به گزارش شرق، ساعت تعطیلی آزمایشگاه نزدیک بود. بحدی افکارم بر روى تكميل کارهای ناتمام متمركز بود که خانم منشی مجبور شد درخواستش را با صدای بلندتری تكرار كند ;"آقای دکتر مریض میخواهد با شما صحبت کند."
خانم جوانی با رنگ پریده به ميز پذيرش تکیه داده بود و با لحنى خسته و عصبى پرسيد: "آقای دکتر جوابم چطور بود؟" هميشه سوال اين بود و طبق معمول جواب دادم: "در خدمتم، اما بهتر نیست جواب را به پزشک..." منظره دردی که لبهای او را به گزیدن واداشت، لبهایم را دوخت و جملهام را ناتمام گذاشت. ادامه دادم: "لطفا جوابتون رو بدین ببينم."
آزمایش بارداری وی به قدر کافی مثبت بود که قاعدتا باید از حامله بودنش اطلاع داشته باشد. با تعجب پرسیدم: "يعنی نمیدونید كه باردار هستین؟" پاسخش را آماده كرده بود: "چرا، سونوگرافی هم شدهام" و گزارش را بطرفم دراز کرد. در گزارش، جملاتى كه معمولا در بارداری بكار مىروند ديده نمىشد. مخصوصا سطر آخر کاملا غریب مینمود. "
در مجاور تخمدان راست تودهایی دیده میشود که نیاز به بررسی دارد" کوهی از تشخیصهای احتمالى به مغزم هجوم آورد. در جستجوى سر نخ بعدى سوال كردم: "نظر پزشکتون چیه؟" سنگينى درد مكثى را پديد آورد اما ادامه داد: "چيزى نگفت، برایم همین آزمایش را نوشت و گفت سريع برو انجامش بده.
گفتش مورد اورژانسی پیش اومده، من میرم بيمارستان و شماره موبایلش را داد و گفت جواب رو كه گرفتى بهم زنگ بزن بگم کجا بیایی. الان هم هرچی زنگ میزنم تلفنش در دسترس نیست. اقاى دكتر من خيلى نگرانم، از اولش هم درد داشتم اما چند ساعته كه درد عاجزم كرده."
حالا ديگر من هم نگران بودم. ناگهان خاطره آموزش انترنى اورژانس چنان ذهنم را فرا گرفت كه خود را در حضور استاد متخصص زنان مىديدم كه تاكيد مىكرد: "يادتون باشه بچهها، هيچ موردى در باردارى وخيمتر از درد در ابتداى حاملگى نيست.
حاملگى خارج رحم معادل وجود بمب تو شكم مريض است!" ناخودآگاه فرياد زدم: "خانم همين الان بريد به نزديكترين اورژانس." دستپاچهاش نكرده بودم، بهم جواب داد: "شوهرم داره مياد دنبالم." گفتم :"وقت نداريد. خانم منشى ! زنگ بزنید ١١٥و بهشون بگين مشكوك به "EP" (مخفف اصطلاح پزشكى براى حاملگى خارج رحم) است" ...
در پس هر اقدام پزشكى يك تيم وجود دارد. وظيفه تك تك افراد تيم بهكارگيرى بيشترين مهارت بالينى و فنى در تامين منافع بيمار است. اصول ايمنى بيمار ايجاب ميكند كه اقدامات مراحل قبلى توسط افراد ذيصلاح چك مجدد شود تا احتمال خطا و كم كارى كاهش يابد.
حال اين سوال پيش مىآيد كه اگر مسئول آزمايشگاه يك پزشك نباشد، چگونه مىتوان اقدامات پزشكى انجام شده براى بيمار را ارزيابى كرد؟ اگر مسئول آزمايشگاه يك پزشك نباشد، چطور میتوان در زنجیره تشخیص و درمان به بیمار و کاهش درد و رنج او کمک کرد؟ بنابراين آزمايشگاه را از قواعد ايمنى بيمار نبايد مستثنى كرد.
جهت اطلاعات عموم در مورد اينكه اين امر در كجاى آزمايشگاه اتفاق مىافتد توضيحاتى ارائه مىشود. براى فهم اين موضوع خاص بايد آشنايى مختصرى با ساختار آزمايشگاههايى كه پزشك دارند، داشته باشيد. تشبيه نظام آزمايشگاه به يك درخت، اشتراك معانى لازم را براى فهم موضوع فراهم مىكند. اگر آزمايشات را بعنوان برگهاى اين درخت تصور كنيد، در قسمت فنى آزمايشگاه، گروهبندى براى آنها در نظر گرفته شده است که به مثابه شاخههاى درخت آزمايشگاه هستند.
