پشت پرده حضور اسحاق جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری چیست؟ اصلاحطلبان با چه هدفی جهانگیری را روانه رقابتهای انتخاباتی کردند؟ آیا روحانی در شرایط نامطمئنی قرار داشت که اصلاحطلبان نیاز دیدند در کنار وی جهانگیری نیز وارد رقابتهای انتخاباتی شوند؟ بین اصلاحطلبان و حسن روحانی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری چه گذشته است؟
برای پاسخ به این سوالات با دکتر عبدا... ناصری، عضو سابق شورای مشورتی جریان اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کردیم. دکتر ناصری در گفتوگو با «آرمان» عنوان میکند: بخشهایی از جریان اصلاحات از ابتدا به دنبال این بودند که آقای روحانی در انتخابات شرکت نکند و به جای ایشان آقای جهانگیری که یک چهره اصلاحطلب است به عنوان کاندیدای نهایی اصلاحطلبان معرفی شود.
استدلال این افراد نیز این بود که ممکن است شورای نگهبان صلاحیت آقای روحانی را احراز نکند و یا ممکن است که آقای روحانی به دلیل بروز برخی مشکلات حاضر نشود در انتخابات شرکت کند. در نتیجه، بخشهایی از جریان اصلاحات روی آقای جهانگیری فکر میکردند و در حال مطالعه پیامدهای حضور ایشان در انتخابات ریاستجمهوری بودند.
در این زمینه آقای عارف و فراکسیون امید به آقای روحانی عنوان کرده بودند که تصمیم نهایی برای حضور در انتخابات برعهده شخص شما خواهد بود و تا زمانی که شما به نتیجه نرسیدهاید جریان اصلاحات و فراکسیون امید تصمیمی نخواهد گرفت. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دیدگاه شما درباره رقابت انتخاباتی سه کاندیدای اصلاحطلب در مقابل سه کاندیدای اصولگرا در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم چیست؟
برای بنده تایید صلاحیت برخی از افراد مانند آقای روحانی و جهانگیری و همچنین عدم تایید صلاحیت رئیس دولتهای نهم و دهم و آقای بقایی زیاد غیرمنتظره نبود و انتظار این ترکیب را داشتم. رئیس دولتهای نهم و دهم در گذشته و در طول دوران ریاستجمهوری خود نشان داد که مصداق مدیر مدبری نیست و بسیاری از سرمایههای کشور را به هدر داد. در شرایط کنونی بسیاری از یاران دیروز او به اشتباهی که در حمایت وی در سال۸۴ و ۸۸ مرتکب شدند، اذعان دارند و از وی اعلام برائت کردهاند.
این در حالی است که اصلاحطلبان از همان زمان متوجه این نکته شدند که او مسیر منطقی مدیریت کشور را تغییر داده و با مدیریت ایشان آینده خوبی در انتظار کشور نخواهد بود. به نظر من عملکرد شورای محترم نگهبان در مساله عدم تایید صلاحیت در چنین مواردی قابل دفاع است. این در حالی است که اصلاحطلبان در هیچمقطع زمانی به دنبال عدم تایید صلاحیت رقبای خود نبودهاند و همواره تلاش کردهاند در یک رقابت برابر با رقیب سنتی خود رقابت کنند.
از سوی دیگر به نظر میرسد درباره تایید صلاحیت آقای قالیباف به دلیل وجود برخی پروندههای پرسروصدا مانند املاک نجومی و حتی حادثه پلاسکو میشد تامل و درنگ بیشتری کرد. با این همه، حضور شش کاندیدای تایید صلاحیت شده نویدبخش یک انتخابات پرشور و باشکوه است که با مشارکت بالای مردم نیز همراه خواهد بود.
اصلاحطلبان از چه زمانی به این نتیجه رسیدند که آقای جهانگیری باید در انتخابات شرکت کند؟
بخشی از جریان اصلاحات از مدتها قبل به دنبال حضور آقای جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری بودند و در این زمینه با بزرگان جریان اصلاحات رایزنی میکردند. این در حالی بود که بر اساس برخی اخبار آیتا... هاشمی به آقای روحانی توصیه کرده بودند که در انتخابات ریاستجمهوری از کاندیدای پوششی در کنار خود استفاده کند.
گویا یکی از افرادی که آیتا... هاشمی برای این منظور پیشنهاد کرده بودند آقای جهانگیری بوده است. به همین دلیل آقای روحانی تصمیم میگیرند که با مقامات عالیرتبه درباره حضور در انتخابات و اطمینان از تایید صلاحیت خود گفتوگو کنند. در نتیجه پس اطمینان خاطر در این زمینه عنوان میکنند که لزومی برای حضور کاندیدای پوششی در کنار ایشان نیست. به همین دلیل برخی از اصلاحطلبان با آقای روحانی همراه شدند و عنوان کردند به هیچعنوان نباید در انتخابات آینده از کاندیدای پوششی استفاده کنیم.
