چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۰۵ - ۰۷ فروردین ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۱۴۷۶
سیاست داخلی

اگر پول نفت را به مردم بدهیم؛ به هر ایرانی ماهی ۲/۵ میلیون تومان می رسد

احمدی نژاد: تحریم های سازمان ملل علیه ایران چیز مهمی نبود؛ بقیه تحریم ها هم برای دوره خاتمی و روحانی بود/ برجام را نخوانده امضا کرده اند

محمود احمدی نژاد,مصاحبه جدید با محمود احمدی نژاد
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران گفت: زمانی که می‌خواستم وارد دولت شوم نسبت به عده‌ای حسن ظن داشتم و از آن‌ها دعوت به همکاری کردم، اما خیلی زود فهمیدم حسن ظنم به عده‌ای اشتباه بود و نباید تا این حد حسن ظن می‌داشتم و نسبت به عده‌ای دیگر هم باورم این بود که وقتی از آن‌ها دعوت می‌کنم برای خدمت به مردم، عدالت و آرمان‌های انقلاب آن‌ها حتما محکم پای این مسائل می‌ایستند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور سابق ایران گفت: زمانی که می‌خواستم وارد دولت شوم نسبت به عده‌ای حسن ظن داشتم و از آن‌ها دعوت به همکاری کردم، اما خیلی زود فهمیدم حسن ظنم به عده‌ای اشتباه بود و نباید تا این حد حسن ظن می‌داشتم.

وی افزود: نسبت به عده‌ای دیگر هم باورم این بود که وقتی از آن‌ها دعوت می‌کنم برای خدمت به مردم، عدالت و آرمان‌های انقلاب آن‌ها حتما محکم پای این مسائل می‌ایستند.

متن مصاحبه با احمدی نژاد به شرح زیر است: 

با سلام و تشکر؛ به عنوان اولین سوال، گذشته از برنامه‌های روتین و روزانه‌ای که انجام می‌دهید به عنوان رئیس جمهور سابق کشورمان الان دقیقا به چه کاری مشغول هستید؟

بسم الله الرحمن الرحیم – اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستهشدین بین یدیه. با سلام؛ همانطور که خودتان هم گفتید هرفردی یک برنامه زندگی شخصی برای خود دارد؛ حال ممکن است با خانواده باشد، نهار یا شامی می‌خورد و می‌خوابد، من هم همینطور. عموما مقداری مطالعه می‌کنم که طیف این مطالعات وسیع است؛ خیلی‌ها کتاب می‌نویسند و برای من می‌فرستند، خودم هم برخی کتاب‌ها را انتخاب می‌کنم؛ بحث‌های روزی در دنیا و ایران مطرح می‌شود. عده زیادی طرح‌ها و برنامه‌هایی دارند در حوزه‌های مختلف نظیر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای مسائل کشور که این‌ها را مکتوب کرده و برای من می‌فرستند یا حضوری ارائه می‌دهند که مطالعه می‌کنم و بخشی هم نامه‌های مردمی است که طیف وسیعی از مسائل را در بر می‌گیرد و بخش عمده‌ای از آن مسائل شخصی است؛ همچنین بخشی از وقتم نیز صرف تدریس در دانشگاه و ارتباط با دانشجویان می شود.

معمولا اول صبح‌ها غیر از روز‌های تعطیل ملاقات مردمی داریم و این دائم اتفاق می‌افتد و غیر از این هم با هماهنگی قبلی، ملاقات‌های مردمی به صورت فردی یا جمعی از استان‌ها و اقشار مختلف مردمی، افراد سیاسی و غیر سیاسی بسیاری اتفاق می‌افتد.

پس این ملاقات‌های مردمی هنوز انجام می‌شود؟

بله، هنوز به صورت ثابت انجام می‌شود.

با توجه به ملاقات‌های مردمی که شما دارید الان بیشترین مشکل مردم را چه چیزی می‌دانید؟

مردم معتقدند کشورشان خوب اداره نمی‌شود و این ضعف در اداره کشور در بخش‌های مختلفی خود را نشان می‌دهد. مشکلاتی که در درجه اول مردم مستقیما با آن دست به گریبان هستند مساله اقتصادی است و فشار اقتصادی بر مردم بسیار زیاد است؛ به طوری که در حال حاضر بین ۶ تا ۷ دهک جامعه به شدت در فشار اقتصادی قرار دارند و این موضوع در حال گسترش پیدا کردن به دهک هفتم و هشتم است و این وضع خوبی برای جامعه نیست.

