عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت:هنگامی که صحنه سیاست در ایران را نظاره میکنیم، دچار تعجب فراوان میشویم. آیا این همان جامعهای است که انقلاب کرد؟ آیا این همان جامعهای است که ۸ سال جنگید؟ این ناپایداری سیاسی که از خاتمی به احمدینژاد برسد و سپس به روحانی بازگردد از کجا ریشه میگیرد؟ آیا این تعارضات درونی جامعه است که اینچنین بازتاب پیدا میکند یا آنکه دستکاریهای رسمی در امور جامعه است که موجب بروز این تعارضات میشود؟
محور مشترک اظهار نظرها و تحلیلهایی که در چند روز گذشته مطرح شده در کنار مواردی چون نقش آفرینی دستهایی خارج از کشور در پس این اتفاقات، تأکید بر ضرورت شنیدن صدای مردم بوده است. این خط تحلیلی البته محدود به روشنفکران یا کارشناسان و تحلیلگرانی از یک جناح سیاسی نبوده و حتی به تریبونهای نماز جمعه هم رسیده است.
چنانکه در خطبههای دیروز نماز جمعه سراسر کشور علاوه بر تفسیرهای مختلف و پرداختن به زوایای مختلف این حوادث، به رسمیت شناختن حق اعتراض مدنی مردم بسیار برجسته بود.
سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران و عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری هم تأکید کرد که کسی متعرض اعتراض قانونی مردم نباید بشود.
فلسفه اعتراضهای مردمی هم چیزی جز این نیست که مردم صدایشان را به گوش مسئولان و تصمیم سازان برسانند و البته که کار به همین جا هم ختم نمیشود. قاعدتاً بعد از این انتقال پیام به طرق مختلف این انتظار هم وجود دارد که نقطه نظرات مختلف مردم از طریق سازوکارهای قانونی تعریف شده محل توجه تصمیم سازان هم باید باشد.
نکته قابل توجه که البته از دید برخی کارشناسان غافل نمانده، تکرار اعتراضات گسترده همراه با تخریب و خشونت به فاصله ۲ سال بعد از حوادث دی ماه ۹۶ است و حالا این سؤال به صورت برجسته مطرح میشود که آن هشدارها و توصیههایی که بعد از دی ماه ۹۶ از سوی صاحب نظران، کارشناسان و تحلیلگران بیان شد در کدام نهاد احصا و تجزیه و تحلیل شد. آیا در دو سال گذشته اقدامات در جهت ارتباط بیشتر بخشهای مختلف با مردم تقویت شد؟ آیا رفتار حاکمیت با مطالبات و خواستههای مردمی دستخوش تغییراتی در جهت توجه بهتر و سازمان یافته تر به آنها شد؟
در حالی که عموماً به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در بروز اعتراضات تأکید داشتند، آیا تصمیمهای بزرگ معطوف به رفع مشکلات اقتصادی و اصلاح ساختارهای معیوب اقتصادی و روند تصمیمسازیها در این حوزه گرفته شد؟ در حوزه مواجهه بخشهای مختلف حاکمیت با خواستههای فرهنگی و اجتماعی مردم و روشهای سختگیرانه و کنترلی تجدید نظری صورت گرفت؟ آیا در رویکرد یکجانبه سازمان صدا و سیما تغییری در جهت اصلاح روی داد؟
سر جمع این سؤالات شاید یک سؤال اساسی باشد که آیا صدای اعتراض مردم در دی ماه ۹۶ شنیده شد؟ یا با تقلیل دادن همه تحلیلها و گزارشها به یک تفسیر امنیتی و حواله دادن همه چیز به دستهای آلوده خارج از کشور، خیال مسئولان راحت شد و شد همان حکایت یا مثل معروف «روز از نو روزی از نو.»
حالا اما آنچه جای امیدواری دارد این است که در اظهار نظرها و تحلیلها تأکید بر شنیدن صدای مردم برجسته است. اما این نگرانی هم هست که دو یا سه ماه بعد دوباره همه چیز به دست فراموشی سپرده شود. در این میان به نظر میرسد یکی از سرفصلهای ما رسانهایها در آینده، پیگیری همین خط خبری و تحلیلی و یادآوری مواضع امروز مسئولان باشد که همه اعتراض مدنی را حق مردم میدانند و بر تقویت اعتماد بین مردم و حاکمیت تأکید دارند. شاید این بار و در آستانه انتخابات مجلس در اسفندماه، آن همه تخریب و اعتراض و انتقاد روی دیگری را نیز آشکار کند؛ روی خوش مردمداری در حکمرانی.
- 18
- 4