«احمدینژاد تاب جدایی از سیاست را ندارد، تحملاش تمام شده میخواهد به قدرت بازگردد. باید ریسک کند، شاید که امیدی باشد .» آیا این گزاره که گفته شد میتواند یک تصویر واقعی از آنچه پیرامون احمدینژاد میگذرد باشد؟ باید مثل خیلیها باور کنیم آن عملیاتی که از اردوگاه احمدی نژاد آغاز شده دلیلی این چنینی یا شبیه به آن دارد؟ سطح نخست تحلیل که همین را میگوید. اینکه حمید بقایی را نامزد کردهاند و همگی حتی اسفندیار رحیم مشایی در دنیای سیاست آفتابی شده اند تا پس از عبور از مرحله شورای نگهبان باز به پاستور باز گردند.
اما وقتی که لایههایی دیگری از تحلیل را آغاز می کنیم آنقدر مولفه و نشانه وجود دارد که یک گزاره دیگر را به جای گزاره اول تقویت میکند؛ «نیامدهاند انتخابات را ببرند، بازی دیگری برای هدف دیگری آغاز کردهاند .» نکته مهم در مورد محمود احمدی نژاد این است که در امور سیاسی اگر چه بیش فعالی ها و خط شکنی هایی دارد و دقیقا سیاست را از همین زاویه دنبال می کند اما واقعیت این است که او آنچنان که تصور میشود در این امور هوشمند نیست.
بازی با دوربینها؛ تلاش برای بازگشت
بعد از مدتی سکوت در آستانه ورود به سال ۹۵ ناگهان او فعال تر از همیشه می شود . ساک سفرش را می بندد به یاد دوران ریاست جمهوری ، شهر به شهر و مسجد به مسجد می رود. کارناوال استقبال سامان می دهد، حرف می زند و پشت سر هم سلفی می گیرد. دیگر شکی نمی ماند که او از این کارهایش هدفی دارد. در یکی از همین سفر ها هم سخنی را در مورد احتمال نامزدی اش مطرح میکند .
حالا همه او را به عنوان یکی از مولفه های انتخابات در نظر می گیرند . ناگهان اما همه چیز به یکباره تغییر می کند . او به دیدار رهبر معظم انقلاب می رود و آنجا در مورد حضور در انتخابات نهی می شود . بعد از آن دیدار او شخصا سکوت می کند و خبری از محتوای این دیدار منتشر نمی کند، اطرافیان او اما خبرها در مورد نهی را تکذیب می کنند .
در نهایت به جهت اهمیت مطالب مطرح شده ، رهبر معظم انقلاب ماجرای آن دیدار را به این شرح روایت می کنند: « یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم.
آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو»
روزگار بعد از نهی شدن از کاندیداتوری
بعد از رسانه ای شدن این دیدار دیگر شکی نبود که مولفه محمود احمدی نژاد نباید مورد توجه تحلیلگران مسایل مربوط انتخابات ریاست جمهوری باشد. خودش هم در نامه اش تقریبا همین را تایید می کرد. حالا که قرار بود نیاید یک بحث مهم دیگر در رسانه ها جان گرفت . آیا ممکن است او فردی را مورد حمایت قرار داده و سرمایه اجتماعی اش را به سوی او شیفت دهد؟
در این باب نام خیلی ها به میان آمد از وزرای سابق تا مقربین او. خبر پشت خبر و تحلیل پشت تحلیل. اما درست در همین میانه افراد نزدیک به او حرف هایی زدند که می شد آن را نظر محمود احمدی نژاد دانست. چه اینکه او حتی همین اواخر خودش هم همین را در قالب یک بیانیه مطرح کرد. یک چهره رسانه ای نزدیک به احمدی نژاد در اظهاراتی جالب که البته این روزها دقیقا خلاف آن را می گوید چنین گفته بود : «وقتی برای آقای احمدی نژاد سیاست ورزی یک امر ممتنع تصویر شده و با توجه به منعی که رهبر انقلاب در مورد کاندیداتوری آقای احمدی نژاد مطرح کردند، موضوع تنها به روز انتخابات محدود نیست، بلکه کل فرآیند انتخابات را در بر میگیرد.
بنابراین چه کاندیداتوری خود آقای احمدی نژاد ، چه معرفی یک کاندیدا از طرف خود ایشان و چه حمایت یک کاندیدا از طرف ایشان ، همه مسائل، شامل همین منع است و مشمول همان دو قطبی شدن فضای انتخاباتی می شود.
