آقای سعید جلیلی روز ۱۶ آذرماه در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف حاضر شد و سخنرانی کرد. بررسی سخنان او که در سایتهای گوناگون از جمله سایت رجانیوز آمده است نشاندهده همان اعتماد به نفس عجیب این سیاستمدار ۵۱ ساله متولد منطقه معروف به طلاب مشهد است.
سعید جلیلی در این سخنرانی همانند سخنرانیهای دیگر خود در هفتهها و ماههای گذشته کارنامه دولت یازدهم در موضوع برجام را نقد کرد. او بخشی از سخنانش را نیز با حمله به سیاست امریکاییها و جامعه امریکایی اختصاص داد و در بخش دیگری از صحبتهایش تلاش کرد «یک درصدی ایران» را در کنار «یک درصدیهای امریکا» قرار دهد.
جلیلی درباره اینکه چرا برجام در ایران پذیرفته شد نیز صحبت کرد و با اعتماد به نفس مثالزدنی و البته بدون ذکر منبع استنباط خویش از پذیرفتن برجام «توسط نظام» را «تجربهاندوزی مردمی تاریخی» دانست.
سعید جلیلی که در سال پیروزی انقلاب فقط ۱۳ سال داشت برای محکم کردن بحثهایش به گفتههای بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز استناد کرد و از همان استنادها به امریکا حمله کرد.
سعید جلیلی اعتقاد خویش را به عریانترین شکل در سیاست خارجی بیان کرد و گفت: «مهار یک درصدیهای امریکا» ممکن است، اما برای همین اعتقاد خویش یک سد راه گذاشت و تصریح کرد برای مهار یک درصدیهای امریکا باید «یک درصدی در داخل شناخته شود.»
او گفتههایش را در همین باره با پیوند زدن یک درصدیهای امریکایی و یک درصدیهای ایرانی تکمیل کرد و گفت: «بدون شناخت اقلیت یک درصدی در داخل نمیتوان از منافع کشور در برابر سرکشیهای یک درصدی در خارج دفاع کرد.» او در بخش دیگری از سخنانش اما تصریح کرد: «ناقوس مرگ یک درصدیها به صدا درآمده است اگرچه اختیار ۹۹ درصد را داشته باشند.»
جدای از اینکه آیا میتوان میان «یک درصدیهای داخل» و «یک درصدیهای امریکا» پیوندی برقرار کرد و اینکه این چه نوع پیوندی است: پیوند عقیدتی است، پیوند اشتراک منابع یا پیوند تشکیلاتی؛ باید از آقای جلیلی پرسید از کجا میداند که «مهار یک درصدیهای امریکا» به شرط «شناخت یک درصدیهای داخل» ممکن است و البته باید سوال کرد «اگر ناقوس مرگ یک درصدیها به صدا درآمده است» چرا باید نگران پیوند آنها با ایران بود. واقعا یک درصدیهای ایران آنقدر نیرومندند که ممکن است مانع مرگ یک درصدیهای امریکا شوند.
این نوشته قصد ندارد که کالبدشکافی سخنان جلیلی را در دستور کار قرار دهد، اما از آقای جلیلی میخواهد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ کاندیدا شود و همین حرفها را بزند و به مردم ایران بگوید که اگر رییسجمهور شود یک درصدیهای داخلی را در مسیر شناسایی قرار میدهد تا یک درصدیهای امریکا را مهار کند.
آقای جلیلی میتوانند در انتخابات آتی کاندیدا شده و برنامههای خود برای ایران و جهان را همان طور که در مجامع دانشجویی میگوید با صراحت بیان کند و منتظر اعلام نتایج باشد. اگر یک درصد ایرانیان رانتخوارند و ۹۹ درصد دیگر استثمار میشوند انتظار میرود بیش از ۵۰ درصد آن تعداد از ۹۹ درصدی که در انتخابات حاضر میشوند به ایشان رای دهند. در صورت پیروزی آقای جلیلی اختیارات کافی برای شناسایی و معرفی یک درصد رانتخوار را خواهد داشت.
قطعا آقای جلیلی انتظار ندارد که در انتخابات ۱۳۹۲ مردم ایران که در پای صندوقهای رای حاضر شدند جزو آن یک درصد بودند و به همین دلیل آرایاش حتی از رقیب اصولگرایش نیز کمتر شد.
به گزارش ساعت ۲۴، نتایج انتخابات سال ۱۳۹۲ نشان میدهد که حسن روحانی – کسی که به زعم آقای جلیلی برجام را بر ایران تحمیل کرد – ۱۶ میلیون و ۴۱۳ هزار رای آورد و آقای جلیلی ۳ میلیون و ۵۹۳ هزار رای.
یک محاسبه ساده نشان میدهد رایدهندگان به روحانی ۴.۵ برابر رایدهندگان به جلیلی بوده است. آیا این ۱۶ میلیون نفر جزو یک درصدیها هستند؟ آیا همه ۳ میلیون و ۵۹۳ هزار رایدهنده به جلیلی از ۹۹ درصدیها هستند؟
تا بهار ۱۳۹۶ زمان زیادی نمانده است و آقای سعید جلیلی میتواند تا روز انتخابات تجربه و دانش بیشتری به دست آورد تا شهروندان ایرانی را متقاعد کند که باورهایش به نفع آنهاست، تا آن روز اما باید اجازه داد دولت قانونی نیز با تمرکز بیشتر کارش را انجام دهد.
- 15
- 3