بسیاری از مردم مشکل اشتغال و اجاره خانه دارند و مشکل اشتغال برای مردم بسیار سنگین شده است. امنیت روانی و امنیت شغلی مردم از بین رفته است و فشار روحی و روانی بسیاری بر مردم در حال وارد شدن است؛ علاوه بر فشار اقتصادی که خودش به تنهایی می‌تواند افراد را از پا دربیاورد فشار روحی و روانی هم نقش مضاعفی را ایفا می‌کند.

بالاخره مردم با همه وجود خود در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی حضور پیدا کرده‌اند و یک انقلابی را برپا کرده‌ و همه جوره سرمایه گذاری کرده‌اند؛ اما امروز شاهدیم که از صبح تا شب رسانه‌های جمعی و حتی رسانه‌های رسمی اخبار مختلفی از فساد و سو استفاده‌ها و خلافکاری‌ها منتشر می‌کنند که این‌ها از نظر روحی و روانی فشار بیشتر‌ی را به مردم وارد می‌کند که حتی از فشار اقتصادی هم بیشتر است.

گاهی شما می‌بینید که فشار اقتصادی مانند زمان جنگ بر دوش مردم است، در زمان جنگ فشار اقتصادی بسیاری بر مردم وجود داشت، یادمان نمی‌رود که برای اندکی پنیر باید چندین ساعت باید در صف می‌ایستادیم، اما احساس‌ عمومی‌مان این بود که همه مانند یکدیگر در شرایط یکسان هستیم و به سبب جنگ کشورمان در خطر است و همه مانند هم در حال زندگی هستیم، اما الان شرایط به گونه‌ای‌ است که همه باور دارند منابع و ثروت‌های مختلفی وجود دارد، اما به صورت عادلانه توزیع نشده و درست از آن استفاده نمی‌شود.

اخبار‌ زیادی هم از سو استفاده‌ها پخش می‌شود که رقم این سو استفاده‌ها هم ناچیز نیست، در خبری دیدم که نوشته شده بود فردی ۲۰ میلیارد تومان سو استفاده کرده است و جلب شده است، عده دیگری در واکنش گفتند بیست میلیارد که چیزی نیست؛ اصلا زیر ۳۰۰ میلیارد اختلاس اصلا افت دارد! این موضوعات فشار روحی بسیاری را به جامعه وارد می‌کند. الان آموزش در فضای مجازی دنبال می‌شود در حالی که چند میلیون دانش آموز گوشی هوشمند ندارند، در این زمینه هم ما مراجعات بسیاری داریم.

بر اساس آمار‌ و شاخص‌های بانک مرکزی هر فرد باید حدود ۲۵۰۰ کیلو کالری در روز دریافت کند که اگر ما بخواهیم با حقوق کارگر بر مبنای قانون کار تطبیق دهیم حدود ۶ دهک جامعه نمی‌توانند این میزان کالری را تامین کنند؛ یا باید هر فرد چند شغل داشته باشد که در زمان رکود اقتصادی چند شغل وجود ندارد و الان هم چندین سال است که ما در رکود سنگین اقتصادی قرار داریم، مشکلات اداری و قضائی و همه این‌ها موضوعاتی است که مشکلات اصلی مردم را در هنگام مراجعه در بر می‌گیرد.

به نظر شما چرا امروز بین مردم و مسئولان فاصله ایجاد شده است؟

من با همه وجودم تمام مردم را دوست دارم؛ مردم ایران که گل سرسبد هستند، من تمام ۷ و نیم میلیارد مردم جهان را دوست دارم و به ذهنم نمی‌آید که کینه کسی را در کره زمین داشته باشم و یا بد او را بخواهم. این فاصله بین مردم و مسئولان که امروز شاهد هستیم چند علت دارد؛ امروز چه اتفاقی افتاده؟ معتقدم که علت اصلی این فاصله این است که برخی از مسئولان بر تصمیم‌گیری‌ها غلبه دارند و آرمان‌های انقلاب را فراموش کردند، یعنی هم آرمان‌های انقلاب و هم خود را و هم مردم را فراموش کردند که هر سه این‌ها یکی است، زیرا اگر کسی خود را فراموش نکرده باشد همیشه باید به دنبال خدمت، عدالت، آزادی، کرامت انسان‌ها و بهبود وضعیت معیشتی انسان‌ها باشد. آرمان‌های انقلاب هم همین موارد بود که عدالت باشد، احترام باشد، تبعیض وجود نداشته باشد، همه عزیز و متحد باشیم.