آقای احمدی نژاد از هر کاندیدایی حمایت کند، همین ظن وجود دارد که ایشان در حال دو قطبی کردن فضا و صحنه انتخابات است آقای احمدی نژاد یک رای دارند و یک رای را در روز انتخابات به صندوق می اندازند، هیچ کاندیدی را به صحنه معرفی نمی کنند و از هیچ کاندیدایی نیز حمایت نمی کنند، چرا که حضور انتخاباتی ایشان به مصلحت دانسته نشده است.منع ورود برای این دوره همه چیز را در نظر می گیرد ، انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری یک دو قلوی انتخاباتی است و احمدی نژاد وارد عرصه رقابتی شورای شهر هم نمی شود.»
آنها اکنون بازی را تغییر دادهاند. حمید بقایی را روانه میدان نموده و همگی به حمایت از او بپا خواسته اند . همه حرفشان هم این است؛ رک و پوست کنده می گویند «بقایی همان احمدی نژاد است ».
به این اظهارات اسفندیار رحیم مشایی که بعد از مدت ها در رسانه ها ظاهر شده است دقت کنید: «من آمده ام که با همه وجود و تمام قد فریاد بزنم که بقایی، احمدی نژاد است.»
درست همینجاست که چند سوال مطرح می شود؛
۱- محمود احمدی نژاد وقتی از حضور در انتخابات نهی می شود این پیام را توسط نزدیکانش منتقل می کند که دیگر بنای نقش آفرینی در انتخابات را ندارد. حتی او در آخرین بیانیه اش هم می گوید :« از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است. ممکن است برخی افراد یا جریانات و جناح ها به خاطر منافع گروهی ، اخبار و شایعاتی تحت عنوان حمایت از شخص خاصی به نقل از اینجانب منتشر نماید. صریحا اعلام می نمایم که این نوع شایعات و اخبار حتی اگر از زبان نزدیکان اینجانب باشد ، خلاف واقع است و قویا تکذیب می شود.» این سخنان محمود احمدی نژاد البته برگرفته از جلسه او با رهبر معظم انقلاب است. نه بر اساس حدسیات یا گمانه ها.
حالا اما اسفندیار رحیم مشایی می گوید: «آنچه از بیانات مقام معظم رهبری دریافت کردیم این است که احمدی نژاد فقط به عنوان نامزد حضور نداشته باشد» آیا معنای آن این است که نظر احمدی نژاد به این سرعت و در عرض چند روز تغیری کرده یا اینکه از قبل هم چنین نظری داشته و خدای ناکرده خلاف واقع گفته یا اینکه اسفندیار رحیم مشایی سخن خلاف واقعی را مطرح می کند؟
۲- اسفندیار رحیم مشایی بر اساس همین اظهار نظرش که در بند بالا آمد معتقد است که منظور از نهی فقط عدم نامزدی محمود احمدی نژاد بوده است . بعد بلافاصله بیان می کند که بقایی همان احمدی نژاد است ؛ شبیه تر ین فرد به او . سوال این است که احمدی نژاد به چه دلیل از حضور در انتخابات نهی شد؟ جوابش را در همان سخنرانی مهم رهبر معظم انقلاب می توان یافت :« با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. »
حالا اگر به گفته مشایی ، بقایی همان احمدی نژاد باشد و شبیه ترین فرد به او. یعنی دقیقا همان گونه رفتار کند که احمدی نژاد می خواست رفتار کند ، همانگونه حرف برند که احمدی نژاد بنا داشت حرف بزند ، آیا همان دو قطبی ایجاد نخواهد شد ؟ و آن وقت این سخنان اسفندیار رحیم مشایی نقض نمی شود :« ملاک برای ما بیانات مقام معظم رهبری است» خاصه آنکه حمید بقایی در تازه ترین اقدامش محمود احمدی نژاد را به عنوان معاون اول خود معرفی کرده است .
شاید همه این ماجراها را بتوان در چند جمله تحلیل کرد . احمدی نژاد، بقایی را برای روز انتخابات نیاورده؛ او برنامه دیگری دارد . خیلی ها دست او را خوانده اند . اصلا نباید به این فکر کنیم که : «احمدی نژاد تاب جدایی از سیاست را ندارد ، تحمل اش تمام شده می خواهد به قدرت بازگردد . باید ریسک کند ، شاید که امیدی باشد .».سربسته اش این است:« او از قدرت رسمی فاصله خواهد گرفت ؛ می خواهد یک منتقد تمام عیار شود. »
مصطفی صادقی
- 17
- 1