با معرفی کاندیدای نهایی انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ تحرک و تکاپوی بیشتری در فضای سیاسی کشور به وجود آمده است. این در حالی است که عدم تایید صلاحیت رئیس دولتهای نهم و دهم خبر قابل توجهی بود. به همین دلیل و برای تحلیل و ارزیابی آرایش سیاسی انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم با مهندس محسن صفایی فراهانی نماینده مجلس ششم و قائم مقام وزیر اقتصاد در دولت اصلاحات و رئیس سابق فدراسیون فوتبال گفتوگو کردیم.
وی معتقد است: «شاید اگر شیوه مدیریت دولت احمدینژاد در دولت بعدی ادامه پیدا میکرد سرنوشت ایران مانند کشور ونزوئلا میشد. دولت آقای روحانی موفق شده اقتصاد نابسامان کشور را تاحدود زیادی به لنگرگاه ثبات وآرامش برساند و از سوی دیگر موفق شده به پروژه ایرانهراسی در عرصه بینالمللی پایان دهد که در نوع خود اقدامات بسیار مهمی به شمار میرود. در شرایط کنونی اصلاحطلبان به این مساله فکر میکنند که اگر آقای روحانی بر سر کار نمیآمد چه اتفاقی در کشور رخ میداد و امروز کشور در چه وضعیتی قرار داشت». در ادامه گفتوگوی مهندس صفایی فراهانی با «آرمان» را میخوانید.
تحلیل شما از معرفی شش کاندیدای ریاستجمهوری چیست؟ این ترکیب چه تاثیری در آرای آقای روحانی دارد؟
شورای نگهبان صلاحیت ۶ نفر را تایید کرده است و مردم میتوانند از بین آنها کاندیدای اصلح را انتخاب کنند. حداقل ۲ نفر از آنها کنارهگیری میکنند، دو نفر به فینال میروند، دو نفر هم برای اینکه آن دو نفر تنها نباشند خواهند بود! رئیس دولت سابق برای احیای خودش آمده بود!
رئیس دولتهای نهم و دهم با چه هدفی در انتخابات ثبتنام کرد؟ حضور وی در انتخابات بهرغم توصیه مقام معظم رهبری چه پیامدهایی برای وی به همراه خواهد داشت؟
او در هشت سال دوران ریاستجمهوری خود نشان داد که بیش از آنکه به رویکردهای عقلانی و منطقی پایبند باشد به شگردهای پوپولیستی علاقهمند است. افرادی که به دنبال رویکرد پوپولیستی هستند نیز بیشتر به دنبال «فیل هوا کردن هستند». ثبتنام او در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ نیز در راستای رویکرد پوپولیستی و برای جلب توجه افکار عمومی بوده است. پس از مشورت احمدینژاد با رهبر انقلاب و توصیه ایشان، او با نوشتن بیانیهای تمکین خود را نسبت به آن توصیه اعلام کرد. با این وجود وی برای جلب توجه افکار عمومی و در یک اقدام غیر منتظره در انتخابات ثبتنام کرد. این درست است که توصیه مقام رهبری به منزله حکم حکومتی نبوده است، ولی ایشان با همان دیدگاهی که عرض کردم به این نتیجه رسیده که در انتخابات ثبتنام کند! او در سخنرانیهای اخیر خود و بخصوص در خوزستان با همین رویکرد به شکلی دو پهلو و مبهم صحبت کرد که برای افکار عمومی شک و شبهه ایجاد شود. برخی عنوان میکنند حتی ممکن است چنین اقدامهایی پیامدهای سیاسی و امنیتی داشته باشد. البته نباید از نظر دور داشت که او هم مانند بقیه کاندیداها از نظر قانونی حق دارد در انتخابات ثبتنام کند. نکته مهم این است که قبلا ایشان از حمایت قاطبه اصولگرایان برخوردار بود اما این بار احراز صلاحیت نشد!