۸۰ میلیون جمعیت ایران می‌فهمند چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد و این را نمی‌شود پنهان کرد و همین امر هم باعث فاصله می‌شود. امروز فاصله بین مردم و مسئولان چه از نظر فهم و ذهنیت، چه از نظر عواطف که بسیار مهم است بسیار زیاد شده؛ کمااینکه ما ربات نیستیم که کنار هم کار کنیم، اما نسبت به هم حسی نداشته باشیم ما انسانیم و باید به هم علاقه و احترام داشته باشیم. امروز فهم مردم از محیط اجتماعی یک چیز است، اما فهم مقامات ۱۸۰ درجه متفاوت است یعنی کاملا برعکس یکدیگر می‌اندیشند و من این موضوع را علت فاصله بین مردم و مسئولان می‌دانم.

حسن ظنم به برخی اطرافیانم اشتباه بود؛ در مورد برخی‌ها اشتباه کردم

اگر به دوران ریاست جمهوری خود برگردید چه اقداماتی را انجام نداده و یا چه اقداماتی را حتما انجام می دهید؟ آیا کاری هست که از انجام ندادنش پشیمان باشید یا بالعکس؟

زمانی که می‌خواستم وارد دولت شوم نسبت به عده‌ای حسن ظن داشتم و از آن‌ها دعوت به همکاری کردم، اما خیلی زود فهمیدم حسن ظنم به عده‌ای اشتباه بود و نباید تا این حد حسن ظن می‌داشتم و نسبت به عده‌ای دیگر هم باورم این بود که وقتی از آن‌ها دعوت می‌کنم برای خدمت به مردم، عدالت و آرمان‌های انقلاب آن‌ها حتما محکم پای این مسائل می‌ایستند. یعنی اگر ما برنامه‌ای را در جهت رشد اقتصادی، کاهش فاصله طبقاتی و آزادی و عزت مردم داشته باشیم آن‌ها حتما حمایت می‌کنند، اما بعد دیدیم که فاصله از آرمان‌های انقلاب در اعماق اندیشه و قلب یک عده وجود دارد، اما فرصت بروز پیدا نکرده است و رسما با اقداماتی که قرار بود برای مردم انجام شود مخالفت می کردند و می گفتند نمی‌شود؛ هر چه ما می گفتیم این کار‌ها در جهت خدمت به مردم است می‌گفتند خیر نمی‌شود.

نمی‌گویم این‌ها از دایره دوستی من خارج شدند، اما الان شناخت من نسبت به افراد و مدعیان و نیرو‌های فعال خیلی تغییر کرده است.

برخی‌ها نگذاشتند طرح های اجرایی برای رفاه مردم اجرایی شود

موضوعی که برایش غصه می‌خورم این بود که می‌خواستیم هدفمندی یارانه‌ها را به صورت ۱۰۰ درصدی اجرا کنیم، اما نگذاشتند و مقابله کردند، برخی طرح‌ها برای رفاه مردم را نگذاشتند اجرا شود و معتقدم که این موضوعات باید به صورت صد در صدی اجرا شود.

غصه دیگرم این است که چرا من هر ۲۴ ساعت را برای مردم کار نکردم و ‌ای کاش می‌شد دارویی باشد که خواب را از انسان بگیرد تا در دوره‌ای که مسئول است هر ۲۴ ساعت خدمت کند؛ زیرا بعد‌ها انسان می‌گوید که‌ ای کاش می‌شد من تمام مدت را برای مردم کار می‌کردم، کمااینکه لذتی بالاتر از خدمت به هم نوعان خود نیست.

