هفته گذشته دور دوم تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران شروع شد. بر اساس شواهد بهدست آمده این دور جدید تا الان تاثیر خاصی بر زندگی مردم نگذاشته و آخر هفته تمام محورهای مواصلاتی به شمال کشور پر ترافیک گزارش شد (به استثناي محور شمشک به دیزین که همیشه خدا بسته است). حالا بنده به عنوان یک دهه شصتی به آقای ترامپ اعلام میکنم که این تحریمها بعدا هم روی زندگی ما تاثیری نخواهد داشت.
آقای ترامپ! ما نسلی هستیم که کلا در تحریمهای یکجانبه خانواده بزرگ شدیم و نمردیم. هیچ وقت یک ایرانیای که تا مرحله آخر «سوپر ماریو» رفته و بعد پدرش به خاطر داغ کردن آدابتور، میکرو را خاموش کرده تهدید نکن. ما تا هفتهای سه چهار بار ماریو و پرنسس را به هم نمیرسانیدم ول نمیکردیم، حتی با اقدامات خصمانه والدینمان.
دونالد خان! یک دهه شصتی یاد گرفته کلا باید صبر کند حتی اگر صبرش هیچ نتیجهای نداشته باشد. ما آن دوران از خیلی دور عاشق یک مکعب میشدیم و سالها به پایش میسوختیم و اگر طرف مانتوی اِپُل دارِ گشادش را عوض میکرد، گمش میکردیم و شکست عشقی میخوردیم تا مکعب بعدی پیدا شود. ما بارها موقع تکچرخ زدن با موتور و دوچرخه جلوی مدرسه دخترانه دست و پایمان شکسته بود تا شاید طرفمان یک لبخند به ما بزند و چه لبخندهایی که پشت آن سبیلهای پرپشت دیده نشد. ولی از پا ننشستیم و هنوزم که هنوز است دنبال نیمه گمشدهمان میگردیم.
دهه شصتی از همان دوران با دور زدن تحریم کارش را شروع کرده، شما که عددی نیستید! این حرف را وقتی میفهمید که بدانید ما با آهنگ «کو کجا رفت آسمون آبیمون؟! کو کجا رفت برکه مرغابیمون؟!» قاسم افشار عاشق میشدیم. گیرم که تحریم کردید، با ذهن خلاقی که با برکه مرغابی یاد معشوقش میافتد چه کار میخواهید بکنید؟!
ريیسجمهور محترم آمریکا! انگار باید با زبان خودتان با شما صحبت کنیم! دهه شصتی جماعت، با اینترنت دایال آپ (۱۰ ساعت شبانه) چت میکرد و در حساسترین جای چت، یک دفعه یکی گوشی را بر میداشت و اینترنت قطع میشد. ولی کوتاه نمیآمد و دوباره با انرژی برمیگشت و کلی شارژ ۵ تومانی میداد تا بالاخره به نتیجه برسد. هر وقت شما توانستید در آن شرایط انقدر سعه صدر به خرج دهید بیایید از تحریم کردن حرف بزنید.
از همه اینها گذشته، اینجا بحث دهه شصت و یکی دو دهه بالا و پایین مطرح نیست. چون ما مدیرانی داریم که انواع تحریمها و جنگهای جهانی و قحطی را به چشم دیدهاند و راه دور زدن همه دوز و کلکهایتان را به خوبی بلدند. جهت اطلاعتان عرض کنم، از وقتی قانون منع به کار گیری بازنشستگان در کشور تصویب شده، ما یک عالمه مدیر پیدا کردیم که حاضرند از همه چیزشان بگذرند و کلی پرونده بسازند و لابی کنند تا شاید یک روز بیشتر فرصت خدمت رسانی به مردم و دور زدن تحریم را داشته باشند. اینها همان مدیرانی هستند که قبل از انتصابشان میگفتند هیچ علاقهای به پذیرش مسئولیت ندارند. ببینید عشق به خدمت چقدر در بین مدیران ما موج میزند. با وجود این عزیزان دل، خودمان که هیچی، بابایمان هم از شما و تحریمهایتان هیچ باکی ندارد. برو از خدا بترس!
- 9
- 3