دیروز یه خبر خوندم که حکم تیر خلاص رو برام داشت. حس پرویز پرستویی رو داشتم توی آژانس شیشهای، اونجایی که با مشت کوبید توی شیشه آژانس! حس یه آدمی که تمام مواد مذاب قله دماوند هوار شده روی سرش. داره جزغاله میشه اما متاسفانه نمیمیره. حس آدمی که ۳۰ ساله توی عمق ۲۰ متری باتلاق گاوخونی فرو رفته ولی هنوز نمرده. هم دوست داره بمیره راحت بشه، هم دوست داره یه معجزهای بشه و برگرده به زندگی.
اما نه میمیره، نه میتونه از باتلاق بیاد بیرون. نیازه بازم مثال بزنم یا کافیه؟ بذارین یه مثال دیگه بزنم که خیالم راحت بشه؛ حس صیادی که یه خلیج فارس و یه دریای عمان روبهروشه با میلیاردها ماهی ولی از بس رفته دریا و با تور خالی برگشته، قایقش رو سر و ته کرده لب ساحل و نشسته روی تختهسنگ به دریا زل زده و سیگار زر دود میکنه...
حالا فکر میکنین این خبر چیه؟ چی میتونه این همه احساس قشنگ رو به آدم هدیه بده! چیز خاصی نیس... اخیرا مردم سوییس با هدف پایان دادن به تبعیض در پرداخت حقوق و دستمزد، کمپین اعلام حقوق به راه انداختن. اتحادیه تجاری سوییس یک سایت ایجاد کرده که در اون افراد میتونن اطلاعات حقوق خودشون رو با دیگران به اشتراک بذارن. از زمان آغاز به کار این سایت تا الان ۵۰۰ نفر حقوق خودشون رو اعلام کردن. کاشف به عمل اومده بالاترین درآمد اعلام شده مربوط به یک مهندس نفت با درآمد ۳۷ هزار فرانک در ماه و کمترین درآمد مربوط به نظافتچی منزل با ۳۲۰۰ فرانک در ماهه.
فرانک الان به پول ما ۱۴ هزار تومنه. من دیگه بیشتر از این حوصله ادامه دادن این یادداشت رو ندارم. خودتون ۳۲۰۰ فرانک رو ضربدر ۱۴ هزار تومن کنین ببینین کجای دنیا وایسادیم...
محمدرضا ستوده
- 10
- 2