استدلال این افراد این بود که نباید از هماکنون و به دست جریان حامی آقای روحانی ایشان را تضعیف کنیم. شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات، فراکسیون امید و بزرگان اصلاحات بهصراحت به آقای روحانی عنوان کرده بودند که تصمیم نهایی در این زمینه با خود شماست و جریان اصلاحات به هیچعنوان چنین مسالهای را به شما تحمیل نخواهد کرد. در چنین شرایطی جمعبندی آقای روحانی نیز این بود که نیاز به کاندیدای پوششی در انتخابات نیست و بهتر است که تنها در انتخابات شرکت کند.
متاسفانه برخی در فضای رسانهای روی این مساله مانور دادند که ثبتنام آقای جهانگیری در انتخابات با توصیه بزرگان اصلاحات صورت گرفته است. این در حالی است که این مساله کذب محض است و به هیچعنوان چنین توصیهای به آقای جهانگیری نکردهاند. البته در پاسخ به کسانی که به دنبال کاندیداتوری آقای جهانگیری بودند عنوان شده بود که حضور آقای جهانگیری باید به صورت مشروط و با رضایت کامل آقای روحانی صورت بگیرد.
این موضوع مطرح شد که آقای جهانگیری کاندیدای نهایی جریان اصلاحات باشد؟
بله، بخشهایی از جریان اصلاحات از ابتدا به دنبال این بودند که آقای روحانی در انتخابات شرکت نکند و به جای ایشان آقای جهانگیری که یک چهره اصلاحطلب است به عنوان کاندیدای نهایی اصلاحطلبان معرفی شود. استدلال این افراد نیز این بود که ممکن است مساله عدم احراز پیش بیاید یا حتی ممکن است که خود آقای روحانی به دلیل بروز برخی مشکلات حاضر نشود در انتخابات شرکت کند.
در نتیجه بخشهایی از جریان اصلاحات روی آقای جهانگیری فکر میکردند و در حال مطالعه پیامدهای حضور ایشان در انتخابات ریاستجمهوری بودند. دراین زمینه آقای عارف و فراکسیون امید به آقای روحانی عنوان کرده بودند که تصمیم نهایی برای حضور در انتخابات برعهده شخص شما خواهد بود و تا زمانی که شما به نتیجه نرسیدهاید جریان اصلاحات و فراکسیون امید تصمیمی نخواهد گرفت.
اصلاحطلبان جز آقای جهانگیری دو عضو دیگر کابینه آقای روحانی را نیز در نظر گرفته بودند. با این همه، دو نکته بسیار مهم در این زمینه وجود دارد. نخست اینکه آقای روحانی بهرغم ناملایمتیها در نهایت در انتخابات ثبتنام کرد و دوم اینکه ایشان بهرغم میل باطنی خود، برای ثبتنام آقای جهانگیری در نهایت تابع نظر جمعی اصلاحطلبان شد و در این زمینه تصمیم فردی اتخاذ نکرد.
به نظر من اقدام آقای روحانی در تمکین از نظرات جمعی بسیار ارزشمند و قابل تامل است. از سوی دیگر اقدام ارزشمند آقای جهانگیری پس از ثبتنام در انتخابات این بود که برای خود و مستقل از آقای روحانی ستاد انتخاباتی تشکیل نداد و عنوان کرد که حضور من و آقای روحانی در انتخابات تکمیلکننده یکدیگر است و بنده قصد ندارم با ایشان رقابت کنم. نکته مهم دیگری که در این زمینه به مصلحت جریان اصلاحات است این است که آقای جهانگیری قبل از پایان رقابتهای انتخاباتی به سود آقای روحانی کناره گیری کنند.
دلیل این مساله نیز این است که هنگامی که آقای روحانی درگیر کارزار انتخاباتی میشوند و به صورت قانونی سفرهای استانی ایشان از رسانه ملی پخش نمیشود، آقای جهانگیری میتوانند در جهت تبیین و تشریح دستاوردهای دولت یازدهم و همچنین چالشهای پیش روی دولت فعالیت کنند و پایگاه رأی آقای روحانی را تقویت کنند. بدون شک یکی از بزرگترین اشتباهات دولت آقای روحانی این بوده که واقعیت دوران مدیریت هشتساله قبل از دولت فعلی را برای مردم روشن نکرده و مردم هنوز پشت پرده و واقعیت اصلی مدیریت آن دوران و جریان ایشان را درک نکرده و به عمق مسائل پی نبردهاند.
به نظر من آقای روحانی باید در مناظرات انتخاباتی پیش رو بسیاری از پشت پردهها را برای مردم بازگو کند و مردم را نسبت به نوع مدیریت اصولگرایان بر کشور آگاه کند. تا زمانی که مردم از جزئیات مشکلات و اتفاقاتی که در دولتهای نهم و دهم افتاد آگاه نشوند، نمیتوانند اقدامات مثبت دولت آقای روحانی را تحلیل و ارزیابی کنند.
