روزنامه آرمان نوشت: «با اعلام کاندیداتوری حمید بقایی، معاون اجرایی دولت احمدینژاد، فضای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ دچار تغییرات مهمی شده است. از یک طرف حضور طیف منتسب به احمدینژاد میتواند نظم انتخاباتی اصولگرایان را به هم بزند و از سوی دیگر احتمال رودررویی مستقیم آقای روحانی و کاندیدای منتسب به طیف احمدینژاد در انتخابات بالا خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی رفتارشناسی جریان موسوم به احمدینژاد در انتخابات آینده با مهندس امیر رضا واعظ آشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا و معاون سابق وزارت صنعتومعدن گفتوگو کردیم.
واعظ آشتیانی معتقد است: «احمدینژاد به دنبال این است که دیدگاههای خود و نزدیکانش را به عنوان یک تفکر و جریان مهم سیاسی در کشور جلوه بدهد. وی به دنبال این است که به اصولگرایان و جریانهای همسو نشان دهد که معادله انتخابات بدون جریان احمدینژاد برای اصولگرایان حل نخواهد شد و اصولگرایان حتما باید احمدینژاد را نیز وارد معادلات انتخاباتی خود کنند. جریان احمدینژاد به دنبال این است که آقای بقایی در انتخابات شرکت کند و اگر موفق شد مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیر،د خود را در معرض آرای مردم قرار دهد تا میزان رای تفکر احمدینژاد در فضای سیاسی کشور مشخص شود و این جریان خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده کند. در نتیجه بقایی تلاش میکند علاوه بر احیای گفتمان احمدینژاد در فضای سیاسی کشور میزان آرای وی را نیز در انتخابات ۹۶ مشخص کند تا اگر احمدینژاد خواست در انتخابات۱۴۰۰کاندیدا شود با محاسبه دقیق عمل کند.»
در ادامه متن این گفتوگو را میخوانید.
به نظر شما حمید بقایی با چه هدفی کاندیدای ریاستجمهوری شده است؟
از نظر قانونی هر فردی که احساس میکند توانایی مدیریت کشور را دارد میتواند در انتخابات ثبت نام کند و خود را در معرض آرای مردم قرار دهد. با این وجود شورای نگهبان با بررسی صلاحیت افرادی که در انتخابات ثبت نام کردهاند در نهایت مشخص خواهد کرد که چه افرادی میتوانند در مرحله بعدی انتخابات حضور داشته باشند و فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کنند. به نظر من آقای بقایی به پیامدهای حضور خود در انتخابات به خوبی فکر کرده است و وضعیت به شکلی نیست که ایشان بیگدار به آب زده باشد. از سوی دیگر ایشان با نزدیکان خود مشورت کرده و حمایت احتمالی آنها را اخذ کرده و در نهایت خود را کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری کرده است.
حضور غیرمنتظره بقایی در انتخابات، حمایت صریح مشایی از ایشان و بیانیه اخیر احمدینژاد نشان میدهد که تیم احمدینژاد به دنبال اهداف جدیدی در فضای انتخابات است. به نظر شما اقدامات اخیر یاران احمدینژاد، نظم انتخاباتی اصولگرایان را در آستانه انتخابات به هم نمیزند؟
به نظر من احمدینژاد همه تخم مرغهای خود را در یک سبد نمیگذارد و بیگدار به آب نمی زند. احمدینژاد کسی نیست که حیثیت سیاسی خود را در این مرحله از انتخابات خرج کند. بنده معتقدم احمدینژاد زمانی حیثیت سیاسی خود را به صورت کامل خرج میکند که شخصا در انتخابات حضور داشته باشد.
این در حالی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ این امکان به دلیل توصیه رهبر معظم انقلاب برای وی مهیا نیست. در نتیجه احمدینژاد اگر بخواهد حیثیت سیاسی خود را خرج کند به احتمال زیاد در سال۱۴۰۰ این کار را خواهد کرد. اقدامات اخیر بقایی و احمدینژاد بیشتر برای تلنگر به اصولگرایان است. احمدینژاد به دنبال این است که به اصولگرایان این نکته را گوشزد کند که وی در کشور دارای پایگاه اجتماعی و پایگاه رای است. به نظر من در واقعیت نیز این مساله صحیح است و احمدینژاد دارای پایگاه اجتماعی است و کسانی که عنوان میکنند احمدینژاد مهره سوخته است دچار اشتباه هستند.
