کشور هر روز به برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر میشود و آرایش سیاسی چهرهها در آن شکل پررنگتر و عیانتر به خود میگیرد. اگر چه زنان در همه دورههای انتخاباتی نقش مهمی داشتهاند اما در این دوره نقشی بسیار مهمتر از دورههای قبل دارند. یکی از بحثهای مطرح در مجامع زنان این است که با اینکه دولت به بخشی از وعدههای خود درباره زنان عمل کرده اما آیا دولت روحانی توانسته در بهکارگیری زنان در عرصههای مدیریتی بهترین عملکرد ممکن را داشته باشد؟ در حوزه زنان همواره این سوال مطرح بوده که موانع در مسیر تحقق حداکثری این مهم چه بودهاند؟ در همین راستا، اشرف بروجردی، رئیس کمیته بانوان ستاد دکتر حسن روحانی در سال ۹۲ و یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب با آرمان گفتوگو کرده است. وی تاکید دارد روحانی تا آنجا که توانست انرژی و وقت خود را صرف اجرایی کردن تعهداتش به زنان کرد. متن کامل این گفت وگو را در ادامه میخوانید.
یکی از وعدههای رئیسجمهور در انتخابات ۹۲ بهکارگیری زنان در عرصههای مدیریت کلان بود. آماری از میزان تحقق این وعده یا تلاش روحانی برای اجرایی کردن آن دارید؟ و آیا میتوان آن را با وضعیت زنان در دولت سابق مقایسه کرد؟
آقای روحانی در دوره تبلیغات انتخاباتی خود در سال۹۲ با توجه به شرایط وعده ویژهای درباره بهکارگیری زنان در پستهای دولت نداد اما در عین حال وعده داد که برای مشارکت بیشتر زنان در عرصه مدیریت کلان فضا را بازتر کند. به نظر من آقای روحانی به بیشتر وعدههای خود در این زمینه عمل کرده است. در دوره ریاست جمهوری یازدهم، از معاون وزیر زن، معاونان استاندار زن، فرمانداران و بخشداران زن بهرهمند شدیم که این اقدامات از رشد بالایی نسبت به دوره قبل برخوردار بوده است.
افزایش مطلوبی در مشارکت و حضور زنان در عرصههای مدیریتی کشور داشتهایم و روندی که آقای روحانی داشت، چنین بود که همواره تلاش کرده تا حضور و مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی را معنادار کند. برنامهریزی او نشان میدهد که اهل تظاهر به برخی اقدامات نمایشی درخصوص بهرهمندی از ظرفیتها و توانمندیهای زنان در عرصههای مدیریتی نبوده است و به عبارت دیگر آقای روحانی نسبتی با تظاهر ندارد و اهل اقدامات نمایشی نیست. ایشان همواره از کنار فشارها و محدودیتها گذشته و نشان داده است که از این موانع هراسی ندارد. آنچه روحانی به آن دست یافته، در این راستا تعریف میشود که بسترها برای حضور و مشارکت زنان افزایش پیدا کند. رئیسجمهور این موضوع را هم وظیفه خود میداند و هم وظیفه تمامی مدیرانی که در دولت مشغول به خدمت هستند. ایشان همچنین بارها تاکید کرده که باید از زنان در عرصههای مختلف مدیریتی استفاده شود و دولت در همین زمینه عملکرد مطلوبی داشته است.
نباید فراموش کرد که در دولت سابق، به دلیل رویکردی که نسبت به زنان و نقش آنان در مدیریت کلان کشور وجود داشت، بسیاری از فرصتهای زنان از بین رفت و مورد بهرهبرداری قرار نگرفت. متاسفانه در آن دوره بود که «مرکز امور زنان در نهاد ریاست جمهوری» به «مرکز امور زنان و خانواده» تبدیل و عملا مشارکت زنان با چنین رویکردی در حوزههای اجتماعی بیمعنا شد. مساله دیگری که در دولت قبل شاهد بودیم این بود که مدیریتها و سمتهایی که به زنان واگذار میشد، بیشتر جنبه تبلیغاتی و نمایشی داشتند و این اراده برای فراهم کردن حضور زنان در عرصه مدیریت وجود نداشت. این رویه در دولتهای نهم و دهم به دلیل رویکردی بود که مسئولان آن دولت نسبت به مساله مهمی مانند حضور زنان در عرصههای مدیریتی داشتند. در دولت روحانی این احساس وظیفه وجود داشت که خود را موظف بدانند از ظرفیتهای زنان توانمند و متخصص در جامعه استفاده کنند. دولت در این زمینه موفق بوده، البته نه موفقیت صددرصدی، ولی در یک جمله میتوان اذعان داشت که دستاوردهایی قابل قبول داشته است.
