این روزها اخباری در رسانهها یا فضاهای مجازی به چشم میخورد که خیلی عجیب هستند، دخترها و پسرهایی که میخواهند متفاوت باشند آن هم به سبکی کاملاً عجیب و غریب با عملهای جراحی کاملاً نامتعارف که میتواند برای خانوادهها بسیار نگران کننده باشد. خودنماییهایی که گاهی دامان چشمها و گوشها را هم میگیرد، دیگر کار از عمل دماغ عروسکی گذشته و بعضیها به فکر دستکاری چشم و گوش افتادهاند. بعضی از جوانها هم تصمیم میگیرند رنگ چشمهای خود را تغییر دهند. فارغ از عواقب زیانبار جسمی این گونه عملهای عجیب و غریب که گاهی اوقات ممکن است به نقص یا از دست دادن عضوی ختم شود، نباید به آسانی از کنار بازتابهای منفی این گونه جراحیها در جامعه بگذریم. هرچند خوشبختانه این خبرها بزرگنمایی شدهاند و قضیه آنقدرها هم که به نظر میآید نگران کننده نیست اما در زمینه چنین گرایشها و تمایلاتی بهتر است قبل از اینکه دیر شود اصولی و کارشناسی شده، دست به کار شد.
یک روانشناس با اشاره به اینکه باید از چند منظر به چنین موضوعی نگاه کنیم به «ایران» میگوید: اولین مسألهای که پیش رو داریم این است که دیتاها و دادههای زیادی در این زمینه نداریم پس نمیتوانیم برچسبی قطعی در این خصوص به چنین افرادی بزنیم. مسأله دیگری که وجود دارد و متأسفانه نکتهای منفی است و جامعه ما هم در آن پیشرو است، اهمیت دادن و بولد کردن زیاد به موضوعی است که شاید آنقدرها هم مهم نباشد و میتواند یک مسأله گذرا و یک موج باشد یا خودنمایی تنها طیف کوچکی از افراد در جامعه باشد.
سعید بهزادی فرد در ادامه میافزاید: با پرداختن به این گونه موارد و بزرگ کردن آنها در رسانههای مختلف از جمله روزنامهها، تلویزیون و محیطهای مجازی خودمان آن عمل را تبدیل به یک مسأله میکنیم. شاید یکی از روشهای مقابله این باشد که علی الاصول این مسائل را بهطور کلی جدی نگیریم چون متأسفانه ایرانیها استعداد عجیبی دارند در اینکه مسائلی را که در هیچ کجای دنیا مسأله نیستند به معماهایی بزرگ و پیچیده تبدیل میکنند.
به اعتقاد او، با توجه به اینکه قانون مشخص و خاصی در این خصوص وضع نشده و منعی برای این گونه رفتارها وجود ندارد، پس از بعد روانشناسی هم نمیتوانیم به چنین افرادی نگاهی متفاوت داشته باشیم، چون در صورت وجود قانون در زمینه این افراد، نگاه روانشناسی هم متفاوت خواهد شد و این افراد از هنجارشکن به قانون شکن تبدیل میشوند.
البته در این زمینه بهمن کشاورز، حقوقدان بیان کرده که عملهای چشم گربهای و گوش الاغی مشمول مجازات نمیشود و تا زمانی که برای داشتن گوش الاغی و چشم گربهای جرم انگاری نشده نمیتوان کسی را از این منظر مجازات کرد.
این روانشناس بالینی در ادامه میافزاید: یکی از مسائل اساسی که در ارتباط با این افراد حتماً وجود دارد این است که در هر صورت این افراد هنجارشکن هستند که در اصطلاح روانشناسی به آنها «ساسیوپد» نیز گفته میشود. دو واژه نزدیک به هم در علم روانشناسی وجود دارد، «سایکوپد» و «ساسیوپد» دسته اول علیه هنجارها با آسیب زدن به منافع دیگران و دستیابی به منافع برای خود اقدام میکنند در حالی که «ساسیوپدها» فقط هنجار را میشکنند مثل دانشآموزی که در صف مدرسه صداهای عجیب و غریب از خود درمیآورد تا جلب توجه کند و به دیگران هیچ آسیبی وارد نمیکند.
دکتربهزادی فرد از نگاهی دیگر به این دسته از افراد نگاه میکند، او احتمال میدهد جوان به صورت غیرمستقیم میخواهد صدای اعتراض خود را به گوش دیگران برساند که او را ببینند، این قبیل عملها میتواند صدای اعتراض فردی باشد که تحت فشار روانی قرار گرفته است، وقتی افراد زیر فشارهای اقتصادی، اجتماعی یا روانی قرار میگیرند ممکن است رفتارهای ناهنجاری را به صورت غیرمستقیم از خود نشان دهند در حالی که حتی این افراد ممکن است آگاهی کامل و جامعی نسبت به عملی که انجام میدهند نداشته باشند. بهطور معمول فردی که حال خوبی ندارد واکنشی را از خود نشان میدهد که نشان دهنده حال درونی او است و میخواهد به وضعیت خود اعتراض کند.
