سال قبل وقتي پيرمرد ۶۵سالهاي خود را به دليل عدم توان در پرداخت هزينه آب سياه چشمش از پل ميرداماد دار زد و مردی درحالی که از درد بهخودش میپیچید، راهی بیمارستان میلاد تهران شد و ناتوان از پرداخت ۳۰۰هزار تومان خود را از طبقه سوم این بیمارستان به پایین پرت کرد، برخی دولت را درمورد مشكلات اقتصادي و بهداشتي و درماني مقصر شماردند. دلواپسان همه مدعي شدند كه مشكلات اقتصادي بي شمار مردم عامل اصلي افزايش آمار خودكشي در سطح جامعه شده و همه بايد بيدرنگ فكري به حال اسفبار وضعيت معيشت مردم كنند. وقتي صحبت از معتادان در مناطقي چون دره فرحزاد، تپههاي اطراف اتوبان همت، پارك طالقاني و باغ هرندي شد باز هم دولت سيبلي براي حملات تند و گزنده منتقدان قرار گرفت. امروز نيز در مناظرههاي انتخاباتي همه نامزدهاي رقيب رفع آسيبهاي اجتماعي را تنها در گرو حل معضل بيكاري و مشكلات اقتصادي ميدانند. هجمه و تخريب خود را به حدي بالا بردهاند كه آمارهاي خلاف واقع ارائه ميكنند و حرفهاي غيرواقعي ميزنند تا حقانيت خود را ثابت كنند.
نامزدي خبر از افزايش آمار طلاق، اعتياد و خودكشي در دولت يازدهم ميدهد و ديگري تنها مشكل ازدواج جوانان را نبود شغل و درآمد عنوان ميكند. آيا بيكاري و مشكلات اقتصادي عامل اصلي درد خودكشي، طلاق و اعتياد در جامعه است؟ سادهانگارانه است كه همه عوامل دخيل ديگر را ناديده بگيريم و بيهيچ پشتوانه علمي بگوييم كه اگر از فردا همه مشكلات اقتصادي مردم حل شود ديگر اثري از اعتياد، طلاق و خودكشي در جامعه نميبينيم. قطعا مشكلات اقتصادي يا بيكاري سهمي در ايجاد اين آسيبهاي اجتماعي دارند، اما قطعا تنها عامل نبوده و نيستند. اعلام آمارهای دروغین و غیرکارشناسانه در بحث آسیبهای اجتماعی سبب افزایش ناامیدی و یإس در جامعه خواهد شد و نوعی سیاهنمایی از وضعیت اجتماعی جامعه است. اکثر این آمارها با نظر کارشناسان و متخصصان متفاوت است و آنها این دیدگاهها را خارج از اصول علمی میدانند. انتساب آسیبهای اجتماعی به قشر فقیر یا کمسواد جامعه اساسا اشتباه است. پر واضح است که به قطعیت نمیتوان بیان کرد که فقط در میان افراد فقیر طلاق، اعتیاد و خودکشی وجود دارد و افراد توانگر جامعه تنها به دلیل نداشتن مضیقه مالی هرگز درگیر آسیبهایی از این دست نمیشوند و همواره در آرامش روحی و روانی زندگی شادی دارند.