در دوره قبل تنها استراتژی مرکز امور زنان و خانواده، حمایت از زنان بیسرپرست بود که به نوعی خود سرپرست خانواده محسوب میشدند. در حالی که دغدغهای مانند سرپرستی زنان در خانوارها و زنان بیسرپرست با همه اهمیتی که دارد، همه دغدغه زنان نیست و بسیاری از زنان جوان، تحصیلکرده و متخصص انتظار دارند با فراهم آمدن فرصتهای لازم، از تواناییهایشان استفاده شود و در راستای همین انتظارات بود که دولت آقای روحانی توانست در عرصههایی مانند ورزش و ورود زنان به مدیریت میانی و هیات علمی شدن آنان در دانشگاهها، رشد چشمگیری داشته باشد.
با توجه به بحثهایی که در دولت سابق مطرح میشد از حضور وزیر زن در کابینه گرفته تا حضور زنان در ورزشگاهها که البته تنها جنبه نمایشی و تبلیغاتی داشت، دولت روحانی چگونه توانست عملکرد موفقی در بهکارگیری زنان در عرصههای مدیریتی و دیگر مطالبات آنها داشته باشد؟
آقای روحانی در زمینه بهکارگیری زنان در عرصههای مدیریتی عملکردی موفقتر از دولت سابق دارد. شاید یکی از دلایل عدم بهکارگیری وزیر زن در کابینه دولت تدبیر و امید این بود که دولت یازدهم با مجلس نهم روی کار آمد که از لحاظ فکری با دولت تفاوت داشت. به بیان دیگر دولت با نمایندگانی سروکار داشت که مربوط به دورهای بودند که علاقه و اقبالی به حضور زنان در چنین عرصههایی نداشتند و آقای روحانی باید با معرفی وزرای کابینه از آن مجلس رای اعتماد بگیرد. بهنظر من اگر ایشان درصدد معرفی وزیر زن بودند، مورد پذیرش نمایندگان آن دوره مجلس قرار نمیگرفت. به همین خاطر بود که رئیسجمهور تصمیم گرفت چنین اقدامی انجام ندهد. اما طبیعی است که آقای روحانی با موفقیت در انتخابات اردیبهشت، در دولت دوم خود با توجه به اینکه اکثریت مجلس دهم، متشکل از نمایندگانی معتدل است، از زنان در کابینه خود استفاده کند.
آیا زنان میتوانند مناصبی چون ریاستجمهوری در کشور داشته باشند؟
برای بررسی این موضوع باید به زمان تصویب قانون اساسی در مجلس رجوع کرد. آن زمان به دلیل آنکه حضور زنان در عرصههای مدیریتی کشور مخالفانی جدی داشت، در نهایت شورای خبرگان قانون اساسی با مدیریت شهید بهشتی، واژه رجل سیاسی را در قانون قرار داد که جایی برای تفسیر آن در آینده وجود داشته باشد. در تفسیر آن اما میتوان به مردانی اشاره کرد که رجل هستند اما شرایط فردی برای قابلیت اداره کشور در آنها دیده نمیشود و نمیتوانند شرایط رجل سیاسی را دارا شوند.
در ادوار مختلف، نگاه خاص به این واژه، باعث شده که صلاحیت زنان به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری تایید نشود. این مساله از سوی دیگر مانع حضور زنان در جامعه و سنجش سبد رای آنها شده است. موضوع رجل سیاسی به تفسیر قانون اساسی برمیگردد که شاید در آینده بتوان در تعامل با خبرگان، راه را برای ورود زنان به این عرصه هموار کرد. در حال حاضر هنوز زمینه برای حضور زنان در این عرصه فراهم نیست، در حالی که زنان زیادی هستند که توانایی بالایی در مدیریت کلان دارند. از آنجا که نظر علما در این موضوع مهم بسیار تعیین کننده است و نظر علما برای عموم مردم حجت تلقی میشود، علما میتوانند با نگاهی موشکافانه و دقیق مبتنی بر فقه پویایی که امام(ره) یکی از ستارههای درخشان آن بودند، راه را برای حل چنین موضوع مهمی باز کنند. تردیدی نیست که نظر فقها و علما در این زمینه اهمیت بسیار زیادی دارد.
گذشته از این مساله آیا در خود زنان، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا، علاقهای به حضور در عرصههای کلان مشاهده میشود؟
مساله زنان در عین حالی که مساله سیاسی تلقی میشود اما بایدها و نبایدهایی در حوزه معرفت دارد و چون حوزه معرفت در سیاست ایران تاثیر مستقیم و تعیین کننده دارد، بنابراین قابل درک است که موضوع چند جانبه است و چندان ربطی به اصلاحطلبی و اصولگرایی ندارد. شاید بتوان افزود که در میان اصولگرایان افراد بیشتری معتقد به فقه جواهری در مقایسه با فقه پویا هستند و فقه جواهری مبنای عمل آنها قرار میگیرد. در چنین شرایطی کسانی هم هستند که با تاسی و تمرکز به بخشهای خاصی از روایات، بدون در نظر گرفتن همه روایات و همه ابعاد موضوع از انعطاف پذیری چنین مساله مهمی جلوگیری میکنند.