آیا احمدی نژاد سال ۸۴ یا احمدی نژاد سال ۹۹ فرق دارد؟ چرا عده‌ای می‌گویند تفاوت دارد؟

منظورتان کاپشن و خورد و خوراک که نیست؟ (ّبا خنده)، زیرا این‌ها خیلی تغییری نکرده است. اما به نظر شما می‌شود که ۱۵ سال از عمر انسان بگذرد، اما تغییری نکند؟ چرا بعضی انتظار دارند که ما درجا بزنیم؟ در صورتی که ما دو روزمان هم نباید مانند هم باشد. یک عمر کوتاهی داریم که در طول آن باید به رشد و کمال برسیم. هم فهم مان از مسائل عمیق‌تر شود، هم دانشمان گسترده‌تر شود و هم بهتر مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم.

منظور ما از تغییر؛ از نظر مردمی و انقلابی بودن است.

ما که زندگی‌مان تغییری نکرده است، نارمک بوده ایم و الان هم همین جا زندگی می‌کنیم و امروز که خدمت شما هستم باورم به آرمان‌های انقلاب بسیار بسیار عمیق‌تر و قوی‌تر از سال ۸۴ شده است، زیرا انقلاب، عدالت و آزادی را متعلق به مردم می‌دانم و بدون این‌ها اصلا بودن ما یعنی چی؟ می‌شود گفت ما هستیم، اما عدالت نمی‌خواهیم؟ آزادی، کرامت، پیشرفت مردم را نمی‌خواهیم پس برای چه حضور داریم؟ واقعا فهم من از این مفاهیم به تشخیص خودم نسبت سال ۸۴ و البته عشقم به مردم خیلی بیشتر شده است.

عنوان شده است با مصطفی تاج زاده جلسات انتخاباتی برگزار کرده اید، آیا واقعا قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارید؟

من ملاقاتی با تاج زاده نداشتم، اما به نظر شما مهم است؟

احتمال این بود که جلسات شما درباره انتخابات بوده است و این آمدن شما واقعا جدی باشد؟

ما نرفتیم که بخواهیم بیاییم، ما هستیم و مسئولیت‌های اجتماعی افراد هم تعطیل بردار نیستند، همیشه هستند و هرگز جدا نمی‌شوند؛ اما موضوع انتخابات را باید به زمان انتخابات موکول کرد، زیرا من هم حرف‌های زیاد و مهمی برای گفتن دارم.

یعنی امکانش هست که یا خودتان حضور پیدا کنید و یا از یک نفر حمایت کنید که او در انتخابات حضور یابد؟

اجازه بدهید بحث‌های انتخاباتی در زمان خودش مطرح شود.

امروز مردم ما در زمینه اقتصادی مشکلات بسیاری دارند، زمان شما طرح مسکن مهر اجرایی شد که این طرح توسط دولت بعد از شما لغو شد، علت این امر چیست و چاره مشکلات امروز کشور ررا در چی می‌دانید؟

علت این امر یک باور است، برخی ها بر این باورند که مملکت برای مسئولان کشور و ملک آنهاست که در این زمینه توجیهات سیاسی و دینی هم دارند و هر طوری هم می توانند تصمیم می گیرند و آن‌ها صاحب اختیارند و ربطی هم به دیگران ندارد. دیدگاه دومی هم وجود دارد مبنی بر اینکه همه چیز برای مردم است و مسئولان هم خادم مردمند و باید انعکاس مردم باشند و نبضشان با نبض مردم بزنند.

دولت برای چی تشکیل می‌شود؟ آیا غیر از این است که باید مسائل مردم را حل کند، اقتصاد و مسائل سیاسی را زیاد کند؟ رابطه با جهان را درست کند و رفت و آمد‌ها را درست کند؟ و فرصت‌هایی را برای مردم ایجاد کنند که همه بتوانند پیشرفت کنند و مشکلات مسکن و اشتغال را درست کند؟

حالا عده‌ای دولت شده اند که نه کاری به مسکن دارند و نه هیچ چیز دیگری، دیدگاه اول معتقد است که هر چه مردم ضعیف تر ، محدودتر و نیازمندتر باشند بهتر است, زیرا مزاحمتی ندارند و همه مردم مدام در تلاش برای یک لقمه نان هستند و کاری به مدیریت ما ندارند. اما دیدگاه دوم معتقد است که تک تک اتفاقات کشور برای همه مردم است و همه مردم باید در همه امور دخالت کنند ، لازمه این امر این است که مردم قوی باشند، نیازمند نباشند و آزاد باشند و احساس عزت کنند تا حرف بزنند، بنابراین تفاوت در این دو دیدگاه است.

