هوش هیجانی
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان های خود و دیگران است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجان ها را بطور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می کند: مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری. متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوش های هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند. یافته های جدید نشان می دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، ولی فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعی اند، در قیاس با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند.
داشتن این توانایی ها یعنی برخورداری از هوش هیجانی، توانایی تشخیص دقیق احساسات خودتان و همینطور دیگران، توانایی بهره گیری از احساسات و به کارگیری آنها در اموری مثل تفکر و حل مسئله، توانایی مدیریت احساسات شامل کنترل عواطف خودتان و همینطور توانایی مسرور کردن یا آرام کردن شخصی دیگر، هوش مهیچ در فهم و درک مدیریت احساسات ضروری است.
تاریخچه هوش هیجانی
اصطلاح هوش هیجانی برای نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روان شناسی به نام های جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، افرادی که از هوش عاطفی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین تبعات مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرآیند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» اولین شخصی بود که مفهوم هوش هیجانی را وارد عرصه سازمان کرد. گلمن هوش احساسی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی توانایی های فردی را در دایره خود دارد در مدل گُلمن بطور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش عاطفی مورد بررسی قرار گرفته است:
- شناخت هیجان ها و احساسات خود: خودآگاهی
- مدیریت هیجان ها و احساسات خود: خودمدیریتی
- خودانگیزشی
- تشخیص و درک هیجان ها و احساسات دیگران: دیگر آگاهی
- مدیریت روابط با دیگران: دیگر مدیریتی
محققان احتمالا اصطلاح هوش هیجانی را ابتدای دهه ۹۰ میلادی مطرح کردند، ولی رهبران کسب وکار خیلی سریع این مفهوم را به نفع خودشان قبضه کردند.
راه های تقویت هوش هیجانی
جهت تقویت و ارتقا هوش هیجانی عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند که شناسایی و به کارگیری این عوامل باعث تقویت هوش عاطفی خواهد شد. عواملی مانند درک متقابل، خود آگاهی، مهارت و روابط اجتماعی، کنترل ذاتی و انگیزش که در ادامه به شرح هر یک میپردازیم:
>> درک متقابل:
همدلی از آن خصوصیت های انسانی است که زندگی را برای ما آسان تر می کند. ما اساساً اجتماعی هستیم و احتیاج به ایجاد رابطه داریم. برای داشتن روابطی سالم و بهتر به همدلی و درک متقابل نیاز داریم. باید گاهی با کفش دیگران راه برویم و دنیا را از همان زاویه ای ببینیم که آنها می بینند تا بتوانیم کمکشان کنیم و یا در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم. مثلا شرایطی را در نظر بگیرید که بیماری کرونا به صورت گسترده ای در تمام نقاط جهان پخش شده و خیلی از کسب وکارها را به تعطیلی کشانده است. در اینگونه موارد خیلی از صاحبان مغازه ها و یا منازل شرایط مستأجر خود را درک کرده و با بخشش یا دریافت نیمی از اجاره بهای مسکن با آنها همدلی می کنند. این خود نشان از هوش هیجانی این افراد دارد.
>> انگیزه:
افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش محسوب میشوند، خودانگیخته هستند. آن ها به سادگی از طریق محرک هایی مانند پول یا مقام برانگیخته نمی شوند. این افراد به هنگام بروز ناامیدی عموما خوشبین و منعطف هستند و با یک بلندهمتی و جاه طلبی درونی، خود را از مهلکه ناامیدی خارج می کنند که این راهی مناسب برای تقویت هوش هیجانی محسوب میشود.
>> حفظ ارتباط ها:
حفظ ارتباطات نیز یکی از روشهای تقویت هوش هیجانی است. بخش عمده ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است، مثل صلاحیت یا عدم صلاحیت اجتماعی و مهارت های خاص لازم برای آن. این ها توانایی هایی هستند که محبوبیت، رهبری و اثربخشی بین فردی را تقویت می کنند. افرادی که در این مهارت ها توانایی زیادی دارند، در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران برمیگردد به خوبی عمل می کنند، آنان ستاره های اجتماعی هستند.
البته افراد از نظر توانایی های خود در هر یک از این حیطه ها، با یکدیگر تفاوت دارند و امکان دارد برخی از ما برای نمونه در کنار آمدن با اضطراب های خود بطور کامل موفق باشیم، ولی در تسکین دادن ناآرامی های دیگران چندان کارآمد نباشیم. بی تردید، زیر بنای اصلی سطح توانایی ما، عصب است ولی مغز به طرز چشمگیری شکل پذیر است و پیوسته در حال یادگیری است. سستی افراد را در مهارت های عاطفی میتوان جبران کرد: هرکدام از این حیطه ها تا حد زیادی نشانگر مجموعه ای از عادات و واکنش هایی است که با تلاش صحیح، میتوان آنها را بهبود بخشید و هوش هیجانی خود را تقویت کرد.