وی معتقد است: به احتمال بسیار زیاد و نه قطعاً، چنانچه فردی رفتاری انجام میدهد که او را خیلی از سایرین متمایز میکند میتواند به ناهنجاری یا اختلال شخصیت «هیستریونیک» یا شخصیت نمایشی نزدیک شود. البته برای برچسب زدن به افراد بسیار باید با احتیاط برخورد کرد اما یک قاعده در رفتار وجود دارد و آن هم این است که وقتی فرد بشدت با هدف دیده شدن خود را با سایرین متمایز میکند میتواند نشانه وجود اختلال شخصیت نمایشی باشد که جزء اختلالات خلقی، روانی و رفتاری باشد.
این روانشناس در زمینه اینکه چنانچه قرار باشد برخوردی با این موضوع صورت بگیرد، میگوید: مانند همه قوانین حاکم بر رفتار بشر باید به این نکته توجه داشته باشیم که کنترلگری و برخورد مستقیم نتیجه عکس میدهد، این مسألهای نیست که ربطی به جامعه ما و اینجا و اکنون داشته باشد، بلکه یک موضوع عمومی حاکم بر رفتار بشر است و باید مراقب باشیم که به شیوه حل مسأله به آن نگاه کنیم به شرط اینکه مطمئن باشیم اصلاً با مسألهای روبه رو هستیم. اگر حتی موضوع یا اختلال و مسألهای در بین باشد باز هم برخوردهای قهری و خشن و کنترلگرانه همانند تهدید کمکی نمیکند. تجربه تاریخی نشان میدهد که برخورد قانونی با این قبیل مسائل نمیتواند در حل مسأله کمک کننده باشد.
جلب توجه به چه قیمت؟
همه انسانها نیاز به توجه دارند، هر کسی هم راهی برای دریافت توجه انتخاب میکند.
دکتربهزادی فرد با اشاره به اینکه برخی افراد راههای پختهتر و منطقی تری نسبت به دیگران انتخاب میکنند، توضیح میدهد: اینکه افراد چه راهی را برای جلب توجه انتخاب کنند بستگی به مدل شخصیتی و نوع تربیت خانوادگی آنها دارد. خانوادههای با تربیت درست، میتوانند به فرزندان خود در انتخاب اینکه چگونه از محیط آرامش، نوازش مثبت یا همان توجه مثبت بگیرند، کمک کنند. به عنوان مثال وقتی کودکی به موسیقی علاقهمند است خانواده میتوانند او را تشویق به یادگیری کنند یا اینکه مانع او برای فراگیری این رشته هنری شوند. در روش دوم فرد با رسیدن به سنین نوجوانی و جوانی به دلیل اینکه در کودکی سرکوب شده ممکن است برای جلب توجه دیگران از افعال منفی استفاده کند. نمونه بارز چنین برخوردهایی را در سطح جامعه هم دیدهایم. حدود ۲۰ سال پیش برخوردهای شدیدی برای یک برپاکردن ساده آتش در چهارشنبه سوری شاهد بودیم و متأسفانه این روزها همین یک سنت ساده به رفتارهای ناهنجاری مانند انفجار بمب و انواع آتش زاهای خطرناک تبدیل شده است.
این روانشناس توصیه میکند: در برخورد با فرزندان میل به توجه را سرکوب نکنیم، اگر افراد در سنین پایین بتوانند تواناییها و گرایشهای مورد علاقه خود را پیدا کنند و آنها را تقویت کنند، هیچ گاه برای جلب توجه دیگران دست به اقدامهایی مانند عملهای جراحی سنگین نمیزنند. این روزها حتی برخی پسرها با جراحی برای خود سیکسپک میگذارند، سیکسپک داشتن بواسطه ورزش کردن قطعاً مشخصه مثبتی است اما وقتی با هدف جلب توجه دختران آن هم با عملهای جراحی سنگین ایجاد شود، میتواند مشخصه بارز یک ناهنجاری باشد.
او در ادامه اضافه میکند: ممکن است اصل موضوعی فی نفسه خوب باشد، قطعاً ورزش کردن در ذات خود یک رفتار کاملاً مثبت است اما وقتی پای عمل جراحی و تغییرات عجیب و غریب، آن هم برای جلب توجه دیگران بویژه جنس مخالف به میان میآید، قطعاً با پدیدهای منفی روبه رو هستیم. جالب اینجاست که چنین رفتارهایی ممکن است در روابط کوتاه مدت و دوستیهای سطحی جوابگو باشد ولی وقتی رابطه جدیتر میشود و جوانها به ازدواج و ماندن در رابطه طولانی مدت فکر میکنند، ارزشها همان ارزشهای قدیم است و افراد به سطح شعور و میزان تحصیلات و اخلاقیات توجه میکنند و در چنین زمانهایی رفتارهای فیک و موقتی از هیچ ارزش و اهمیتی برخوردار نیست. پس نباید نگران تغییر نگرش در جوانها باشیم چون وقتی پای رابطه و تصمیم گیریهای جدی به میان میآید ارزشها و اخلاقیات اهمیت پیدا میکنند نه قیافه و تیپ ظاهری افراد؛ پس برای جلب توجه و نوازش و توجه مثبت گرفتن باید در جستوجوی راههای پختهتر و منطقی بود زیرا با هیچ کدام از عملهای جراحی نمیتوان توجه دائمی اطرافیان را به خود جلب کرد.
مهسا قویقلب
- 62
- 11