این رد صلاحیت درحالی اتفاق افتاد که بسیاری از خواص فهیم و اهل تحلیل و دانش در سال ۱۳۸۴ با شناختی که داشتند، معتقد بودند تأیید صلاحیت احمدینژاد از سوی شورای نگهبان اشتباه بود و بواسطه همین اعتقاد آزار و اذیتهای زیادی شدند. در آن دوره مهم نبود شورای نگهبان باچه متر و معیاری صلاحیت احمدینژاد را تأیید کرد.
بسیاری از رد شدههای امروز یک سرو گردن بالاتر از احمدینژاد آن روز بودند. او نه رجل (شخصیت) سیاسی بود و نه شخصیت مذهبی، نه مدیر بود و نه ... . اگر شورای نگهبان ذرهای دقت بیشتر به خرج میداد و پرونده رفتار و عملکردش در شهرداری تهران و استانداری اردبیل را با نگاه دقیقتری مورد توجه قرار میداد قطعا این همه خسارت به نظام و انقلاب و رهبری و کشور وارد نمیشد. خسارتی که قطعا آیندگان از آن با عناوینی نام خواهند برد که اگر امروز به کار ببریم آن را مجرمانه تلقی کرده و یا حداقل متهم به سیاهنمایی میکنند.
گرچه برخی معتقدند و نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت که عدهای عامدانه در راستای پروژه نفوذ کاری کردند شورای نگهبان اشتباه کند تا با برنامهای که داشتند این بلا سر کشور و نیروهای وفادار به نظام و انقلاب بیاید.
کسانی که باعث شدند احمدینژاد در سال ۸۴ تأیید شود در ادامه برنامههای خود برای اینکه او را به قدرت برسانند دین، مقدسات، ارزشها، انقلابیگری، شهیدان، نظام و رهبری را هزینه او کردند؛ هزینهای که باعث شده است امروز سؤالات زیادی در اذهان به ویژه نسل جوان ایجاد شود.
این عده قطعا امروز هم بیکار ننشستهاند و برای این دوره هم برنامه دارند. مردم و خواص باید هوشیار باشند.
روزنامه ۱۹ دی
- 15
- 6