در شرایط کنونی که کاندیداهای نهایی ریاستجمهوری مشخص شدهاند، به نظر شما رقابت اصلی بین چه کسانی خواهد بود؟
امیدوارم انتخابات قطبی نشود. هرچند قطبی شدن، ممکن است باعث مشارکت بیشتر مردم شود اما فضای انتخاباتی را رادیکالیزه میکند. در شرایط کنونی نیز به دلیل شرایط منطقه و تهدیدهایی که در اطراف منطقه وجود دارد، مردم نباید اجازه دهند انتخابات به سمت رادیکالیزه شدن پیش برود. نباید اجازه بدهند بیاخلاقیهای سیاسی رخ داده در انتخابات ریاستجمهوری سال۸۸ دوباره تکرار شود. باید همه تلاش کنیم انتخابات در یک فضای سالم و شاداب و پویا و با رعایت کامل مسائل اخلاقی برگزار شود.
آیا حضور آقای جهانگیری در کنار آقای روحانی در انتخابات با هوشمندی صورت گرفته است؟ آقای جهانگیری چه کارکردی در انتخابات پیش رو خواهند داشت؟
در این زمینه باید به چند نکته توجه کرد. نخست اینکه کاندیدای اصلی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ آقای روحانی است و اصلاحطلبان در این زمینه به اجماع کامل و قطعی رسیدهاند. آقای روحانی دارای خاستگاه اصولگرایی است ولی عملکرد و اقدامات او اکثرا در جهت منافع ملی و منطبق بر مشی اصلاحطلبان است، حضور آقای جهانگیری در انتخابات به معنای رقابت ایشان با آقای روحانی نیست و آقای جهانگیری با اهداف دیگری در انتخابات حضور پیدا کرده است.
قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ تخریب دولت در حد وسیعی در تریبونهای مختلف شروع شد و مطمئنا در مدت تبلیغات کاندیداها نیز همان روند متاسفانه با بیاخلاقی ادامه خواهد یافت. به همین دلیل حضور آقای جهانگیری در کنار آقای روحانی در مدت تبلیغات انتخاباتی در جهت تشریح و تبیین دستاوردهای مهم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت و پاسخگویی به منتقدان لازم و ضروری است. البته از نظر من این بدان معنی نیست که دولت روحانی بدون اشتباه بوده است، اما با توجه به شرایطی که دولت روحانی شروع به کار کرد، دستاوردهای دولت روحانی واقعا عالی است. درست است که خیلی از شرایط اقتصادی موجود انتقاد میکنند ولی واقعیت این است که عملکرد اقتصادی دولت روحانی، مطلقا قابل انتظار نبود و بیش از آنچه توقع میرفت، عمل شد. امروز بنابر گزارش صندوق بینالمللی پول، خروج از رکود اقتصادی ایران تایید شده است و این واقعا دستاورد بسیار بزرگی است. این دولت خیلی از غیرممکنها را ممکن نمود، رسیدن به تولید ۴ میلیون بشکه نفت خام در روز و صادرات بالای ۵/۲ میلیون بشکه در روز حقیقتا کار بزرگی بود.
چرا درانتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ در کنار گزینههای اصلی، اصلاحطلبان و اصولگرایان با کاندیدای پوششی وارد رقابتهای انتخاباتی شدهاند؟ آیا حضور کاندیدای پوششی فضای انتخاباتی را پیچیده نمیکند؟
اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ تلاش کردند با سازوکار جمنا به یک اجماع نسبی در بین طیفهای مختلف خود دست پیدا کنند. این در حالی است که هیچگونه هارمونی و قرابتی بین پنج کاندیدایی که معرفی کردند، وجود نداشت. به نظر میرسد اصولگرایان بدون هیچ پشتوانه روشن منطقی و برنامهریزی مدون دست به چنین انتخابهایی زدهاند. در نهایت نیز از بین پنج کاندیدای معرفی شده تنها صلاحیت آقای رئیسی و قالیباف احراز شد. با این وجود به نظر میرسد در انتخابات پیش رو یکی از این دو نفر به فینال رقابت میآید. از سوی دیگر جریان اصلاحات از قبل تصمیم گرفته بود که تنها آقای روحانی به نمایندگی از این جریان در انتخابات شرکت کند، با این حال با در نظر گرفتن برخی جوانب و چالشهای احتمالی موضوع حضور کاندیدای پوششی در کنار آقای روحانی مطرح شد و موضوع به آقای روحانی سپرده شد و در نهایت آقای جهانگیری برای این کار انتخاب شدند. البته در این زمینه رئیس دولت اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات تصمیم نهایی را برعهده آقای روحانی گذاشته بودند.
