تجربه اوج به چه معناست؟
معمولا لحظات فوقالعاده ای که از سرور و شادی خالص پر شده اند، به طوری که این رویدادها را از وقایع روزمره خارج می کنند را تجربه اوج می گویند، خاطراتی که از این لحظات باقی می ماند ماندگار است و مردم آنها را به عنوان تجربههای معنوی معرفی می کنند.
بر اساس نظریه هزم مازلو؛ تجربه اوج در خودشکوفایی انسان نقش مهمی ایفا می کند، همه افراد به موهبت خودشکوفایی درست پیدا نمی کنند و این رویداد بسیار نادر است. تجربه اوج بسیار زودگذر است و تنها به افراد خودشکوفا محدود نمی شود. مازلو عقیده داشت؛ همه مردم لایق داشتن این لحظات هستند، همچنین مازلو معتقد بود افرادی که به خودشکوفایی می رسند با احتمال بیشتری تجربه اوج را طی می کنند.
کارشناسان دیگر این حالت را اینگونه توصیف می کنند: «تجربه اوج افزایش حس شگفتی، حیرت یا وجد در حین یک تجربه است.
در موقیعت های خاصی مانند؛ کار، مشکل یا فعالیت که رویداد مورد نظر کاملا با تخصص و توانایی فرد منطبق باشد؛ به طوری که فرد احساس کند در مسیری قرار گرفته که می تواند او را به هدف اولیه اش برساند، موجی از هیجان، سرور و وجد وجود او را فرا می گیرد به طوری که با آن «من» یا «خودی» که همیشه به آن عادت داشت جایگزین می شود. بر اساس عقیده چیک سنت میهای این حالت «تجربه ی اوج» یا همان «غرقه شدن» معرفی می شود. البته باید درنظر داشت تجربه اوج هیچگاه برای یک انسان منفعل رخ نخواهد داد، برای مثال زمانی که بدون هدف خاصی به در و دیوار زل می زند یا در حال تماشای تلویزیون است این حالت رخ نخواهد داد.
برای داشتن یک تجربه جدید، برتر و خاص نیازمند تعامل مؤثر و فعال ذهن و بدن هستیم، این دو بخش باید باهمدیگر کار کنند تا به هدف مشخصی دست پیدا کنند، البته این فرآیند باید کاملا آگاهانه صورت بگیرد. از آنجایی که این حالت در مسیر پیشرفت و کار آگاهانه ایجاد می شود، به تلاش و خلاقیت هم نیاز دارد و از لوازم دستیابی به این حالت اصیل؛ برخورداری از تمرکز و توجه عمیق می باشد.
مؤلفههای تجربه اوج:
پریوته کسی بود که با طراحی پرسشنامهای توانست ویژگیهای مشترک تجربههای اوج را بشناسد، او تشخیص داد که تجربه های اوج در ۳ مولفه اصلی با یکدیگر اشتراک دارند که شامل موارد زیر هستند:
ایجاد حس رضایت:
تجربه های اوج می توانند رضایتبخش باشند و هیجانات مثبت تولید میکنند.
معنابخشی و اهمیت:
تجربه های اوج می توانند نقطه ای در زندگی هر فرد باشند زیرا؛ منجر به افزایش خودآگاهی و درک شخصی میشوند.
ایجاد حالت معنوی:
در این تجربه اغلب افراد گذر زمان را احساس نمی کنند، گویی با جهان یکی شدهاند.
ویژگی های تجربه اوج از دیدگاه مازلو:
حس یکپارچگی وجودی:
با ایجاد حالت تجربه اوج؛ حس یکپارچگی وجودی انسان را درگیر می کند، در این صورت فرد بسیار متمرکز خواهد بود و حواسش از کاری که انجام می دهد بسیار کمتر پرت خواهد شد.
یکیشدن با محیط:
با ایجاد تجربه اوج فرد با محیط اطرافش یکی می شود، مانند یکی شدن مادر با فرزندش، یا یکی شدن موزیسین با موسیقی که می نوازد. بر اساس اعتقاد مازلو این خصوصیت تجربه اوج بالاترین سطح شناخت و خودپروری می باشد.
احساس نهایت قدرت:
با رسیدن فرد به تجربه اوج؛ حس می کند در بالاترین سطح قدرت است، می تواند از تمام استعدادهای خود تمام و کمال استفاده کند، احساس می کند در بالاترین درجه ادراک قرار دارد و با قدرت و هوش بالاتری از حالت معمولی ادامه می دهد.
از بینرفتن مقاومت:
مازلو اشاره کرد اقداماتی که در حالت عادی باید همراه با تلاش و مبارزه انجام شوند، با ایجاد حالت تجربه اوج به آسانی صورت می گیرند. هنرمند، نویسنده، بازرگان یا دانشمندان یا هر فرد دیگری می تواند در کارهای خود از این ویژگی حالت اوج استفاده کند.
عزم راسخ:
انسان در حالت تجربه اوج احساس می کند که خودش مسئول سرنوشت است، لذا مسئولیت پذیرتر می شود. داشتن این ویژگی برای جایگاه هایی از قبیل؛ رهبری، مدیریت، ریاست و... ضروری می باشد.
