به گزارش شرق، اين حق آقاي رئيسي است كه ستاد انتخاباتياش بيانيه بدهد: «چهرههای مختلف سیاسی ممکن است به اختیار خود در مراسمات سخنرانی دکتر رئیسی حضور یابند که این امر لزوما به معنای تطابق دیدگاه آنان نیست». جان كلام آقاي رئيسي اين است كه سعيد مرتضوي، هيچ نسبت سازماني و ساختاري با ستاد مهمترين رقيب حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري ندارد. اين سخن البته در مورد ساير نامزدهاي اصولگرا و غير اصولگراي انتخابات نيز صادق است.
بيشك صرف حضور در يك سخنراني يا مراسم تبليغاتي، به معناي «تطابق ديدگاه» نيست. البته سعيد مرتضوي نيز حق دارد كه همچنان كه خود تأكيد دارد به عنوان «يك شهروند» ميل قلبياش را آشكار كند كه: «آرزو دارم سربازي لايق و مديري باسابقه و توانمند و شجاع و كارآمد... همچون آيتالله سيدابراهيم رئيسي بتواند سكان حل مشكلات كشور را در دست بگيرد». اينجا سخن از تطابق نيست. سخن از قرابت و تمايل است.
در كارزار انتخابات، طبيعي و عرف است كه چهرهها و طيفهاي مختلف، با اعلام حمايت از نامزد مورد وثوق و تمايل خود، جامعه را به رأيدادن به كسي دعوت كنند كه از نظرهای آنها كشور را چنان اداره ميكند كه قرابت بيشتري با ديدگاههايشان دارد. سعيد مرتضوي در اين مورد از حق شهروندي خود استفاده كرده؛ مانند همه كساني كه در روزهاي گذشته و آينده از حسن روحاني يا ديگر نامزدها حمايت كرده يا خواهد كرد. مشكل اينجاست كه آقاي رئيسي و تيم رسانهاي ايشان بر اين گمان هستند كه اعلام حمايت كسي مانند سعيد مرتضوي - با آن سابقه مشخص نزد افكار عمومي- نهتنها موجب جلب نظر رأيدهندگان نميشود كه به احتمال قريب به يقين منجر به ريزش آرای بخش بزرگي از رأيدهندگان خواهد شد.
به همين دليل است كه هنوز ساعتي از انتشار عكس سعيد مرتضوي در مسجد حظيره يزد نگذشته، بيانه ميدهند كه: «برخی رسانههای خاص که از استقبال کمنظیر مردم در نخستین سفر استانی حجتالاسلام رئیسی شوکه شدهاند، با انتشار شایعات و منتسبکردن برخی چهرههای خاص به این کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری، درصدد حاشیهتراشی برآمدهاند».
كمتر از يك سال از آن زمان ميگذرد كه سعيد مرتضوي بيانيه داد: «...به عنوان دادستان وقت عمیقا ابراز تأسف و اعتذار مینمایم و از مقام شهیدان مظلوم این حادثه جوادیفر، روحالامینی و کامرانی طلب پوزش نموده و علو درجات آنها را از خداوند بزرگ مسئلت مینمایم....» ستاد آقاي رئيسي بر اين گمان است كه اين بيانيه عذرخواهي مورد پذيرش افكار عمومي قرار نگرفته است.
مازيار خسروی
- 9
- 3