پنج میلیون تومان در ماه هزینه داروخانه برای راضی کردن پزشک حاذق ریه است. داروخانه کمتر از ۵۰۰متر با دفتر پزشک فاصله دارد و نسخهپیچ میگوید نسخههای پزشک در روز به ۱۵ میلیون هم میرسد: «داروهای ریه داروهای گرانی هستند.» پزشک، بیمارانش را برای داروهای گران ریه سراغ پنج داروخانه میفرستد. آنگونه که نسخهپیچ میگوید: «همه نسخهها را ما دارو نمیکنیم. پنج داروخانه با این دکتر کار میکنند. هر پنج تا هم میدانند که دکتر با داروخانههای دیگر کار میکند».
بیماران پزشک به او اعتماد دارند. آنطور که داروخانهچی میگوید زیاد پیش آمده که حتی در داروخانه هم او را دعا کنند. همین اعتماد باعث میشود که او بتواند بیمارانش را مجاب کند از داروخانهای داروهایشان را بگیرند که او معرفی میکند: «پزشک به هر بیمار کارت یکی از سه داروخانهای را میدهد که با آنها کار میکند». درآمد پزشک از درمان بیماران البته کم نیست. درآمد بدون مالیات حداقل ۱۵میلیون تومانی را هم باید به این مبلغ اضافه کرد. پول را داروخانهها البته با رضایت میپردازند: «ما برای اینکه بتوانیم با داروخانههای دیگر رقابت کنیم باید این کار را انجام دهیم. اگر پول را نپردازیم بیماران داروها را از داروخانههای دورتر میخرند.
بیمار به این پزشک آنقدر اعتقاد دارد که اگر او را برای خرید دارو از شریعتی به پاکدشت بفرستد هم او میرود». البته که همه پزشکها شبیه این پزشک نیستند. میشود پزشکان را در مواجهه با داروخانهها به سه گروه تقسیم کرد. گروهی که سهمی از فروش داروی داروخانهها و چشمداشتی به نسخههایی که مینویسند ندارند.
گروه دوم شبیه متخصص مشهور ریه هستند: نسخههایشان را مینویسند و داروخانه را هم معرفی میکنند. اما گروه سومی هم وجود دارند که توافقشان با داروخانهها روی نسخهنویسیشان هم اثر میگذارد. دکتر ج. یکی از این پزشکها است. نزدیکترین داروخانه به مطب او داروخانهای بزرگ نزدیکی میدان ونک تهران است. توافق داروخانه و پزشک ۱۰درصد مبلغ همه نسخههایی است که او به داروخانه فرستاده است.
یکی از کارکنان داروخانه گفت: «بعد از این که داروخانه را باز کردیم دیدیم بیماران این پزشک از ما داروهایشان را نمیخریدند. اینطور وقتها معلوم است که پزشک با یک داروخانه دیگر توافق کرده و ما سراغش میرویم. دکتر از ما ۱۰درصد پول همه نسخههایی که مینویسد را خواست و ما قبول کردیم.» این توافق میتواند نسخه نوشتن پزشک را تحتتاثیر قرار دهد: «بعضی وقتها نسخههایی که میگیریم جز داروهای معمول، مکمل یا ویتامینها و تقویتکننده هم دارد. مکملهایی که نمیفهمیم ربطش به نسخه چیست.»
این داروخانه البته مدعی است که تلاش میکند بیدلیل هزینه داروها را بار بیمار نکند اما کارمند داروخانه درباره داروخانههای دیگری صحبت میکند که چنین کاری میکنند: «بعضی داروخانهها با پزشکها صحبت میکنند و مثلا میگویند داروی X که داروی تقویتی است را زیاد خریدهاند. درصدی به پزشک میدهند و از او میخواهند این دارو را برای بیماران بنویسد که بتوانند دارویشان را بفروشند».
این اتفاق با توافق بازاریابهای شرکتهای داروسازی و پزشکان هم ممکن است بیفتد. تفاوتی نمیکند داروخانه نزدیک پزشک از کدام شرکت داروسازی دارو خریده باشد و پزشک توصیه میکند که بیمار حتما داروی شرکت خاصی که او معرفی کرده بخرد. مثال نسخهپیچ داروخانه برای این نوع فروش پمادهایی که معمولا پزشکان پوست مینویسند.
