اگرچه ٤ سال ديگر رياست حسن روحاني بر قوه مجريه تمديد شد اما اعتماد ٢٣ ميليوني مردم نيازمند عمل رييسجمهور به وعدههايش خواهد بود. همين است كه روحاني تلاش كرد تا در ايام تبليغات رياستجمهوري مصمم به مردم وعده دهد و در نخستين نشست خبرياش نيز نويد اين را داد كابينه دولت دوازدهم مطابق با شعارهايش باشد. محمدجواد حقشناس، عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي معتقد است كه دولت دوم روحاني موانع دولت اول او را ندارد و همين باعث ميشود تا موتور حركتي دولت در تحقق شعارهايش پرتوان باشد.
روحاني دور دوم چه تفاوتهايي به لحاظ عملكردي با روحاني دور اول خواهد داشت؟
آقاي روحاني در دوره اول رياستجمهوري با موانعي رو به رو بود كه در دور دوم با آنها مواجه نيست. وقتي كه ٢٤ خرداد ٩٢ به پيروزي رسيد مهمترين مانع پيش پاي دولت يازدهم، مجلس شوراي اسلامي بود كه با اكثريت اصولگرا روي كار بود. جبهه پايداري به عنوان مجموعهاي كه با اكثر سياستهاي دولت مشكل داشت، تبديل به يكي از موانع جدي حركت دولت شده بود. طبيعتا آن زمان دولت براي اينكه كار را پيش ببرد در انتخاب وزرا، گرفتن راي اعتماد محتاطتر عمل كرد چراكه بايد با آن معضل مقابله ميكرد. آقاي روحاني طبيعتا با تغييري كه در تركيب مجلس شوراي اسلامي پيش آمد امروز ديگر با چنين مشكلي مواجه نيست. ديگر تفاوت اين دوره رياستجمهوري آقاي روحاني نسبت به دوره قبل در ميزان آرايي است كه به دست آورده است. در دولت قبل آقاي روحاني راي شكنندهاي داشت ليكن در اين دوره با حمايت حداكثري مردم رو به رو شد كه پشتوانهاي براي حركت دولت دوازدهم محسوب ميشود. اين دولت موتور حركتي پرتوانتري را در مقايسه با دولت قبل در اختيار دارد.
ديگر تفاوتي كه در اين دوره وجود دارد اين است كه آقاي روحاني وقتي در سال ٩٢ پيروز شد بايد براي حل يك پرونده سنگين هستهاي برنامهريزي ميكرد. الان لااقل اين پرونده حل شده؛ تحريمها تا حد زيادي برداشته شده و فرصت و بستري در ٤ سال قبل آماده شده است تا آقاي روحاني با مشكلات و موانع كمتري كار كند. از طرفي در دوره رياستجمهوري يازدهم، آقاي روحاني نگران ٤ سال دوم دولتش بود اما الان چنين نگرانياي ندارد و ميتواند آزادانهتر عمل كند. از اين رو انتظار ميرود كه روحاني دولت دوازدهم با روحانياي كه در ٤ سال قبل ديديم تفاوتهاي جدي داشته باشد.
چه قدر و سهمي از تغييرات بايد در حوزه اقتصادي باشد؟در حوزه اقتصادي دولت دوازدهم بايد چه اقداماتي انجام دهد و كابينه را بر اساس چه الزماتي بچيند؟
چيزي كه دولت در ٤ سال گذشته پيگيري كرد، انضباط مالي، مقابله با تورم، تلاش براي افزايش توليد نفت و بازگشت ايران به سهم خود از بازار جهاني نفت بود. دولت در اين حوزهها موفق بوده است. به نظر ميرسد كه در دولت آينده آقاي روحاني در حوزه ايجاد اشتغال و مبارزه با ركود تغييراتي حاصل شود و شاهد تحولاتي باشيم كه بخشهايي از ساختار مرتبط با حوزه اقتصادي دولت را دچار تغيير كند. به نظر ميرسد وزارت صنايع و معادن، سازمان مديريت و برنامه و وزارت كار و امور اجتماعي در دولت دوازدهم با تحولاتي روبهرو باشند.
تغييرات در كابينه دولت دوازدهم چقدر مهم است و آيا آقاي روحاني بايد در راستا حتما تغيير داشته باشد؟
اگر آقاي روحاني بخواهد به وعدههاي خود عمل كند و براي فايق شدن به مشكلاتي كه با آن روبه رو است كاري كند، بايد ٥٠ درصد از كابينه يا معاونين خود را ترميم كند. شرايط و بستر جديد نيازمند نيروهايتازه نفستر، توانمندتر و باورمندتر به برنامههاي آقاي روحاني است.