هر دولتی که در جمهوری اسلامی روی کار آمده و فعالیت اجرایی داشته به صورت طبیعی دارای هوادارانی است. برخی گمان میکنند به دلیل این که دولت آقای روحانی در چهار سال گذشته دولت آقای احمدینژاد را مورد نقد جدی خود قرار داده، در نتیجه احمدینژاد تخلیه شده و هواداران خود را از دست داده است. به نظر من این تحلیل دقیقی نیست. در شرایط کنونی اگر کسی عنوان کند دوران احمدینژاد تمام شده است و وی به مهره سوخته تبدیل شده است، به سود احمدینژاد است و وی را احیا میکند.
به نظر من اگر قرار است کسی بایکوت شود اصلا نباید از وی سخن به میان بیاید. بنده معتقدم در شرایط کنونی احمدینژاد بیش از آن که به دنبال هجمه به دولت آقای روحانی باشد، به دنبال تحتالشعاع قرار دادن آرای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ است. در نتیجه احمدینژاد به دنبال برهمزدن نظم انتخاباتی اصولگرایان است.
احمدینژاد با توجه به چه اهدافی به دنبال برهمزدن نظم انتخاباتی اصولگرایان است؟
احمدینژاد به دنبال این است که دیدگاههای خود و نزدیکانش را به عنوان یک تفکر و جریان مهم سیاسی در کشور جلوه دهد. وی به دنبال این است که به اصولگرایان و جریانهای همسو نشان دهد که معادله انتخابات بدون جریان احمدینژاد برای اصولگرایان حل نخواهد شد و اصولگرایان حتما باید احمدینژاد را نیز وارد معادلات انتخاباتی خود کنند.
با این وجود بعید به نظر میرسد که احمدینژاد به صورت مستقیم در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ ورود کند. جریان احمدینژاد به دنبال این است که آقای بقایی در انتخابات شرکت کند و اگر موفق شد مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرد، خود را در معرض آرای مردم قرار دهد تا میزان رای تفکر احمدینژاد در فضای سیاسی کشور مشخص شود و این جریان خود را برای انتخابات۱۴۰۰ آماده کند. در نتیجه بقایی تلاش میکند علاوه بر احیای گفتمان احمدینژاد در فضای سیاسی کشور، میزان آرای وی را نیز در انتخابات ۹۶ مشخص کند تا اگر احمدینژاد خواست در انتخابات ۱۴۰۰کاندیدا شود با محاسبه دقیق عمل کند.
اسفندیار رحیممشایی عنوان کرده است که حمید بقایی در انتخابات بدون رقیب است. آیا در شرایطی که احمدینژاد در مقابل دولت آقای روحانی سکوت کرده، مشایی به نیابت از احمدینژاد دیدگاههای وی را مطرح میکند؟
دیدگاههای مشایی بیشتر شبیه بازیهای رسانهای است. احمدینژاد قصد ندارد در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ به صورت مستقیم در انتخابات شرکت کند و یا این که از کسی حمایت کند. اگر احمدینژاد به صورت مستقیم در انتخابات حاضر شود و به صورت علنی از آقای بقایی حمایت کند و بقایی نتواند حائز آرای اکثریت شود، در نهایت احمدینژاد بازی سیاسی را باخته است. به همین دلیل احمدینژاد تلاش میکند از ورود مستقیم به انتخابات خودداری کند تا پیامدهای حضور بقایی در انتخابات به صورت مستقیم به وی باز نگردد. به نظر من انتخابات ریاست جمهوری سال۱۴۰۰ در تعیین سرنوشت کشور بسیار مهم و تعیین کننده خواهد بود.
به نظر شما آقای بقایی با توجه به پروندهای که داشتند و مدتی نیز در بازداشت به سر میبردند، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ مورد تایید صلاحیت شورای نگهبان قرار خواهند گرفت؟
پرونده آقای بقایی به مرحله حکم نرسید و در حالت تفهیم اتهام باقی ماند. با این وجود شورای نگهبان برای تایید و یا رد صلاحیت افراد مختلف، دارای سازوکارهای خاص خود است و باید منتظر ماند و دید که آیا آقای بقایی میتواند تایید شورای نگهبان را دریافت کند یا خیر.