یا مکملهای لاغری که برخی پزشکان دیگر مینویسند. کارمند داروخانه خیابان اول هم پزشکان توانبخشی را مثال زده بود که نوشتن ویتامین و مکمل برایشان عادی است و البته ارتوپدها را که پمادهای گرانقیمت در نسخه مینویسند یا مکملهایی مثل کلسیم را که نوشتن آنها در نسخه ضرورتی هم ندارد.
فروشندگان دارو متخصص نیستند، خودشان ادعا میکنند که نمیتوانند اطمینان داشته باشند این نسخهها بیش از حد لازم نوشته میشوند و نه براساس گفتههای آنها میتوان ثابت کرد حتما ریگی به کفش چنین پزشکانی است. اما آنها بههرحال از توافقی خبر دارند بین داروخانه و پزشک که بالارفتن تعداد داروهای نسخهها را برایشان شکبرانگیز میکند.
بیماران هم معمولا در برابر توصیههای پزشک مقاومت نمیکنند. رابطه پزشک و بیمار آنقدر بالا به پایین هست که بیمار دقیقا سراغ همان داروخانهای برود که پزشک میگوید. البته که برخی پزشکان از راهکار دیگری نیز استفاده میکنند که بیمار در تنگنای بیشتری قرار بگیرد. این را نسخهپیچ داروخانه میگوید: «این دکتر ریه آنقدر مورد اعتماد مریضهایش هست که آنها جای دیگری نروند اما همه دکترها اینطور نیستند. تابهحال شده دکتر به شما بگوید داروهایت را که گرفتی بیاور که ببینم؟ این یک جور ترس در دل مریض ایجاد میکند که انگار داروهایش دارو خاصی است و اینطور احساس میکند که حتما باید به همان داروخانهای برود که دکترش گفته است».
سود داروخانهها چقدر است؟
داروخانهها آنگونه که کارمندان میگویند ترجیح میدهند با پزشکهایی کار کنند که نسخههای گرانتری مینویسند. کارمند داروخانه میگوید: «متخصصهای ریه، مغز و اعصاب و قلب نسخههای گرانتری دارند. آنها معمولا داروهایی مینویسند که گران هستند و از طرفی معمولا هم داروهایی خارجی هستند که قیمتشان از داروهای ایرانی بیشتر است». بااینحال، شریک کردن پزشکان در سود داروخانه در شرایطی که فروش دارو طبق تعرفههای تعیین شده است منطقی به نظر نمیرسد اما مسئولان داروخانهها دو دلیل برای انجام چنین کاری دارند. کارمند داروخانه ونک میگوید: «سود داروخانهها از فروش دارو طبق تعرفههاست.
مثل سوپرمارکتها که هر قلم دارو سود مشخص ۱۵، ۲۰ یا ۲۵درصدی دارد. بااینحال، سود بیشتر در خرید بیشتر است. یعنی هرقدر داروخانه داروی بیشتری بخرد سود بیشتری خواهد برد چون در این صورت میتواند از پیشنهادهای شرکتهای داروساز هم استفاده کند. پیشنهادهایی که داروسازها میدهند معمولا باعث میشود سود داروها بیشتر شود. مثلا برای مقدار مشخصی خرید داروهایی را هم رایگان به داروخانه میدهند یا تخفیف در نظر میگیرند یا پیشنهادهایی شبیه به این».
امتیاز شریک شدن در سود با پزشکان فقط به سود بیشتر محدود نیست. داروخانهدارها هرچقدر رقم فروش صندوق بیشتری داشته باشند امتیاز گرانتری هم دارند. کارمند داروخانه میگوید: «وقتی پاخور داروخانه بیشتر باشد امتیاز داروخانهها هم بیشتر است. معمولا داروسازها نیستند که داروخانهها را راهاندازی کردهاند بلکه کسی این امتیاز را از آنها خریداری میکند. وقتی مثلا فروش روزانه داروخانه از پنج میلیون به هشت میلیون میرسد امتیاز داروخانه هم گرانتر میشود. اگر هشت میلیون فروش روزانه داشته باشید حتما سود بیشتری هم نسبت به پنج میلیون فروش روزانه دارید حتی اگر بخشی از آن را باید به پزشک بدهید. همزمان اگر کسی که داروخانه را راهاندازی کرده بخواهد امتیاز آن را بفروشد هم داروخانه قیمت بیشتری دارد».
- 13
- 3