به گزارش خرداد، پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت های کاندیداهای ریاست جمهوری، حال ۶ نفر برای رقابت های نهایی باقی مانده اند که اگر به چینش آن ها نگاه کنیم شاهد نوعی توازن میان دو جریان سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی هستیم. همچنین با نظر بر اسامی رد صلاحیت شدگان به نام هایی نظیر علیرضا زاکانی، حمیدرضا حاجی بابایی و ... برمی خوریم که با توجه به پایگاه حمایتی آن ها، می توان گفت نتیجه این رد صلاحیت ها چیزی جز شکست جمنا نبوده، چون دو کاندیدای موجود هم با جمنا آیند و روندی نداشته اند!
از جریان اصولگرایی سه نفر برای رقابت با حسن روحانی و یار پوششی او به مرحله بعدی راه یافتند، که این افراد عبارتند از؛ محمدباقر قالیباف، ابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم. آن چه در این دوره از اصولگرایان، ماجرای رقابت ها را جالب می کند، این است که آیا امکان کناره گیری یکی از این افراد نام برده به نفع دیگری وجود دارد و یا بازهم باید شاهد تکرار آن چیزی باشیم که سال ۹۲ رخ داد. در همین رابطه « خرداد نیوز» با عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان به گفت وگو پرداخته که در ادامه می خوانید:
با توجه به ۶ کاندیدایی که برای رقابت در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده اند، می توان گفت که نوعی توازن میان چپ و راست دیده می شود. آیا این توازن می تواند منجر به انتخاباتی پرشور از طریق جذب مشارکت مردمی باشد؟
ترکیبی که از بررسی صلاحیت های کاندیداهای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری حاصل شده، ترکیب راضی کننده ای است و می تواند انتخابات پرشور و دو قطبی را شکل دهد اما به این شرط که صداوسیما و دیگر رسانه های قدرتمند برخلاف گذشته وظیفه خود را به درستی انجام دهند و جهت گیری های یک طرفه آنها فضای خاصی را ایجاد نکند.
با ثبت نام افرادی نظیر احمدی نژاد و بقایی که رد صلاحیت این افراد از ابتدا پیش بینی می شد و با حضور حجت الاسلام ابراهیم رئیسی و عملکردهای جهت دار صداوسیما، فضای متفاوت انتخابات درحال شکل گیری بود اما با توجه به آن چه به عنوان خروجی بررسی صلاحیت ها در نظر گرفته می شود، می توان گفت که فضای انتخابات پیش رو فراتر از انتظار نخبگان و نیروهای مرجع در حال ترسیم است و کارزار انتخاباتی در حالتی متوازن دنبال خواهد شد.
با توجه به نتیجه بررسی صلاحیت ها شاهد حذف نام افرادی نظیر زاکانی، حاجی بابایی و غیره هستیم که این خود می تواند پیام آور شکست جمنا در انتخابات باشد، از طرفی آرایش سیاسی میان قالیباف، رئیسی و میرسلیم درنهایت چه خروجی برای اصولگرایان خواهد داشت؟ آیا از این افراد نام برده کسی به نفع دیگری کنار می رود و یا شاهد تکرار همان وقایع سال ۹۲ خواهیم بود؟
در این جا باید به یک نکته اصلی و مهم توجه کنیم. آن هم این است که اسحاق جهانگیری با دو نامزد جریان سیاسی اصولگرایی تفاوت هایی دارد. او شخصیتی با سابقه اجرایی مطلوب ، دارای انگیزه های انتخاباتی مشخص- حمایت از روحانی- و نگاهش هم به هواداران دولت است.
مصطفی هاشمی طبا نیز یکی از مدیران با سابقه اجرایی در دولت مرحوم آیت الله هاشمی و سید محمد خاتمی بوده که فردی کمابیش اصلاح طلب و خارج از دسته بندی های سیاسی اصولگرایی است اما با توجه به عدم شناخت وسیع جامعه ایران نسبت هاشمی طبا باید بگوییم که حضور او به عنوان عنصری تعیین کننده مدنظر نخواهد بود. پس با توجه به آن چه تا الان گفتم رقابت اصلی میان ۴ شرکت کننده با این پیش فرض که اسحاق جهانگیری با شرط حمایت از روحانی وارد کارزار انتخابات شده است، ترسیم می شود.
مشکل قابل توجه به نامزد اصلی اصولگرایان یعنی قالیباف و رئیسی برمی گردد که اولی خارج از چارچوب سازمانی جمنا و دیگری با توجه به خواست آنها وارد میدان رقابت ها شده اند. تا همین جا با پیش بینی که من به همان اندازه ای که بر رد صلاحیت احمدی نژاد و بقایی معتقد بودم به آن هم پایبند هستم، می توان گفت که انتخابات در جرگه اصولگرایی منتج به تشتت آرا می شود. البته ذکر این نکته هم ضروری است که می توان با نگاهی دیگر گفت که رئیسی برای ریاست جمهوری نیامده است.
به این معنا که او انتخابات را همچون فرصتی دانسته که با استفاده از آن می تواند پس از ۴۰ سال سابقه امنیتی و مدیریت قضایی اکنون برای آینده افکارسازی کند. قالیباف نیز رجل سیاسی است که هرچندبار که جامعه و هواداران اصولگرایش به او اعلام کنند که رئیس جمهور مورد علاقه آنها نیست اما بازهم ثبت نام می کند. مثل محسن رضایی که این بار تصمیم گرفت در کارزار انتخابات نیاید. یادمان نمی رود که قالیباف شرایط خاصی دارد.
به این معنا که در یک نگاه مدیریت شهری چندساله او تا حدودی شبیه به مدیریت احمدی نژاد بود از این جهت که اوهم همانند احمدی نژاد بخش اعظمی از حامیان اصولگرای خود را از دست داد و تنها دلیل چنین چیزی هم به عملکرد مسأله دار او بازمی گردد. فراموش نکرده ایم که اعضای جبهه اصولگرایی در شورای شهر سال ۹۲ بر تغییر قالیباف نظر داشتند اما اشتباه تاکیتیکی اصلاح طلبان مبنی بر نبود رقیب قدری در برابر قالیباف باعث شد، که نتیجه به حریف واگذار شود. حادثه پلاسکو به عنوان امری که به امروز به یک نمادملی تبدیل شده است هم بی شباهت به پرونده سه هزارمیلیاردی نیست و به همان اندازه دارای تاثیرگذاری فراوانی بر عمق وجدان اجتماعی است. مجموع آن چه گفت شد پایگاه رأی قالیباف را به خوبی نمودار می شود.
با توجه به آن چه گفته شد و با نگاه بر نوع اظهارت اخیر شهردار تهران که عموما ضد دولت است، هدف او از حضور در انتخابات را چه می دانید؟
قالیباف از حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ یک هدف اساسی دارد. یادمان است که سال ۹۲ شهردار تهران توسط حسن روحانی وسط تشک کشتی ضزبه فنی شد. براساس یک نگاه می توان گفت که او امروز برای انتقام گیری از روحانی به میدان رقابت ها پا گذاشته است. به عبارت دیگر او برای بازسازی خود به انتخابات وارد شده است اما غافل از این که سبد رأی او در این دوره حتی از ادوار قبلی هم کمتر است.
پریا مهرآبادی
- 16
- 1