>> کنترل ذاتی:
کنترل ذاتی یکی از دیگر راهای تقویت هوش هیجانی است. در شرایط بحرانی و غیرعادی باید یاد بگیریم که نبازیم، جا نزنیم و تسلیم نشویم. میتوانیم با کنترل هیجانات و بررسی و تحلیل بهتر موضوع به ادامه راه امیدوار باشیم. در نظر بگیرید که شخصی برای راه انداختن کسب وکار جدیدی سرمایه لازم را فراهم کرده، انگیزه کافی هم داشته ولی به علت وضعیت اقتصادی غیرقابل پیش بینی کسب وکارش با مشکل روبرو شده، این شخص به جای ترس و گم کردن دست و پای خود، فکر کرده و راهی را پیدا می کند تا ببیند در آن شرایط خاص چطور میتواند هم چنان درآمدزایی داشته باشد. او به این فکر می کند کسی که بر همه چیز کنترل دارد اوست نه شرایط و نه هیچ چیز دیگری.
>> خودآگاهی (Self Awareness):
خودآگاهی که ترفندی برای بهبود هوش هیجانی است، یک نوع توانایی فردی برای درک احساسات و حالات خلقی محسوب میشود. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بدین ترتیب در جهت درک آنها به شخص کمک می کند.
نشانه های برخورداری از هوش هیجانی طبق نظر کارشناسان
هوش هیجانی میتواند تفاوت رفتارهای اجتماعی معنی شود، هرچند اکثر مردم در خصوص هوش مهیج شنیده اند ولی نمی توانند آنرا در خود یا دیگران تشخیص دهند. در ادامه نشانه های برخورداری از هوش عاطفی براساس نظر کارشناسان عبارتند از:
۱. کمال گرا نیستید:
افراد با هوش هیجانی بالا، کامل بودن را بعنوان هدف خود در نظر نمی گیرند، چون می دانند چنین چیزی وجود خارجی ندارد. ما انسان ها بر اساس طبیعتمان جایز الخطا هستیم. وقتی کامل بودن، هدفتان باشد، مدام احساس شکست می کنید. طوری که میخواهید تسلیم شوید یا کم تر تلاش کنید. آخر سر وقت خود را با افسوس خوردن می گذرانید. افسوس برای کارهایی که نتوانستید انجام دهید و کارهایی که به جای ادامه دادن به همان شرایط باید از راه دیگری امتحانشان می کردید و در خصوص اینکه تابحال چه چیزی بدست آورید و در آینده به چه میخواهید برسید، شگفت زده می شدید.
۲. فکر کردن در رابطه با عکس العمل:
هوش هیجانی (مهیج) یعنی تفاوت بین عکس العمل خوب و بد را بشناسید. احساسات شامل اطلاعات مهمی است که برای شخص و عملکرد اجتماعی مفید است. افرادی که هوش عاطفی پایینی دارند، بیشتر عکس العمل نشان میدهند و افرادی که احساسات منفی دارند عملکرد اجتماعی سخت تری دارند.
۳. با حوصله و شکیبایی به دیگران کمک می کنید:
اگر عادت کنید با حوصله به دیگران توجه کنید، خواه اینکه به آرامی تغییر مسیر دهید و به دوستی سلام کنید یا به یک خانم سالمند در مترو کمک کنید، نشان می دهید دارای هوش هیجانی هستید. خیلی از ما در اکثر اوقات به خودمان و کارهایمان تمرکز می کنیم و دلیل این مسأله هم آن است که آن قدر در شرایط استرس زا و با مشغله ی زیاد دور خودمان می چرخیم و دنبال انجام کارهایمان هستیم که براحتی هیچ زمانی برای توجه (چه رسد به کمک) به دیگران نداریم.
۴. استقلال فردی و قاطعیت:
افراد قاطع و کسانی که در اعمال و افکارشان استقلال دارند همیشه در آزمون ضریب هوش هیجانی، نمره بالا می گیرند. این افراد امکان دارد با دیگران مشورت کنند و حتی تصمیم های آنها را در نظر بگیرند ولی در تصمیم گیری های مهم به ندرت به دیگران وابسته اند. آنها میتوانند نظرات خود را به صورت قاطع اعلام کنند.