باید توجه داشت خداوند نه تنها در قرآن حضور زنان را در مدیریت کلان نفی نمیکند بلکه برای آن نمونه هم میآورد که «زنی به عنوان حاکم بهتر از هرکس دیگری جامعه را اداره کرده است». حتی تعبیر میکند که او زنی بوده که قبل از هر تصمیم، با دیگران مشورت میکرده است و خودرای نبوده است. آنگونه نبوده که تنهایی تصمیم بگیرد و این بهترین نوع مدیریت جامعه است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. در سوی دیگر میبینیم که این قول صریح قرآن مورد توجه برخی قرار نمیگیرد اما در مقابل روایاتی را مطرح میکنند که از نظر اعتبار محکم نیستند. همه ما باید توجه داشته باشیم که مطرح کردن روایتهایی که استحکام قطعی و ثابت شده ندارند، میتواند در ذهن جوانانی که با این مفاهیم چندان آشنا نیستند شبهه ایجاد کند که در این صورت هزینه زیادی به موضوعات مهم معرفتی تحمیل میشود.
به عنوان مثال روایتی مانند «اگر قومی یک زن را بر خود حاکم کند رستگار نخواهد شد» که فقط از قول شخصی به نام «ابوبکره» روایت میشود و نه هیچ راوی دیگری. لازم است این روایت هم از نظر سند و سلسله راویان بررسی شود که مربوط به علم رجال است و با تبیین و تشریح چنین دیدگاههایی هر چه بیشتر از آسیبرسانی به دین جلوگیری شود. واقعیت این است که دین ممکن است از چنین تفاسیری آسیب ببیند، برای آنکه واقعیت چنین نیست و نگاه دین آن نیست که تبعیضی را از حیث جنس قائل شود. وقتی قرآن تصریح میکند به «وَ المُومِنونَ وَ المُومِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ» یعنی مردان مومن و زنان مومنه، بعضی ولی بعض دیگر هستند. قرآن این آیه را هم به زنان و هم مردان تسری میدهد اما متاسفانه آن نگاه محدودی که در برخی وجود دارد، چنین نظری را نمیپذیرد، در نتیجه زنان از عرصههای مدیریتی محروم میشوند و جامعه نیز نمیتواند به رشد کافی دست یابد.
انتخابات آینده و رقابتهای انتخاباتی تا چه حد میتواند غیر قابل پیشبینی باشد؟ با توجه به سوابق مشخصی که کاندیداهای رقیب آقای روحانی دارند، کاندیداهای رقیب تا چه اندازه میتوانند رقیبی جدی برای آقای روحانی باشند؟
تصور میکنم آقای روحانی در این انتخابات رقیبی جدی نخواهد داشت. آن هم بهخاطر همه اقداماتی است که ایشان در حوزههای خارجی و داخلی انجام داده است. هیچ تردیدی نیست که آقای روحانی توانسته جامعه را به سمت تولید بیشتر و نیاز کمتر به واردات سوق دهد. مردم کم و بیش اقدامات مثبت دولت را حس میکنند. شاید بخشهایی از جامعه خواستههای بیشتری داشته باشند اما با رشد سطح درک و ارتباطات اجتماعی افق دید افراد تغییر خواهد کرد. جامعه ما به دلیل شهرنشینی، دریافت مناسبی از اقدامات آقای روحانی دارد. به همین خاطر رای آقای روحانی بیش از هر کاندیدای دیگر خواهد بود. اکثریت جامعه ما روحانی را به عنوان رئیسجمهوری میدانند که راهها را برای توسعه کشور باز کرده و جامعه را از بنبست خارج کرده است. نباید فراموش کرد که اکثریت جامعه اصلاح طلبند و نمیتوان سهم اصلاحطلبان در جامعه را با هیچ تعریفی کمتر از اصولگرایان دید. سبد رای اصولگرایان محدود است و اگر مردم به عنوان حق هر شهروند در تعیین سرنوشت خود در انتخابات مشارکت کنند، رای آقای روحانی تضمین شده است و اگر بیشتر از دوره پیشین نباشد هرگز کمتر از آن نخواهد بود، مگر آنکه کسانی تلاش کنند با استفاده از رویههای غیر اخلاقی و غیر اسلامی در آرا تاثیر بگذارند.
- 11
- 6