برخی اصلاحطلبان براین باور بودند که جریان اصلاحات باید نقش پررنگتری در دولت آینده آقای روحانی داشته باشد. آیا در این زمینه با آقای روحانی مذاکرهای صورت گرفته است؟
جریان اصلاحات هیچ گاه به دنبال سهمخواهی از دولت آقای روحانی نبوده است و در این زمینه مذاکرهای صورت نگرفته است. برای اصلاحطلبان همواره منافع ملی نسبت به منافع جریانی و جناحی ارجحیت داشته است. نمونه بارز این مساله نیز در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ و زمانی اتفاق افتاد که اصلاحطلبان از آقای دکتر عارف درخواست کردند به نفع آقای روحانی از صحنه انتخابات کنارهگیری کند. بدون شک اگر آقای دکتر عارف در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ تا لحظه آخر در رقابتهای انتخاباتی باقی میماند، ممکن بود شرایط دیگری باشد که به نفع کشور نبود و همه شاهد بودند که آن اقدام بدون معامله سیاسی بود.
چرا که منافع ملی در اولویت نخست جریان اصلاحات قرار دارد و در این مساله هیچ شکی وجود ندارد. مطمئن باشید اگر دولت یازدهم به روال و سیاستهای اقتصادی دولت دهم عمل میکرد، سرنوشت ایران مانند کشور ونزوئلا میشد. دولت آقای روحانی موفق شده اقتصاد نابسامان کشور را تاحدود زیادی به لنگرگاه ثبات وآرامش برساند و از سوی دیگر موفق شده به پروژه ایرانهراسی در عرصه بینالمللی پایان دهد که در نوع خود، اقدامات بسیار مهمی به شمار میرود. در شرایط کنونی اصلاحطلبان به این مساله فکر میکنند که اگر آقای روحانی برسر کار نمیآمد و مثلا شهردار تهران که امروز ۱۲ سال است سکان اداره این شهر را دارد، رئیسجمهور یازدهم میشد، کشور در چه شریطی بود. امروز بعد از ۱۲ سال شهر تهران هنوز نتوانسته حتی پنجاهدرصد درآمد خود را از روشهای باثبات و منطقی به دست آورد، مثل دیگر شهرهای بزرگ جهان. هنوز بخش عمده آن از فروش تراکم تامین میشود. این در حالی است که دولت آقای روحانی اقتصاد نابسامان به ارث برده از دولتهای نهم و دهم را تا حدود زیادی به ثبات رسانده است. این مساله نشان میدهد که یک مدیر از ابزارهای اندکی که در اختیار داشته نهایت استفاده را کرده و موفق شده دستاوردهای درخشانی داشته باشد، اما نامزدی که داعیه ریاستجمهوری هم دارد، در مدیریت شهری مانند تهران موفق عمل نکرده است.
چرا محمدباقر قالیباف بهرغم دوبار شکست در انتخابات ریاستجمهوری برای سومین بار در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ ثبتنام کرد؟ این در حالی است که وی در ماههای اخیر انتقادات جدیتری را نسبت به دولت آقای روحانی مطرح کرده است. تحلیل شما از رفتارشناسی قالیباف در شرایط کنونی چیست؟
قالیباف به دلیل اینکه دو بار در انتخابات شرکت کرده و هر دو بار نیز شکست خورده، برای خود شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات قائل نیست و این مساله را بهخوبی میتوان از رفتار و سخنان وی تشخیص داد. از سوی دیگر بخشی از حامیانی که در سال۹۲ از آقای قالیباف حمایت کردند، امروز پشت آقای رئیسی قرار گرفتهاند. این در حالی است که آقای قالیباف در حل کردن مشکلات مهم شهر تهران مانند آلودگی هوا و مشکلات حمل و نقل عمومی بعد از ۱۲ سال ناتوان بوده است. سوالی که در شرایط کنونی افکار عمومی از آقای قالیباف میپرسند این است که آیا کشور را هم قرار است مانند شهرداری تهران مدیریت کند؟ آقای قالیباف در زمان ثبتنام در وزارت کشور عنوان کردند که اگر رئیسجمهوری شوند درآمد ملی را ظرف مدت چهار سال ۵/۲ برابر خواهند کرد. این ادعا یک توهین بزرگ به شعور مردم است. اگر قرار باشد تولید ناخالص ملی ظرف ۴ سال ۵/۲ برابر شود باید از امسال رشد اقتصادی سالانه کشور به بالای ۲۰ درصد برسد! این در حالی است که باید توجه داشت که در شرایط کنونی اساسا توانایی و قابلیتی که بتواند رشد اقتصادی بالای ۲۰ درصد را استمرار ببخشد در کشور وجود ندارد!