بروز خلاقیت بدون برنامهریزی:
بنا بر گفته مازلو در حالت تجربه اوج فرد می تواند بدون برنامهریزی و پیشاندیشی خلاق باشد، زیرا در این حالت فرد بسیار مبتکر می شود و این موضوع بدون هیچ برنامهریزی یا تمرین صورت می گیرد، در حقیقت باید گفت الزامی برای وجود آمادگی یا تمرین نیست و همچنین هدفی وجود ندارد. با خلاقانه رفتار کردن؛ گویی زمان از حرکت می ایستد و گذشته و آینده در زمان حال حل میشوند، بنابراین انگار زمان و مکانی برای فرد وجود ندارد و تنها لجظات تمام نشدنی خلاقیت جریان دارند.
رهایی از بازداری:
در تجربه اوج بازداری ترس، تردید و نگرانی (جلوگیری از بروز احساسات) وجود ندارند، در نتیجه شکاف های روانی فرد نمی توانند بر عملکرد او تاثیر بگذارند. برای مثال اضطراب نمی تواند بر عملکرد تاثیری بگذارد، از طرفی در این حالت نیروهای بیرونی مزاحم رفتار و عمل فرد نخواهند شد.
خودجوشی:
زمانی که خودآگاهی حضور ندارد؛ فرصت برای خودجوشی فراهم می شود. زمانی که فرد احساس می کند تهدیدی وجود ندارد؛ می تواند وارد حالت جریان شود.
توقف زمان:
همانطور که اشاره شد با ایجاد حالت تجربه اوج زمان از حرکت می ایستد و این موضوع کاملا احساس می شود، در حین این تجربه فرد با رهایی از گذشته و آینده، فقط لحظه حال را احساس می کند، در این حالت انتظار، امیدی و خواسته ای وجود ندارد.
اوج فردیت:
با ایجاد تجربه اوج؛ فردیت قدرت خواهد گرفت و شخص از نقشی که ایفا می کند رها می شود، به این شکل که فرد می تواند از هرچیزی که در زندگی معمول هست یا هرآنچه در سطح شناخت قرار دارد فراتر رود.
آمیختگی با دیگران:
مازلو عنوان می کند می تواند با رهایی از احساس نیاز به کنترل دیگران و اجازه دادن به آنها برای اینکه با قوانین خودشان زندگی کنند، می توان خود را از قید و بند آنچه «من» نیست رها کرد و با استفاده از قوانین درونی زندگی را گذراند.
از بینرفتن قدرت تحریک کنندگی نیازها:
با قرار گرفتن فرد در حالت تجربه اوج؛ نیازها دیگر توانایی تحریک او را ندارند، به خصوص نیازهای سطح پایین. بنابراین هرآنچه فرد نیاز دارد از طریق هماهنگی و سازگاری با خودش ایجاد می شود. فرد در طول تجربه اوج به نقطه تعادل خواهد رسید هر چند این موضوع موقتی است.
غافلگیرشدن:
با ایجاد حالت تجربه اوج برای فرد احساس غافلگیری ایجاد خواهد شد زیرا او برای تجربههای اوج را برنامهریزی و طراحی نکرده بوده است بلکه آنها خودشان اتفاق می افتند.
تجربه اوج چه زمانی رخ میدهد؟
بنابر گفته مازلو یکی از بهترین راه ها برای تصور کردن تجربه اوج این است که به شگفتانگیزترین تجربههای زندگی فکر کنیم، لحظاتی که عمیقا احساس شادی می کردید و به وجد آمده اید، برای مثال عاشق شدن می تواند مثال خوبی باشد. البته تجربه اوج ممکن است در لحظانی که خلاق هستید هم صورت بگیرد برای مثال هنگام فیلم دیدن یا کتاب خواندن ممکن است تجربه اوج اتفاق بیوفتد، یا مثلا احساس کنید که به شدت دوست دارید کاری خلاقانه انجام دهید به طوری که با فکر به آن هیجان زده می شوید.
افراد مختلف گزارش کرده اند که؛ معمولا تجربه اوج را در تجربههای هنری، ورزشی یا مذهبی داشته اند. تجربه اوج با قرارگرفتن در طبیعت، صمیمیت با خانواده و دوستان معمولی هم ممکن است صورت بگیرد. در صورتی که فرد به اهداف مهم خود دست پیدا کند خواه این اهداف فردی باشد یا جمعی؛ می تواند سبب ایجاد تجربه اوج شوند. با کمک کردن یک فرد به شخصی دیگر یا بعد از اینکه بر سختی ها موفق شد هم ممکن است اتفاق بیوفتد.
احساس ناشی از تجربه اوج:
افرادی که این حالت را تجربه کرده اند آن را با حس حیرت، شگفتی و تعجب وصف می کنند. حس حیرت را می توانید با تماشای غروب تجربه کنید، یا احساس هیجان را می تواند با دقایق نهایی بازی بسکتبال احساس کرده باشید.
گردآوری: بخش روانشناسی سرپوش
- 16
- 6