عوامل موثر در خودكشي
خودکشی از منظر جامعهشناسان و رفتارشناسان اجتماعی هنگامی رخ میدهد که فرد از دایره نظارت اجتماعی خارج شود. این نظارت به معنای زیرنظربودن نیست، بلکه احساسی است که فرد در جریان اجتماعی شدن به دست میآورد. فرد وقتي دلبستگي امني را از طرف خانواده و جامعه احساس نميكند و در لحظات بحراني زندگياش خود را بيحامي احساس ميكند به دليل آنكه از نظر توانايي شخصيتي، تحمل ناكاميها و حل مشكلات را ندارد انگيزههاي حياتي را خود را از دست داده و در هنگامي كه خصيصه اميدواري و مثبتانديشي را در زندگي از دست ميدهد دست به خودكشي ميزند. كمبود اعتمادبهنفس و افسردگي يكي از مهمترين عوامل اقدام به خودكشي است. فرد در صورتي كه از افسردگي شديد رنج ببرد به نوسانات خلقي دچار شده و خواب و خوراكش تغيير ميكند و تمايلي به مراقبت از خود ندارد. در صورت تداوم اين وضعيت فرد در نهايت دست به خودكشي ميزند. افسردگی به عنوان مهمترین عامل خودكشي در ايران است و پس از آن به ترتيب عواملي چون مصرف الکل، مواد مخدر و بیکاری نیز مطرح است. مولفههای مختلفی دست به دست هم میدهند تا فرد اقدام به خودکشی کند. در ايران ۶۰درصد این پدیده مربوط به افسردگی است و تنها ۲۰درصد مربوط به بيكاري ميشود و افسردگی امکان خودکشی را شش برابر افزایش میدهد. خودکشی فقیر و غنی نمیشناسد؛ کافی است فرد دلزده از شرایط موجود زندگی و جامعه خود را در انزوا و بیحامی احساس کند تا در نهایت دست به خودکشی بزند.
عوامل موثر بر اعتياد
اختلالات شخصيتي فرد را در برابر اعتياد آسيبپذير ميسازد. افرادي كه شخصيتهاي روانپريش و بيماريهاي خفيف رواني دارند بيشتر در معرض اعتيادند. ضعف رواني، اضطراب، ترس و بيتضميني و رفتارهاي ضداجتماعي و اختلالات خلقي از عمده ويژگيهاي شخصيتي فرد معتاد است. فقر يكي از عوامل افزايش اعتياد به شمار مي آيد، ولي نميتوان گفت بين فقر، بيكاري و اعتياد رابطه مستقيمي وجود دارد و به محض بالارفتن سطح فقر و بيكاري در جامعه بايد شاهد افزايش اعتياد نيز بود. عوامل فردي، خانوادگي و اجتماعي زيادي در اعتياد افراد به انواع مواد مخدر تاثيرگذار است. همسایگی ایران با افغانستان و تهاجمات فرهنگي صورت گرفته از سمت دشمن را نيز بايد جزو علل افزايش ميزان اعتياد برشمرد. ۶۵درصد از افراد در ايران به دلایل خانوادگی به دام اعتیاد گرفتار شدهاند. بالاترين ميزان معتادان را با ۶۳درصد متاهلان تشكيل ميدهند، ٣٢درصد مجرد و پنجدرصد متارکه کرده، مطلقه یا بیوه هستند. اعتیاد در میان همه اقشار وجود دارد. از افراد ثروتمند جامعه تا فقیر، از تحصیلکرده تا بیسواد، از کارمند تا بیکار، همه در معرض ابتلا به این آسیب خانمانسوزند.
آمار خودكشي و اعتياد در ايران و جهان
در ۱۵ سال اخیر نرخ خودکشی در ایران بین پنج تا هفتدرصد به نسبت جمعيت بوده است. اين در حالي است كه آمار مرگ ناشی از خودکشی در کشور توسعهيافتهاي مانند آمریکا تقریبا دو برابر آمار کشتهشدگان ناشی از ابتلا به ویروس ایدز است. مهمترین عوامل خودکشی در آمریکا را افسردگی، مشکلات روحی - روانی و نیز مصرف مواد مخدر برشمردهاند. بهطورکلی میتوان ادعا کرد ایران در زمره کشورهای با نرخ پایین خودکشی است و جز در برخی مناطق غربی کشور، نرخ خودکشی در بیشتر استانهای کشور یکسوم یا نصف نرخ خودکشی جهانی است. براساس اطلاعات گزارش جهاني موادمخدر سازمان ملل، افغانستان در صدر تعداد معتادان در جهان است و بعد از افغانستان، روسيه و اوكراين در مقامهاي دوم و سوم قرار دارند. ايران با وجود هممرزي با افغانستان در رده چهاردهم اين جدول قرار داد. بیشترین مرگ و میر ناشی از مواد مخدر در آمریکای شمالی اتفاق میافتد و به ازای هر یکمیلیون نفر ۱۶۴ نفر در اثر مصرف موادمخدر جان میدهند. پس از آمریکای شمالی، اقیانوسیه و آفریقا در ردههای بعدی قرار میگیرند. با نیم نگاهی به جایگاه ایران در آمار جهانی خودکشی و اعتیاد، میتوان دریافت که اغراق در آمار افزایش آسیبهای اجتماعی قطعا دلایل خیرخواهانه برای جامعه ندارد و با اهداف دیگری صورت میگیرد. اهداف سیاسی هم بی تاثیر نبوده و نیستند.