برخي از نيروهاي رسانهاي و سياسي جريان تندرو پس از شكست با ادبيات تهاجمي شوراي نگهبان را مورد عتاب خود قرار دادهاند، به نظر شما سرخوردگي نيروهاي جوان سياسي طرف مقابل ميتواند بحرانهاي امنيتي و سياسي درون اردوگاه جناح راست ايجاد كند؟
جريان اصولگرا بايد براي اينكه دچار ريزش نشود، مراقبت بيشتري كند. اين جريان سياسي نيازمند اصلاحاتي در راهبرد و انتخاب تاكتيكهاي مناسب و هم نيازمند آسيبشناسي رفتار انتخاباتي شان است. وقتي كه بدون مطالعه و تامل بر طبل تندروي كوبيدهايم، ممكن است كه آثار و تبعات غير قابل جبراني نيز براي ما به همراه بياورد و نتوانيم به موقع از عواقب رهايي پيدا كنيم.
برخي از اصولگرايان معتقدند كه راي ١٥ميليوني رييسي او را ذخيره طلايي اصولگرايان كرده و ميتواند در مقام رهبري اصولگرايان قرار بگيرد. نظر شما چيست؟
آقاي رييسي سابقهاي در عرصه سياست نداشته است. اين تمام هم و غم تشكيلاتي بود كه با نگاه سخت افزاري و با يك نگاه تشكيلاتي غير سياسي و از موضع عامليت توانست بخشي از آراي جريان اصولگرايي را جمعآوري كند. اگر به جمع آراي اصولگرايان در ادوار انتخاباتي ٩٢ و ٩٦ نگاهي كنيم ميبينيم اين آراي آنها به لحاظ كمي سقوط هم كرده و افزايش نداشته است؛ لذا جريان اصولگرا قبل از اينكه سراغ يافتن رهبري براي اين جريان برود، بايد به آسيبشناسي در حوزه گفتماني شان بپردازند. تا زماني كه در اين مورد چارهاي نينديشند نميتوانند كاري كنند. زماني رهبري يك جريان مطرح است كه گفتمان كارآمد باشد و بعد متناسب با آن گفتمان است كه بايد رهبري جريان سياسي را انتخاب كنيم تا بتواند به آن گفتمان حيات ببخشد و اهداف آن را پيگيري كند. اگر ندانيم كه در فضا و جغرافياي سياسي كشور چه ميخواهيم يك رهبر به چه كاري ميآيد؟
مهمترين اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات را چه ميدانيد؟
جريان اصولگرايي درك درستي از عرصه سياست ندارد و جامعه را نميشناسد. در عين حال به جاي اينكه نگاهي نرمافزارانه داشته باشند، نگاهي سختافزاري دارند. همه اينها موجب شده است كه حتي از شكستهايشان در گذشته درس نگيرند. در انتخابات ٩٢، ٩٤ و ٩٦ شاهد شكست سخت اين جريان سياسي بوديم و اين جريان حتي حاضر نيست از عدم اقبال جامعه به خود درس بگيرد. اين امر مهمترين مشكل اصولگرايان است.
جريان مخالف روحاني و اصلاحطلبان در چه حوزههايي ممكن است براي روحاني دردسرسازي كنند؟
به نظر من اصولگرايان همچنان سعي ميكنند كه شكست خود را با شاخصهاي گفتماني شان شرايط را تحليل كنند و پاسخ بيابند. به همين دليل هم همچنان در جا خواهند زد. بيانات آيتالله موحدي كرماني در خصوص آراي حلال و حرام با افكار و ديدگاههاي حضرت امام كاملا مغايرت دارد. امام خميني ميگويند كه ميزان راي ملت است و مقام معظم رهبري ميگويند كه راي مردم حق الناس است. با اين حال آنها آرايي را كه به سبد خودشان ريخته ميشود حلال ميدانند و آراي رقيب را حرام. تا زماني كه اصولگرايان چنين تفكراتي دارند راه به جايي نخواهند برد.
اگر دولت آقاي روحاني نتواند در ٤ سال دوم در حوزه اقتصادي تحول ايجاد كند، جريان اصلاحات و اعتدالگرايي ممكن است با بحران روبهرو شود؟
مردم نشان دادهاند كه با فردي عقد اخوت نبستهاند. تا زماني پشت سر كسي هستند كه بتواند از حقوقشان دفاع كند و چيزي براي گفتن داشته باشد. استفاده از ظرفيتهاي اين انتخابات نشان داد كه حمايت رييس دولت اصلاحات و اعتماد مردم به او دو يا سه بار ممكن است كارآمدي داشته باشد. از اين به بعد اين عملكرد اصلاحطلبان است كه بايد نشان دهد ميتواند اعتماد مردم را حفظ كند. جريان اصلاحات و دولت آقاي روحاني بايد با اصلاح زيربناها و ساختارها زمينه توسعه و پيشرفت كشور را فراهم كند. شاهد هستيم كه مردم چگونه از جريان اصولگرا روي برگرداندند. اگر اصلاحطلبان نتوانند به اعتماد مردم پاسخ دهند، چنين چيزي براي اصلاحطلبان نيز پيش خواهد آمد. اگر جريان اصلاحات به وعدههايش عمل نكند و فرصتهايش را نشناسد و به اعتماد مردم پاسخ مقتضي ندهد، جريان اصلاحات نيز با مشكلاتي مشابه اصولگرايان مواجه خواهد شد.
- 9
- 1