اما تنه اين درخت، پزشك آزمايشگاه است و آنچه استحكام و حيات اين درخت را تضمين مىكند، ريشه پزشك در مهارتهاى بالينى مىباشد. افراد ظاهربين مىتوانند مدعى نفى اين ريشه باشند چون از نظرها مخفى است. شايد جهل ايشان مركب است و در اين امر تعمدى ندارند، زيرا كه تنها راه درك و ديدن ريشه هر چيزى، بصيرت حرفهايى و داشتن علم است. چنانچه شازده كوچولو در اثر جاودانه آنتوان دو سنت اگزوپرى از قول روباه نقل مىكند كه: "آنچه اساسى و نهادين است ناپيداست."
اين ساختار مستحكم و ايمن، اخيرا به ناحق مورد سوال قرار گرفته و به خطر افتاده است. بتازگى توصيه هايى مبنى بر برترى انواعى از درخت براه افتاده است كه نياز به تنه و ريشه ندارد آنها مدعى هستند كه هر شاخه از درخت را مىتوان چنان عظيم انگاشت و پرورش داد كه جايگزين تنه گردد و ريشه هم امرى تجملى است.
اين رهنمود به اين شيوه اجرايى خواهد شد كه تحصيلكردگان علوم پايه پزشكى كه فاقد مهارت بالينى و صلاحيت پزشك هستند، بعنوان پزشك در آزمايشگاه پزشكى مستقر مىشوند و مسئولیت یک پزشک متخصص پاتولوژی را عهده دار می شوند.. از نظر آنها اين داوطلبان، با گذراندن يك دوره نامعلوم و با آموزش تئوريك مىتوانند آزمايشگاه را اداره كنند. اسفانگيز است كه كسى به اخطارهاى متعدد انجمنهاى علمى پزشکی و صنفى وقعى نمىگذارد و معترضان هوچى قلمداد مىشوند.
نظام پزشكى بعنوان پاسدار حقوق بیماران و حرفه پزشكى خطرات اين ماجراجويى را بارها گوشزد كرده است. آيا داستانِ اقليتى كه براى دست اندازى به حقوق صنفى ديگران در خفا توطئه كرده و بعد از برملا شدن موضوع ،خود را تابع قانون نشان مىدهند برايتان آشنا نيست؟ اولين قربانيان اين آشفتگى فارغ التحصيلان عزيز علوم پايه هستند.
دوستانى را كه به لحاظ صلاحيت گزينشى، ظرفيت علمى و آموزشهاى آكادميك داراى استعداد توليد علم و تدريس هستند به محيط ديگرى پرتاب مىكنند که تخصص آن را ندارند. آيا معقول است، موجود زنده خاکزى را با بستن يك كپسول اكسيژن، آبزى قلمداد كرد؟ آیا برخی نورچشمى ها و فرصت طلب ها كه در بين فارغ التحصيلان عزيز علوم پايه خود را مخفى كردهاند مخاطب این موضوع نیستند؟
.در حال درد دل با همكارم بودم كه: "آدم از مملكت نا اميد ميشه، همه جاى دنيا نسبت به صلاحيت امور پزشكى سختى بيشترى گرفته مىشود تا افراد مسئول و دلسوزتر به امر پزشكى و بهداشت مردم اهتمام كنن. اينجا متاسفانه آب سر بالا ميره و ..." منشى با اشاره دست مرا از ادامه صحبت بازداشت. مردى كه در قسمت پذيرش منتظر ديدن من بود لبخندى از قدرشناسى به چهره داشت.
"من همسر اون خانمى هستم كه فرستادين اورژانس" لحظهايى مكث كردم تا درست بخاطر آورم كه به كدام مورد اشاره دارد: "بله، بله حالشون چطوره؟" و پاسخ او ما را به قسمت پايانى نوشتارم مىرساند: "وقتى اورژانس رسيد فورا بردنش اتاق عمل، جراح گفت اگه يك ساعت ديرتر اومده بود هر چيزى ممكن بود.
آقاى دكتر، پزشكهايى مثل شما فرشته هستند خدا سايه شما رو از سر مردم كم نكنه." و اين سايه چتر سپيدى است كه متخصصین پاتولوژي (پزشكان آزمايشگاه) عاشقانه بر سر مردم شريف كشورشان گستردهاند.
دكتر حامد يحيىزاده
- 18
- 2
اذر
۱۳۹۸/۱۰/۱۸ - ۱:۳۶
Permalink