دولت يازدهم جامعه را اميدوارتر كرد
امانا... قرائي مقدم، جامعه شناس، در گفتوگو با «آرمان» ميگويد: دوران احمدينژاد و شعارهاي عوامفريبانه گذشته و مردم آمارغيرواقعي كانديداهاي رياستجمهوري را نميپذيرند. او ميافزايد: خودكشي به علت گسستگي ارتباطات بين فرد، خانواده و جامعه رخ ميدهد. آمارهاي بهدستآمده از استانهايي با بالاترين ميزان خودكشي نشان داده كه زنان بيشتر به دليل مشكلات خانوادگي و اختلافات ناشي از اتهامات ناموسي اقدام به خودكشي ميكنند. يكي از عوامل موثر در خودكشي كمرنگ شدن اعتقادات ديني است. جامعه در حال حاضر دچار كمرنگي اعتقادات مذهبي است. چرا به دروغ يا اشتباه گفته ميشود بالاترين ميزان خودكشي در قشر فقير جامعه است. برعكس بيشترين آمار خودكشي متعلق به قشر مرفه جامعه است. فردی كه در سال گذشته روي پل ميرداماد خودكشي كرد، فقير بود؟ قرائيمقدم ميگويد: هر فرد مثل بادكنكي است كه نخهاي ارتباطي او را به والدين، همسر، دوست، ارتباطات ديني و جامعه ارتباط ميدهد. در بررسيهاي جهاني خودكشي در بين لامذهبان بيشتر از دينداران است. يكي از مسائل موثر در خودكشي مشكلات اقتصادي است، ولي نميتوان تاثير علل ديگر را ناديده گرفت. در جامعه دچار سردرگمي كه فرد در آن دچار ضعف در هويت اجتماعي و فردي است آمار خودكشي بالاست. هرگاه يك جامعه دچار بحران وسيع اقتصادي مانند بحران اقتصادي آمريكا بشود آمار خودكشي بالا ميرود، اما در مقابل ميبينيم هنگام جنگ آمار خودكشي پايين ميآيد، زيرا اتحاد و همبستگي جامعه سبب كاهش آمار خودكشي مي شود. عامل روحي، رواني و ارتباطات اجتماعي به مراتب مهمتر از مشكلات اقتصادي هستند.
وقتي آمار رشد طلاق در جامعه ايران در چند سال اخير ثابت باقي مانده، به تبع آمار خودكشي هم بالا نرفته است. او ميگويد: ميدان نيرو يا فضاي اجتماعي در ارتكاب به خودكشي و اعتياد موثرند. همه آسيبهاي اجتماعي به عواملي چون ناپدري يا مادري، روابط آشفته خانوادگي، بيكاري، فقر و... وابستهاند و اين عوامل نيروهاي برانگيزنده براي ابتلا به انواع آسيبهاي اجتماعي هستند. زندان، اعدام، تهديد، جريمه و... نيروهاي بازدارنده از آسيبهاي اجتماعي هستند. در جامعه ما نيروهاي برانگيزنده انواع آسيبهاي اجتماعي قدرت بيشتري نسبت به نيروهاي بازدارنده دارند، در نتيجهدرصد آسيبهاي اجتماعي بالاست. قرائي مقدم تاكيد ميكند: جامعه ايران در حال حاضر آرامش، نشاط و شادي بيشتري دارد و به آينده اميدوار است. جوانان، امروز به مراتب با نشاط ترند. روند ترويج نشاط رو به بهبود است و دولت بايد در چهار سال آينده هم برنامههاي كنوني خود را در اين زمينه دنبال كند. قطعا آمار خودكشي، طلاق و اعتياد كاهش داشته است.
- 17
- 6