پزشکان عمومی از وضعیتی که دارند ناراضی هستند. برخی از آنها با این وضعیت دست و پنجه نرم میکنند و برخی هم قید طبابت را زدهاند و به شغلهای دیگری مشغولاند. کارشناسان حوزه بهداشت و درمان اعتقاد دارند با توجه به این وضعیت بهتر است وزارت بهداشت بهدنبال راههای جدیدی برای حل این معضل باشد مثلا یکی از این راهحلها ایجاد کلینیکهای ویژهای است که پزشکان عمومی علاقه مندند با گذراندن دورههای تخصصی ویژهای در رشته مورد نظرشان تحتنظر پزشکان متخصص و فوقتخصص در کلینیکها مشغول به کار شوند با توجه به اینکه یکی از مشکلات جدی کشور در حال حاضر بیماریهای مزمن دیابت، فشار خون و چربی خون است،
پزشکان عمومی آموزش دیده میتوانند در کلینیکهای ویژه زیر نظر یک پزشک متخصص خدمات سلامت ارائه دهند تا هم نیاز مردم از نظر تعداد کم پزشک متخصص تامین شود و هم برای پزشک عمومی اشتغال ایجاد شود. باید گفت این تجربه در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان در حال انجام است و نتایج بسیار خوبی در پی داشته است. وضع پزشکان عمومی خوب نیست. سرشان خلوت است. به قول قدیمیها دیگر دخلشان با خرجشان نمیخواند. با وجود اینکه جمعیت این پزشکان بیش از یک سوم از جامعه پزشکان را تشکیل میدهد،
اما در طرح تحول سلامت جایگاه خاصی ندارند. رعایت نشدن نظامارجاع از یکسو و مراجعه غیراصولی برخی بیماران برای آگاهی از بیماری خود به پزشکان متخصص از سوی دیگر به امنیت شغلی این قشر از پزشکان لطمه جبران ناپذیری وارد کرده است. پس از به اجرا درآمدن طرح تحول سلامت و دعوت از پزشکان متخصص در بیمارستانهای دولتی با دریافتی بالا و البته حق ویزیت پایین، مردم تمایل بسیار زیادی برای مراجعه به متخصصان و فوق تخصصها پیدا کردهاند و ممکن است این روند در آینده نزدیک منجر به بیکاری پزشکان عمومی شود.
مراجعه مستقیم به پزشک متخصص بیمورد است
مراجعه مستقیم به پزشک متخصص بیمارستان شلوغ است. روی نیمکتها جا نیست. مقابل اتاق هر پزشک کلی آدم صف بستهاند. یکی سرش درد میکند. یکی کلیهاش را گرفته، چند نفری عکس رادیولوژیشان را به هم نشان میدهند. آن طرفتر هم مقابل پذیرش غلغلهای بپاست! معلوم نیست چه خبر است؟ این همه آدم اینجا چه میکنند؟ چرا بیمارستانهای دولتی این همه شلوغ است؟ سوالی که حتی مسئولان از خود میپرسند. کمرنگبودن نظام ارجاع در بخش درمان! تا چند سال پیش بیمارستانها این همه شلوغ نبودند ولی حالا وضعیت فرق کرده. از زمانی که پزشکان متخصص در بیمارستانهای دولتی مشغول به کار شدهاند و تعرفههای ویزیتشان پایینتر از چیزی است که میشود فکرش را کرد،
مردم با بروز نشانه هر بیماری مثل ترش کردن معده، سر درد، گوش درد، دل درد یا حتی سرماخوردگیهای فصلی بدون اینکه به پزشک عمومی مراجعه کنند مستقیم نزد پزشک متخصص میروند و این یعنی بیاهمیت دانستن پزشک عمومی در نظام ارجاع. پزشکان عمومی هم گلایه مندند و میگویند به نظام ارجاع در کشور از قدیم بهایی داده نمیشد و حالا هم با توجه به اینکه در طرح به اجرا درآمده جایگاهی برایشان در نظر گرفته نشده است بیماران کمتری به مطب آنها رفتوآمد دارند. یکی از همین پزشکان عمومی میگوید: «اگر پزشک عمومی پیشینه خوبی داشته باشد یا به قول معروف در شهر خودش اسم و رسمی دست و پا کرده باشد در بهترین حالت روزی ۲۰مریض را ویزیت میکند و درآمدش به زحمت به سهمیلیون در ماه میرسد.» ایرج خسرونیا، رئیس انجمن متخصصان داخلی جزو پزشکانی است که به نبود نظام ارجاع در بخش سلامت کشور اعتراض دارد و میگوید:
«در هیچجای دنیا مردم بهراحتی به پزشک متخصص و فوق تخصص دسترسی ندارند مثلا در آمریکا و کانادا سه ماه طول میکشد تا بیمار ازسوی پزشک عمومی به پزشک متخصص معرفی شود یعنی یک بیمار برای علت بیماری خود باید ابتدا به پزشک عمومی مراجعه کند و تحت نظر وی باشد تا علت دقیق بیماری تشخیص داده شود و در ادامه در صورت نیاز به درمان ویژه به پزشک متخصص ارجاع میشود. اما در ایران مردم با کوچکترین علامت بیماری به پزشک متخصص و فوق تخصص که باید در بخش علمی و تحقیقاتی کار کند، مراجعه میکنند و این کار باعث میشود سر پزشک متخصص شلوغ شود و نتواند کار تحقیقاتی خود را بهخوبی انجام دهد.