در شرایط کنونی آیا اصولگرایان حاضر نیستند احمدینژاد را در بازی انتخاباتی خود وارد کنند و یا این احمدینژاد است که علاقهای به همکاری و همگرایی با اصولگرایان ندارد؟
احمدینژاد در بیانیه اخیر خود عنوان کرده است که عضو هیچ حزب و گروهی نیست. البته این سخن تازهای نیست و وی پس از این که در سال۸۴ به ریاست جمهوری رسید نیز بر این مساله تاکید کرد و تلاش کرد از اردوگاه اصولگرایی فاصله بگیرد. احمدینژاد بارها عنوان کرده است که به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرده است.
با این وجود واقعیت این است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و ۸۸ قاطبه اصلی جریان اصولگرایی از احمدینژاد حمایت کردند و وی بدون حمایت اصولگرایان نمی توانست در انتخابات موفق شود. احمدینژاد خود را یک جریان میداند که دارای پایگاه اجتماعی است و معتقد است این جریان میتواند در آینده بر همه جریانهای سیاسی کشور فائق بیاید و مدیریت کشور را دوباره به دست بگیرد.
در شرایط کنونی احمدینژاد در حال ارسال این پیام به اصولگرایان است که اگر کسی میخواهد به جریان من بپیوندند و در مدیریت آینده کشور سهم داشته باشد باید به وی اعلام همکاری و دوستی کند. احمدینژاد به دنبال این است که لیدر یک جریان بزرگ در کشور باشد. به همین دلیل ورود بقایی به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ یک تمرین سیاسی برای انتخابات آینده است که خود احمدینژاد وارد صحنه خواهد شد.
آیا این احتمال وجود دارد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ ما با سه قطبی آقای روحانی، گزینه نهایی اصولگرایان و گزینه طیف منتسب به احمدینژاد مواجه شویم؟
به نظر من اصولگرایان در نهایت به گزینه نهایی خواهند رسید و با یک گزینه واحد در انتخابات شرکت خواهند کرد. اصولگرایان ممکن است در مرحله تبیین گفتمانها و مناظرات سیاسی با چند گزینه در انتخابات حضور داشته باشند اما در نهایت در آستانه انتخابات با یک گزینه در انتخابات شرکت خواهند کرد. دلیل این مساله نیز این است که اصولگرایان به دنبال این مساله هستند که در مرحله مناظرات و تبیین گفتمانی از افکار عمومی نظرسنجی انجام دهند و با توجه به نتایج نظرسنجیهای صورت گرفته در نهایت یک گزینه را به عنوان گزینه نهایی معرفی کنند.
از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ میتواند یک بستر مناسب برای آمادهسازی اصولگرایان برای حضور موثر در انتخابات ریاست جمهوری سال۱۴۰۰ باشد. اگر آقای بقایی موفق شود تایید شورای نگهبان را اخذ کند و وارد مناظرات انتخاباتی شود بدون شک آرای اصولگرایان شکسته خواهد شد و احتمال تشتت آرا وجود خواهد داشت. در نتیجه این احتمال وجود دارد که در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ یک سهضلعی شامل آقای روحانی،آقای بقایی و گزینه نهایی اصولگرایان شکل بگیرد. به نظر من اگر آقای روحانی با هر کدام از این کاندیداها به دور دوم انتخابات برود بازنده انتخابات خواهد بود. این به معنای آن است که اتفاقی که برای آیتا... هاشمی در سال ۸۴ رخ داد، در سال۹۶ برای آقای روحانی اتفاق خواهد افتاد.
آیا اگر آقای روحانی و آقای بقایی به دور دوم انتخابات بروند، اصولگرایان از آقای بقایی حمایت خواهند کرد؟
بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد و اصولگرایان از آقای بقایی حمایت کنند. احمدینژاد در مرحله اول به دنبال این است که آیا بقایی مورد تایید شورای نگهبان قرار میگیرد یا خیر. اگر شورای نگهبان بقایی را تایید صلاحیت کند وضعیت به شکل دیگری رقم خواهد خورد. در چنین شرایطی احمدینژاد تصمیم خواهد گرفت که به چه شکلی از بقایی حمایت کند؛ آیا به صورت مستقیم از وی حمایت کند و یا اینکه حمایت خود را به صورت تلویحی اعلام کند. از سوی دیگر حضور طیف منتسب به احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری میتواند برای جریان اصلاحات نیز چالش آفرین باشد.
