شامگاه یکشنبه وقتی زمین زیرپای آدمها لرزید، در کرمانشاه، پاوه و قصرشیرین، در اسلامآباد غرب، در سرپلذهاب و ثلاث باباجانی کسی به فکر بیمارستانها نبود. مردم از ترس خانههای لرزان در پناه خیابان ایستاده بودند که خبر رسید بیمارستان شهر هم ریخته. لوازم و تجهیزات پزشکی، بیمار و پرستار و پرسنل زیر آوار گرفتار شدند.
در خبرهای مربوط به حادثه پرسنل بیمارستان امامخمینی(ره) در اسلامآباد غرب در وضع آمادهباش بودند که گفتند فاز یک بیمارستان تخریب شده. باز همانها بودند که حیاط بیمارستان را آمادهسازی کردند تا بیماران خارج از ستونهای لرزان بیمارستان، زیر سقف آسمان آرام بگیرند. اینها تنها بیمارستانهایی نیستند که در حادثه زلزله شامگاه یکشنبه تخریب شدند.
سال ٨٦ مطالعهای درباره مقاومت و میزان فرسودگی و پایداری بیمارستانها روی ٥٤٥ بیمارستان ایران انجام شد و نتایج آن نشان داد ٨٨درصد بیمارستانهای کشور در برابر زلزله آسیبپذیرند. بررسیهای دفتر مدیریت منابع فیزیکی وزارت بهداشت نشان میداد ٦٠درصد این بیمارستانها، آنچنان از نظر مقاومت سازهای فرسودهاند که ارزش مقاومسازی ندارند و بهتر است ساختمانهای جدیدی جایگزین آنها شود. در تهران آمار بیمارستانهای بشدت فرسوده که بهتر است تخریب شوند، حدود ٧٥درصد اعلام شده. این سازهها همان ساختمانهایی هستند که پس از زلزلههای سنگین، تخریب شده و امکان استفاده از آنها وجود ندارد.
عمر بیشتر بیمارستانهای موجود در ایران، بالای ٣٠سال است، بهویژه در شهرهای بزرگ. در شهرهای کوچک اگرچه بیمارستانها نوسازتر هستند و بسیاری از آنها در دهههای اخیر ساخته شدهاند اما در بسیاری از موارد سازه این بیمارستانها به دلیل رعایتنشدن اصول مهندسی در زمان ساخت و همچنین تحتتاثیر محدودیتهای مالی و اعتباری اغلب با کیفیتی کمتر از آنچه باید طراحی و اجرا میشود و به همین دلیل هم در زلزلههای احتمالی آسیبپذیرترند.
شماری از بیمارستانها در زلزله روز یکشنبه تاب نیاوردند، درست همان روزی که میبایست استوارتر از همیشه ایستاده باشند، آوار شدند و درمان زلزلهزدگان ناگزیر در شرایط یک بیمارستان صحرایی ادامه یافت. در قصر شیرین و دیگر شهرها و حتی در روستاها هم مراکزدرمانی تابآوری نداشتند. زلزله منتظر نمیماند، این یکی از مهمترین نکاتی است که همواره در مراحل آمادهسازی و مقامسازی مورد توجه قرار میگیرد، همین نکته است که حوادث غیرمترقبه منتظر آمادهسازی ما نمیمانند.
در تهران، بخش عمده بیمارستانها فرسودهاند، همانطور که بسیاری از پلهای قدیمی در دیگر شهرها هم اوضاع از این بهتر نیست، سازمانهای مدیریت بحران، همین الان هم میتوانند پیشبینی کنند که در صورت وقوع زلزله در هر یک از شهرهای کشور، کدام بیمارستانها تابآوری دارند و کدام نه اما هیچکس در هیچ سازمانی نمیتواند پیشبینی کند که مقاومسازی بیمارستانها کی و چطور آغاز میشود و چقدر زمان میبرد.
در این زمینه نه برنامه مشخصی وجود دارد و نه اعتبارات دولت و وزارت بهداشت، کفاف مقاومسازی و بهسازی همه بیمارستانها را میدهد. پیشتر وزارت بهداشت اعلام کرده بود حتی اگر کل بودجه سالانه وزارتخانه هم برای مقاومسازی بیمارستانها اختصاص پیدا کند، باز هم با توجه به فرسودگی بیشتر مراکزدرمانی، امکان نوسازی و مقاومسازی همه آنها وجود نخواهد داشت.
البته گزارشهایی که تاکنون از عملکرد وزارت بهداشت درباره نوسازی بیمارستانهای فرسوده ارایه شده، جای امیدواری باقی نمیگذارد و این وزارتخانه با توجه به مشکلات فراوان در حوزه سلامت و درمان، نتوانسته برای نوسازی و مقامسازی بیمارستانها قدمی بردارد. با وجود اینکه در سالهای گذشته این وزارتخانه اعتبارات جداگانهای صرفا برای مقاومسازی بیمارستانها دریافت کرده است.
در شرایطی که بیمارستانها جزو نخستین سازههایی هستند که در شرایط بحران فرو میریزند، به راستی زلزلهزدگان و آسیبدیدگان حوادث چه باید کنند؟ آیا جز این است که در چنین شرایطی هزینه خدماتدرمانی و اورژانسی حوادث بشدت بالا میرود و بخش زیادی از توان نیروهای امدادگر به دلیل فروپاشی و تخریب بیمارستانها و مراکزدرمانی صرف انتقال مجروحان و آسیبدیدگان به شهرهای دیگر میشود؟
چه تعداد از همین مجروحان و آسیبدیدگان به دلیل همین نقل و انتقالات و اینکه خدماتدرمانی را با تأخیر دریافت میکنند، ممکن است جان خود را از دست بدهند؛ درحالی که در صورت فعالیت مراکزدرمانی درشهرهای خودشان امیدی به نجاتشان باقی بوده است؟ اینها همان چیزهایی است که البته همزمان با حوادثی مثل همین زلزله اخیر غرب کشور آنقدرها مورد توجه قرار نمیگیرد. ما تنها آمار قربانیان و مصدومان را میشنویم، اعدادی که بالا و بالاتر میرود اما درنهایت کسی گزارش نمیدهد که چه تعداد از این قربانیان اگر سریعتر به بیمارستان میرسیدند، زنده میماندند.
مقاله یا پایاننامهای درباره این موضوع نگاشته نمیشود که نابودی و تخریب بیمارستانها در زمان حادثه، چه ارتباطی با افزایش آمار جانباختگان حادثه دارد و اگر این اتفاقها نمیافتاد، چند نفر علیرغم جراحتهایشان، میتوانستند همچنان به زندگی ادامه دهند.
در شرایط عادی کسی نگران بیمارستانها نیست و بحث ضرورت تابآوری سازمانهای امدادی در شرایط بحران، برای مدیران که به قول خودشان هزارویک مشغله دیگر دارند، آنقدرها جدی به نظر نمیرسد اما زلزله، سیل و هر حادثه دیگری منتظر نمیماند، نه منتظر افزایش تابآوری ما و شهرهایمان و نه منتظر زمانی که دوران بیپولی و سوءمدیریتها به سر آید.
زلزله میآید و تکانهای زمین، اول از همه فرسودهترینها را میریزد و خاک میکند و بخشی از فرسودهترین سازهها همان مکانهایی است که باید چراغ امید و کمکرسانی در آنها بهویژه در شرایط بحران، روشنتر از همیشه بسوزد: بیمارستانها، آتشنشانی و همه مراکز امدادرسان دیگر. دستکم تجربه این روزهای اخیر به زبان روشنی میگوید که آنها تاب ایستادن ندارند.
- 12
- 2