به گزارش دیپلماسی ایرانی، اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد. مجلس، این مهمترین مرکز تجلی اراده مردم که از بالاترین ضریب امنیتی برخوردار می باشد، مورد حمله تروریستی واقع شده و ساعت ها محل درگیری بود. حرم امام نیز به عنوان یک کانون مذهبی و سیاسی مورد هدف واقع شد تا با این دو عملیات هیبت ناشی از چتر امنیتی که بر سر تهران کشیده شده بود، شکسته شود.
شکستن این اسطوره برای داعش و بطور کلی دشمنان ایران، به تنهایی خود مهمترین دستاورد بود. با این وجود، این عملیات را نه باید آنقدر کوچک و یا آنقدر بزرگ بنماییم که در مواجهه با آن، احساس را جایگزین عقلانیت در تصمیم گیری ها کنیم. باید لایه پنهان و آشکار، پیام ها و اهداف مختلف این عملیات تروریستی توسط مراکز ذیربط تحلیل شده و در برخورد با آن بسیار سنجیده عمل کرد.
در حالی که تبعات آتش بحران خاورمیانه بسیاری از پایتخت ها و شهرهای آن را تحت تأثیر عملیات تروریستی قرار داده بود، آرامش تهران و دور ماندن آن از عملیات داعش بیشتر به یک معجزه می ماند. لذا بعید بود ایران بتواند از عملیات ترویستی داعش، برای همیشه مصون بماند. اما بنظر می رسد بخش مهمی از شوک وارده ناشی از عملیات تروریستی، حاصل مکان عملیات باشد. عملیات های مشابه رخ داده در ترکیه، انگلیس، فرانسه عموما در مراکز عمومی و یا در نهایت در نزدیکی مکان های امنیتی – سیاسی بوده اند. رخنه به درون مجلس و ساعت ها درگیری محل تعمق عمیق بوده و نیاز به واکاوی های شدید امنیتی و... دارد.
اگرچه آنانی که گفته بودند ناامنی را به عمق خاک ایران خواهند کشید، متهم اول این عملیات تروریستی می باشند، با این وجود باید هوشیار بود و وارد دام فریب نشد. می تواند شعار را مقام سعودی داده باشد، اما عمل تروریستی تهران، حاصل مهندسی عمیقتر، با اهداف چند وجهی بالاتر از ظرفیت ها و قابلیت های ریاض، با بهانه سازی یک اقدام تروریستی باشد. کسانی که از این عملیات نتایج مقدمه سازی برای یک جنگ را استنتاج می نمایند به این بیندیشند که شاید هدف اصلی اینگونه عملیات ها افتادن در جنگ باشد.
داعش مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته است. اما کدام داعش، داعش سعودی، داعش اسرائیلی، داعش ترک، داعش امریکایی و....؟
باید دقت کرد که مدت هاست داعش نام و آدرس مناسبی برای سرویس های امنیتی شده است که با استفاده از پوشش آن، مظنونان دیگر عملیات های ترویستی می تواند از اتهام ردیف اول خارج شوند. در نگاه کلان شاید بتوان به هویت عاملان عملیات های تروریستی دست یافت، اما رسیدن به کانون و یا کانون هایی که این عملیات ها را هدایت می نمایند اگر امکان پذیر نباشد، بسیار سخت می باشد. دقت در عملیات های تروریستی در شرق، غرب کشور و در تهران و مدنظر قرار دادن گشودن راه خروج داعش از رقه توسط کردها نشان می دهد در ارتباط با داعش و نوع تعارضات و تعاملات با آن، معادلات تازه و پیچیده ای در منطقه در جریان است. نباید پدیده داعش را با الگو و نگاه ثابت و یک وجهی تحلیل کرد. داعش پدیده ای تروریستی است که ریشه سیاسی و اجتماعی داشته و یک ابزار راهبردی سرویس های منطقه ای بوده و خواهد بود.
داعش فارغ از اینکه از قدرت جابجایی وسیع برخوردار است از موضع سیال نیز برخودار بوده و می تواند در خدمت سرویس های امنیتی و اهداف آنان در برخورد با ایران به هدفی فراتر از یک عملیات تروریستی باشد.
هیچ کس نمی تواند ارتباطات داعش با آنکارا، دوحه، ریاض، واشنگتن، تل آویو را نفی نماید، هرچند که امروز ظاهراً مورد هدف برخی از این پایتخت ها باشد. داعشی که عملاً بزرگترین خدمت را به اسراییل کرده است، آیا نمی تواند در خدمت موساد برای شعله ور کردن جنگی درون اسلامی باشد؟ آیا برخی از کسانی که در منطقه به دنبال تجزیه و جنگ قومی و مذهبی هستند، نمی تواند از داعش برای تحقق این هدف سود بجویند. عملیات های تروریستی در شرق و غرب کشور و تهران یک کانون مشترک دارد که هدف آن تحریکات قومی و مذهبی و همراه کردن هیجانات اجتماعی و سیاسی با این موج است.
بله، عملیات تروریستی در تهران، یک شوک بود، اما ایران مزین به زره جادویی نبوده و نیست. ایران دارای مزرهای مشترک جغرافیای و فرهنگی با کانون های اصلی داعش بوده و علیرغم اقدام تروریستی در تهران، تاکنون کشورمان در قیاسی منطقه ای و جهانی از بالاترین ضریب امنیتی برخودار بوده است. عملیات تروریستی در تهران ضربه ای جدی به پرستیز امنیتی کشور بود، اما از دل هر تهدیدی باید فرصت ساخته و آن را بسترساز پوشش ضعف های امنیتی، اجتماعی و سیاسی ساخت.
همه با همیم. این رمز ماندگاری و قدرت ایران بوده و خواهد بود. ایران و ایرانی در طول سال های پس از انقلاب هدف ترورهای مختلف بوده و استوار ایستاده است. ایران و فرهنگ غنی و مذهبی آن، برخلاف کشورهای پیرامونی، نه تنها هیچ گاه عامل صدور تروریست و افراطی گرایی نبوده، بلکه در صف اول قربانی های آن و مبارزه جدی با این پدیده شوم بوده و می باشد. ترور نمی تواند و نباید ابزار پیام باشد. هر کس سخنی دارد شفاف بگوید.
ملت ایران، ملتی نیست که در برابر ترور زانو بزند. ایرانیان تروریست ها را به بد و خوب تقسیم نکرده و همانگونه که عملیات های تروریست ها را در اقصا نقاط جهان محکوم کرده و برای کشته شده گان یازده سپتامبر، پاریس و... شمع روشن کردند، از منادیان آزادی و حقوق بشر انتظار داشته و دارند به فرهنگ غنای ایرانی تأسی کرده و ترور را محکوم نموده و فضاهای حیاتی آن را نابود نمایند.
اگرچه عملیات تروریستی و انتحاری تهران، می تواند آخرین نباشد، اما باید تلاش گردد، آغاز یک پروسه جدید و پیچیده نگردد.
دادن آدرس های غلط، مصادره به مطلوب و قرائت های هدف دار سیاسی از عملیات های تروریستی، می تواند گره کور عملیات تروریستی را در تهران پیچیده تر کند. باید جراحت وارده بر تهران در وفاق ملی و هماهنگی کامل تمامی ارگان ها و دستگاه های ذیربط نظام، سریعاً التیام یافته و مجدا امنیت ایران محل رشک باشد.
صادق ملکی
- 17
- 3