به نظر شما آقای رئیسی با چه چالشها و فرصتهایی در انتخابات ریاستجمهوری روبهرو خواهد بود؟
مهمترین چالشهایی که پیش روی رئیسجمهور بعدی قرار دارد همان چالشهایی است که در مقابل کشور وجود دارد. امروز نیاز به تعامل بیشتر برای استفاده حداکثری از برجام احساس میشود. به بیان دیگر کشور نیاز به سرمایهگذاری جدید برای حل مشکل اشتغال دارد. محیط زیست، آمایش سرزمین، فساد گسترده در برخی حوزههای مالی، برخی مشکلات اجتماعی و نزول برخی ارزشها در اجتماع از مهمترین مشکلات جدی پیش روی دولت آینده است. برای حل آنها آقای رئیسی یا آقای قالیباف چندان تجربهای در ابعاد ملی ندارند که بتوانند دولت کارآمدی در این سطح تشکیل بدهند، بخصوص آقای رئیسی که از ابتدای انقلاب تاکنون در قوه قضائیه حضور داشتهاند و تمامی سابقه ایشان در زمینه مسائل قضائی بوده است. آقای رئیسی حتی در زمینه مدیریت اجرایی نیز سابقه ندارند.
آیا آقای رئیسی به اندازهای دارای پایگاه اجتماعی است که بتواند با آقای روحانی به عنوان نماینده جریان اصلاحات رقابت کند؟
آقای رئیسی برای اغلب مردم چهره چندان شناختهنشدهای نیست و به همین دلیل دارای پایگاه رای قوی در بین اقشار مختلف مردم نیست. در انتخابات گذشته ایران تقریبا۶۰ درصد مردم در انتخابات مشارکت داشتهاند که از این۶۰ درصد۱۰ درصد متعلق به اصولگرایان بوده و ۲۰ درصد نیز به اصلاحطلبان تعلق داشته است. در نتیجه ۳۰ درصد بقیه، آرای خاکستری بوده که همواره و در انتخابات مختلف در حالت نوسان قرار داشته است. اگر آقای رئیسی قصد دارد پایگاه رای آقای روحانی را با چالش مواجه کند باید از ابزار و امکاناتی برخودار باشد که بتواند۳۰ درصد آرای خاکستری را به سود خود جذب کند. این در حالی است که به نظر میرسد آقای رئیسی فاقد چنین شرایطی است.
آیا رفتارهای پوپولیستی میتواند در پایگاه رای ایشان تاثیرگذار باشد؟
خیر، در گذشته و در زمانی که رئیس دولتهای نهم و دهم تلاش میکرد به اهداف پوپولیستی خود دست پیدا کند، سطح آگاهی جامعه نسبت به امروز کمتر بود. از سوی دیگر در شرایط کنونی فضای مجازی سطح آگاهی مردم را نسبت بهگذشته بالا برده است. در نتیجه در چنین شرایطی رفتارهای پوپولیستی نمیتواند منشا تاثیر باشد. به صورت کلی در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ آقای روحانی با توجه به عملکرد چهارساله ایشان و همچنین ضعف کاندیدای دیگر به احتمال زیاد پیروز انتخابات خواهد بود.
- 12
- 3