آیا در این مدت دیداری بین آقای روحانی و بزرگان اصلاحات صورت گرفته است؟
بله، در این زمینه دیدارهایی قبل از نوروز صورت گرفته است اما به تازگی دیدار مهمی صورت گرفته که گویا سه یا چهار ساعت نیز به طول انجامیده است. در این دیدار مسائل مختلفی بین طرفین مطرح شده است که مهمترین آن حضور کاندیدای پوششی در کنار آقای روحانی بوده است.
در این دیدار به آقای روحانی اطمینان خاطر داده شد که از طرف جریان اصلاحات هیچمسالهای به ایشان تحمیل نخواهد شد و ایشان هستند که در نهایت تصمیم نهایی را اتخاذ خواهند کرد. یکی دیگر از دغدغههایی که در این دیدار مطرح شد دغدغههای ایشان درباره کارآمدی دولت احتمالی آینده آقای روحانی است. بزرگان اصلاحات در این دیدار با گوشزد کردن برخی مشکلات دولت آقای روحانی در چهار سال گذشته از ایشان خواستهاند که در انتخاب مدیران و کارآمدی دولت دقت نظر بیشتری داشته باشند تا دولتی قویتر از دولت گذشته شکل بگیرد.
بدون شک اگر آقای روحانی در انتخاب مدیران خود در ابتدای شکلگیری دولت دقت بیشتری میکردند و برخی از مدیران ناهمسو را در دولت به کار نمیگرفتند امروز کارنامه درخشانتری به مردم ارائه میکردند که میتوانست برگ برنده ایشان در انتخابات آینده باشد. مساله دیگری که در این دیدار مورد بحث قرار گرفته است دغدغههای اقتصادی مردم در فضای انتخابات بوده است.
در این دیدار تاکید شده است که آقای روحانی در فضای انتخابات از عملکرد خود در زمینه اقتصادی دفاع کند و پاسخی مناسب نسبت به انتقاداتی که در این زمینه ممکن است از سوی رقبا نسبت به ایشان صورت بگیرد داشته باشد.
آیا اجماع نسبی اصولگرایان روی آقای رئیسی میتواند در نهایت به نتیجه مطلوب برسد؟ اصولگرایان با انتخابات رئیسی چه اهدافی را دنبال میکنند؟
آقای رئیسی در انتخابات حضور پیدا کرده است که مقدمات آینده خود را فراهم کند و برای ریاستجمهوری به صحنه نیامده است. بدون شک آقای رئیسی نیز مانند دیگر اصولگرایان به این نکته اذعان دارند که رئیسجمهور آینده ایران آقای روحانی خواهد بود.
آقای رئیسی از ابتدای انقلاب همواره جزئی از مسئولان قوه قضائیه بوده است که در شرایط کنونی آقای رئیسی برای بازسازی خود وارد صحنه انتخابات شده است و پیشبینی بنده نیز این است که قبل از برگزاری انتخابات صحنه را ترک خواهد کرد.
هدف اصلی قالیباف از حضور در انتخابات چیست؟ آیا وی برای اعاده حیثیت خود در پروندههای شهرداری تهران وارد رقابتهای انتخاباتی شده است؟ چرا وی استراتژی حمله به دولت را برای خود برگزیده است؟
دوران مدیریت ایشان در شهرداری تهران با حواشی و سروصدای زیادی همراه بوده است. این در حالی است که حادثه پلاسکو یک نقطهای در کارنامه آقای قالیباف در شهرداری تهران است که میتواند در مناظرات انتخاباتی از سوی رقبا مورد پرسش و کنکاش قرار بگیرد.
از سوی دیگر اصلاحطلبان باید در انتخابات شورای شهر از بهترین نیروهای خود استفاده کنند تا مانع از تکرار برخی اتفاقات ناخوشایند در شورای شهر و شهرداری تهران شوند. بدون شک پدیده «راستگویسم» یکی از ترفندهای مدیریتی آقای قالیباف در شورای شهر تهران بود که پیامدهای مختلفی برای سرنوشت شورا به همراه داشت. در نتیجه اصلاحطلبان نباید به دنبال کوتولههای سیاسی برای استفاده در لیستهای انتخاباتی خود باشند.
قالیباف هنوز مدیر جوانی است و احساس میکند با وجود مشکلات زیاد مانند املاک نجومی و حادثه پلاسکو که در مدیریت شهری تهران توفانی بپا کرد، میتواند در انتخابات ریاستجمهوری خود را بازسازی کند و به آینده امیدوار بماند. از سوی دیگر قالیباف نیز مانند بقیه رقبای آقای روحانی تلاش خواهد کرد آرای آقای روحانی شکسته شود تا در پایگاه رأی آقای روحانی چالش جدی ایجاد شود.
آقای قالیباف خود نیز میداند که در مناظرات انتخابات سال۹۲ توسط آقای روحانی ضربه فنی شده است. به همین دلیل در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ به دنبال این است که دوباره با آقای روحانی روحانی کشتی بگیرد و ضربه فنی قبلی را جبران کند.
- 19
- 3