پزشک عمومی باید در سطح اول و دوم درمان باشد ولی همین ضعفها و ناآگاهیها موجب شده از ۷۰هزار پزشک عمومی عده زیادی بیکار و از گردونه طبابت خارج شوند. مردم فکر میکنند اگر برای تشخیص بیماری به پزشک متخصص مراجعه کنند زودتر به نتیجه میرسند ولی عملا همیشه اینطور نیست چرا که پزشکان متخصص در یک رشته خاص تبحر پیدا کردهاند ولی پزشک عمومی با توجه به تجاربی که دارد و اختصاص زمان بیشتر به بیمار و معاینه کلی در تشخیص ابتدایی و سایر بیماریهای نهفته میتواند مفیدتر باشد.
بیمار با بروز کوچکترین نشانه بیماری و با این تصور که با مراجعه به پزشک متخصص در بیمارستانهای دولتی هزینه کمتری پرداخت خواهد کرد و به شکل تخصصی علت بیماریاش تشخیص داده خواهد شد نزد متخصص میرود که این مساله نهتنها بار مراجعات بیمارستانهای دولتی را افزایش داده که هزینه بیشتری را به نظام سلامت وارد میکند. بهعنوان مثال بیماری که احساس تنگی نفس میکند با مراجعه به پزشک متخصص باید آزمایشهای مخصوص قلب را انجام دهد که هزینه همین آزمایشها بسیار گران خواهد بود.
در بسیاری از کشورهای دنیا پزشک عمومی از جایگاه مهمی در نظام سلامت برخوردار است و نقش بسزایی در بخش سلامت و درمان دارد، اما بررسیها و اظهار نظر پزشکان عمومی نشان میدهد نقش این پزشکان در کشورمان همچنان مغفول مانده و شاید استفاده از آنان بهعنوان پزشک خانواده بتواند نتیجه بخش باشد زیرا این طرح در کشورهای دیگر موفق بوده است.
مسعود جزی، مدیر کمیته رسانه انجمن پزشکان عمومی ایران معتقد است، جایگاه پزشکان عمومی در نظام سلامت مشخص نیست و هیچگاه هم مشخص نمیشود مگر اینکه نظام ارجاع بهصورت کامل برقرار شود و تمام سطوح بهداشت و درمان کشور بهنحوی برقرار شود که مدیریت سلامت در سطح اول یعنی تشخیص، درمان، پیگیری ارجاع، آموزش و پیشگیری با پزشکانعمومی باشد. جامعه پزشکعمومی باید به اندازهای قوی باشد که بتواند تمام خدمات را به جمعیت ارائه دهد و ازسویی دریافتیشان از نظام سلامت باید بهگونهای تامین شود که هم انگیزه کار را در نقش پزشکخانواده داشته باشند و زمانی برایشان مهیا شود که بتوانند با تحقیق و مطالعه دانش و علم خود را به روز کنند.
طرح پزشک خانواده، ناجی پزشکان عمومی
وزارت بهداشت عزم خودش را جزم کرده تا با اجرای طرح پزشکخانواده وضعیت پزشکان عمومی را سر و سامان دهد و شرایط فعلی را اصلاح کند.چندی پیش معاونآموزشی وزیر بهداشت در مراسم بازدید از آزمون دستیاری با اشاره به فعالیت پزشکان عمومی گفت: پزشکان عمومی ما در مقایسه با دانشآموختگان کشور افراد باسوادی هستند. اما این به آن معنی نیست که تحولاتپزشکی را دنبال نکنیم. پزشک عمومی نیازمند تحولات جدی است و بایدآن را به طرف پزشک خانواده پیش ببریم.
- 28
- 2