۵. کینه ورز نبودن:
آیا اگر کسی شما را اندوهگین کند یا به شما آسیب برساند کینه اش را به دل میگیرید یا وی را می بخشید؟ مطالعات نشان داده که حتی اندیشیدن به موضوع یا شخصی که نسبت به وی کینه دارید بدن شما را در وضعیت جنگ و گریز قرار می دهد. البته هنگامی که تهدیدی نزدیک است، چنین واکنشی برای حفظ بقای ما ضروری است، ولی هنگامی که تهدید، خاطره یا ذهنیتی از قبل است، تکرار چنین استرسی، صرفا بدن را تخریب می کند و میتواند اثرات مخربی بر تندرستی ما داشته باشد. بدین ترتیب کینه ورز نبودن یکی از نشانه های هوش هیجانی است.
۶. کنجکاوی نسبت به حالات دیگران:
فرقی ندارد افراد با هوش هیجانی بالا درون گرا باشند یا برون گرا. آنها در خصوص تمام آدم های اطرافشان کنجکاوند. این کنجکاوی محصول همدلی است که یکی از مدخل های قابل توجه برای داشتن ای کیوی بالاست. هر چه بیشتر به آدم ها و اتفاقاتی که برایشان رخ می دهد اهمیت دهید، کنجکاوی بیشتری در موردشان به خرج می دهید.
۷. تحمل استرس:
قدرت تحمل فشار و استرس یکی از مهم ترین خصوصیت افراد دارای EQ بالاست. آن ها میتوانند بدون عقب نشینی در برابر حادثه ها و موقعیت های پرفشار مقاومت کنند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند حتی در شرایط پر استرس هم میتوانند مثبت و شاد باشند.
۸. فراموش کردن اشتباهات:
افراد با هوش هیجانی بالا از اشتباهاتشان فاصله می گیرند، ولی آنها را فراموش نمی کنند. با نگهداری اشتباهاتشان در فاصله ی امن و با این حال قابل دسترسی، آماده ی استفاده از آنها برای داشتن آینده ای موفق هستند. تمرکز زیاد روی اشتباهات سبب می شود مضطرب شوید و حس پشیمانی کنید. از سوی دیگر فراموش کردن کامل آنها سبب می شود مجدداً تکرارشان کنید. کلید تعادل بین این دو به توانایی شما در تبدیل شکست به مرحله ای از پیشرفت بستگی دارد. در ضمن هر وقت شکست خوردید، این قضیه به شما شوق و انگیزه ی لازم را برای ادامه ی راه می دهد.
۹. قدرت شناخت دیگران:
آیا توان شناختن دیگران، مقاصد آن ها و حال و وضعیت شان را دارید؟ آیا دیگران نمی توانند به آسانی شما را غافلگیر کند. آیا شما انگیزه های اطرافیان و حتی آنهایی را که سعی می کنند انگیزه هایشان را از شما پنهان نگه دارند به راحتی تشخیص می دهید. درصورتی که پاسخ تان مثبت است، یک امتیاز دیگر به هوش هیجانی خود بدهید.
۱۰. شناسایی نقاط قوت و ضعف:
بزرگترین نشانه ی خودآگاهی این است که در مورد شناخت خودتان صداقت داشته باشید – بدانید در چه موضوعاتی مهارت دارید، چه جاهایی نیاز به تلاش بیش تر دارید و همه ی این ها را در خودتان بپذیرید. یک شخص با هوش هیجانی بالا می داند چطور نقاط قوت و ضعفش را بشناسد و میتواند در ذهنش تحلیل کند چطور در این چارچوب موثرترین کارکردش را ارائه دهد. این آگاهی سبب ایجاد اعتماد به نفس قوی می شود.
تفاوت هوش هیجانی و IQ
IQ همان هوش عادی است که اکثر مردم می شناسند. حتماً شما هم افرادی را می شناسید که با این که هوش بالایی دارند ولی زندگی موفقی ندارند. IQ شما را بر روی بهترین صندلی های دانشگاه می نشاند ولی این هوش هیجانی است که به شما کمک می کند روابط درستی انتخاب کنید و به اهداف و موقعیت های بهتری دست پیدا کنید. بيش ترین موفقیت زمانی حاصل می شود که شما هر دو هوش را تقویت کنید هم IQ و هم هوش عاطفی.
ضریب هوشی یا IQ نمره ای برای ارزیابی هوش شخص با استفاده از آزمون های استانداردی که طراحی شده است، می باشد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، دارای مهارت خودآگاهی بالایی بوده و از احساسات و حالات خود و دیگران آگاهی مناسبی داشته و برخوردها و رفتارهای خود را بر این مبنا تنظیم می نمایند. از این جهت در روابط اجتماعی، هوش هیجانی که لازمه موفقیت در کسب و کار و محیط های کاری است، به شدت به کمک افراد می آید.
گردآوری: بخش سلامت سرپوش
- 12
- 4