یکی از مشکلاتی که من توی این هفت سال با یادداشتهای روزانه داشتم اینه که من دارم الان مینویسم ولی شما فردا میخونین. در واقع من میخوام در مورد الان بنویسم ولی چون شما قراره فردا بخونید باید یه جوری بنویسم که مثلا انگار همون فردا دارم مینویسم! ولش کن...
امروز (یعنی الان که شما دارین این مطلبرو میخونین یعنی یکشنبه) ۱۳ آبانه. روز دانشآموز، روز تسخیر سفارت آمریکا و روز برگشت تحریمهای آمریکا. شنیدم که مسوولان قراره امروز به هر ترتیبی شده دلار رو یه کم ارزون کنن که بگن تحریمها نه تنها اثری نداشته بلکه موجب تقویت پول ملی و سقوط ارزش دلار هم شده. الان که شما دارین اینارو میخونین نمیدونم ارزون شده یا نه چون من این یادداشترو دیروز نوشتم!
اما من امروز (یعنی دیروز شما) از سر کنجکاوی رفتم خیابون فردوسی یه سرکشی به قیمتها انجام بدم ببینم مسوولان شروع کردن به ارزون کردن یا ترامپ شروع کرده به گرون کردن که هیچ کدوم از حالتها اتفاق نیفتاده بود.
قیمت دلار ۱۴۲۵۰ بود. ولی امروز رو دیگه نمیدونم. امیدوارم مسوولان از سر کم کردن روی آمریکا هم که شده یه ۲۰ دقیقه قیمت دلار رو بکنن پنج هزار تومن، ما سریع بریم یه لپتاپ و گوشی آیفون و یه دونه تلویزیون السیدی و یه ماشین و یه خونه و یه سری لوازم منزل بخریم. اگر هم وقت اضافه آوردیم اون تهش یه ازدواجی هم بکنیم. بعدش دوباره دلار رو بکنن ۱۴۲۵۰ تومن.
این ترامپ اومد فروش نفت ایران رو به صفر برسونه ولی اونی که به صفر رسید قدرت خرید ما بود. البته به صفر رسیدن قدرت خرید ما علتهای دیگهای هم داره که در این مقال و هیچ مقال دیگهای نمیگنجه.
محمدرضا ستوده
- 19
- 6