دلیل این مساله نیز این است که احمدینژاد میتواند بخشهایی از آرای خاکستری انتخابات را که از اهمیت بالایی نیز برخوردار است به سمت کاندیدای منتسب به خود جذب کند که این مساله خوشایند اصلاحطلبان نخواهد بود. در انتخابات ریاست جمهوری آینده اصولگرایان و اصلاحطلبان به دنبال این هستند که علاوه بر آرای حامیان خود، آرای خاکستری جامعه را نیز به سوی خود جذب کنند. در چنین شرایطی حضور طیف منتسب به احمدینژاد که به هر حال دارای پایگاه اجتماعی است میتواند تعادل آرای خاکستری موجود در انتخابات را به هم بزند و بخشهایی از آرای خاکستری را به سود خود جذب کند.
در چنین شرایطی و در حالت بدبینانه ممکن است انتخابات به دور دوم کشیده شود. شرایط به شکلی است که اگر در چنین شرایطی انتخابات به دور دوم کشیده شود و آقای روحانی و گزینه طیف منتسب به احمدینژاد حضور داشته باشند، قطعا کاندیدای منتسب به احمدینژاد پیروز انتخابات خواهد بود و آقای روحانی شکست خواهد خورد. از سوی دیگر اگر آقای روحانی و گزینه نهایی اصولگرایان به دور دوم انتخابات بروند، قطعا گزینه نهایی اصولگرایان پیروز انتخابات خواهد بود. با این وجود اگر آقای روحانی و کاندیدای پوششی اصلاحطلبان به دور دوم انتخابات بروند آقای روحانی پیروز انتخابات خواهد بود. البته این احتمال را نیز باید داد که آقای روحانی در دور اول انتخابات با به دست آوردن اکثریت آرا دوباره به ریاست جمهوری برگزیده شود.
اگر آقای روحانی و گزینه منتسب به احمدینژاد به دور دوم انتخابات بروند، با توجه با این سخن شما که بعید است اصولگرایان از گزینه طیف احمدینژاد حمایت کنند، چگونه ممکن است آقای روحانی شکست بخورد؟ در چنین شرایطی مهمترین حامی گزینه منتسب به احمدینژاد چه کسانی خواهند بود؟
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اصولگرایان گروههای خود را آزاد گذاشتند که از هر کاندیدایی که دوست داشته باشند حمایت کنند. این سخن به این معناست که کسی اصولگرایان را مجبور نکرد که از احمدینژاد حمایت کنند. شرایط به گونهای بود که برخی از اصولگرایان از آقای احمدینژاد حمایت کردند و برخی از آنان نیز از آیتا... هاشمی حمایت کردند. پس از این نیز برخی از اصولگرایان در مصاحبههای خود در طول هشت سال دولت احمدینژاد و پس از آن به صراحت عنوان کردند که در انتخابات سال ۸۴ از آیتا... هاشمی حمایت کردند.
با توجه به اخبار منتشرشده، به چه میزان این احتمال وجود دارد که آقای رئیسی گزینه نهایی اصولگرایان باشد؟
آقای رئیسی از پتانسیل اجماع اصولگرایان برخوردار است و شرایط مناسبی برای این مساله دارند. با این وجود شنیدههای بنده حکایت از این دارد که ایشان تمایلی برای حضور در انتخابات ندارند و احتمال عدم حضور ایشان در انتخابات وجود دارد.
شما مدتی در حزب موتلفه اسلامی حضور داشتید. در شرایط کنونی این حزب آقای میرسلیم را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری انتخاب کرده است. دیدگاه شما درباره این انتخاب چیست؟
آقای میرسلیم شخصیت سلیم النفس و متخصصی است و من ورود ایشان به انتخابات را مثبت ارزیابی میکنم. ایشان فرد ساده زیست و وفادار به انقلاب هستند و همواره در چارچوب ها و آرمانهای حضرت امام (ره) و انقلاب حرکت کرده اند. آقای میرسلیم ویژگیهای یک رئیس جمهور متعهد و متخصص را دارا هستند. با این وجود مردم باید مشخص کنند که در نهایت چه کسی به ریاست جمهوری خواهد رسید.
- 11
- 5