به گزارش آنا از ScienceAlert، در یک بعد از ظهر پاییزی زیبا در پارک مرکزی نیویورک، کارول برمن ناگهان متوجه شد که مارتی برمن، همسرش، دیگر او را به عنوان زنش نمیشناسد. در چشم مارتی، او کارول نبود بلکه زنی بود که وانمود میکرد کارول است: یک بدل.
آنها در حال قدم زدن بودند که مارتی زنی را با مدل موی مشابه کارول دید. شروع به فریاد زدن کرد: «کارول! کارول، بیا اینجا».
کارول شوکهشده به همسرش نگاه کرد تا به او اطمینان بدهد که در کنارش است اما مارتی نمیخواست باور کند که او کارول واقعی است.
مارتی برمن مردی باهوش، مهربان و سختکوش بود و بیشتر طول عمر خود را به عنوان وکیل حق ثبت اختراع گذرانده بود. اما حالا در ۷۴ سالگی علائم زوال عقل را نشان میداد. او که زمانی در ریاضی و مهندسی مهارت داشت حالا دیگر قادر به انجام یک ضرب و تقسیم ساده نبود.
مردی که تمام منتهن را زیر پا گذاشته بود حالا چند بلاک دورتر از خانه راه را گم میکرد. دردناکترین قسمت برای کارول زمانی بود که توهمات همسرش یک یا دو سال بعد از بروز علائم اولیه، شدت گرفت.
سندروم «کاپگراس» یک سندرم روانپزشکی است که در سال ۱۹۲۳ توسط کاپگراس»، روانپزشک فرانسوی، تعریف شد. این سندروم یک وضعیت روحی است که باعث میشود که فرد دچار توهم شدید شود. بیمار فکر میکند سایر افراد محیط او، خود واقعیشان نیستند، بلکه بدل آنها هستند که مثل شیادان نقش افرادی را که جایگزین آنها شدهاند بازی میکنند و درست مانند آنها رفتار میکنند.
کارول که پروفسور روانپزشکی بالینی در دانشگاه نیویورک بود، با چندین مورد سندروم کاپگراس برخورد کرده بود اما وقتی متوجه بروز این توهمات در همسرش شد که همزمان از زوال عقل نیز رنج میبرد، بهشدت برایش تکاندهنده بود.
مارتی فکر میکرد که کارول یک غریبه و بدلی از همسرش است که در زندگی او دخالت میکند.
گزارشها نشان میدهد که برخی بیماران فکر میکنند عزیزان یا اعضای خانوادهشان با بیگانگان، رباتها یا کلونها (همسانسازی یا شبیهسازی) عوض شدهاند.
باوجود این که دانشمندان هنوز نمیدانند چرا این توهمات اتفاق میافتد اما بر این باورند که پاسخ این سوال در سیستم مغزی پیچیده، سیستمی که شامل حافظه، احساسات و خودشناسی میشود، قرار دارد. این سیستم تعاملات یکپارچه با عزیزان و افراد نزدیک را ممکن میکند.
تحقیقات نشان میدهد که سندروم کاپگراس در بیماران زوال عقل نسبتا رایجتر است.
مترجم: هانا حیدری
- 17
- 6