می‌توانستیم سالی یک میلیون مسکن مهر تحول دهیم؛ اما برخی دوستان نگذاشتند

حدود ۸ سال قبل از ما تنها سالی سیصد و سی هزار مسکن ساخته شده بود، در حالی که نیاز ما چیزی بالای هفتصد هزار عدد در سال بود. در دولت ما در هشت سال، متوسط هفتصد و هفتاد هزار مسکن ساخته شده بود، اما باز هم عقبیم. ما داشتیم تلاش می‌کردیم این رقم را به بالای ۱ میلیون برسانیم. سال آخر به بالای ۱ میلیون رسید، اما متوسط هفتصد و هفتاد هزار بود. اگر ما جلوتر می‌رفتیم بالای یک میلیون می‌رفت و گذشته را هم جبران می‌کرد.

ما یک سرزمین وسیع داریم. ۱۸۷ میلیون هکتار وسعت ایران است. کل مساحتی که الان در شهر و روستا و خانه و خیابان و پارک و آتش نشانی و بیمارستان و ... هست همه اش یک میلیون هکتار می شود. مردم مشکل خانه دارند. چرا اینطور شده است؟ به همان نگاه برمی گردد. هنر دولت این است که به صورت کارشناسی و تخصصی طراحی کند و در اختیار مردم قرار بدهد.

ما گفته بودیم که مسکن مهر صرفا یک مُسَکِن است و هنوز درمان نیست، زیرا چند میلیون انسان چندین سال پشت صف ایستاده بودند؛ ما می‌خواستیم همان اول و فوری این صف را تخلیه کنیم که شد مسکن مهر. من همان زمان اعلام کردم که طرح اصلی مسکن ما این نیست بلکه طرح اصلی ما این است که هر خانواده باید در یک ویلا زندگی کند و این را توضیح دادم که ما طراحی خواهیم کرد و به همه زمین خواهیم داد.

این قیمت بالای متراژ مسکن هم عمده اش بخاطر زمین است؛ خب دولت هم که زمین دارد، قیمت زمین را کم کند از قیمت تمام شده مسکن؛ در همین تهران متوسط قیمت آپارتمان بالای ۲۷ میلیون است, یک جوان که تازه ازدواج می کند ۶۰ متر که می‌خواهد. تازه آن هم صرفا یک لانه است و حتی نمی‌شود پنجره را هم باز کرد، زیرا خانه همسایه است و باید پرده را انداخت.

بیرون از خانه هم که دود و ترافیک است؛ حالا ۶۰ تا ۲۷ میلیون می‌شود یک میلیارد و ششصد و بیست میلیون تومان که این را باید به صورت نقدی پرداخت کند. یک جوان چقدر حقوق دارد که بتواند اجاره خانه دهد، خرج رفت و آمد کند و چقدرش می‌ماند و چطور پس انداز کند چند سال از عمرش باید بگذرد که بتواند این خانه را بخرد؟ در حالی که اگر شما قیمت زمین را از این خارج کنید همین قیمتش کم‌تر از یک سوم می‌شود و با دو وام می تواند این را بگیرد و هنر مدیریتی جامعه این است که این مسائل را حل کند.

مسئولان پاسخ دهند که مسکن مهر چه ایرادی داشت که آن را تکمیل نکردند؟

دشمنی با ما وجود داشت که همه کار‌های ما را زیر سوال بردند. مسکن مهر چه ایرادی داشت که آن را تکمیل نکردند؟ ما چهار و نیم میلیون ساختیم؛ شما ده میلیون بساز. هرکسی که خانه کوچک دارد برود در خانه بزرگ تر زندگی کند، زیرا انسان به پیشرفت هم نیاز دارد.

ما آپارتمان دادیم شما ویلایی می‌دادید، دستتان را هم می‌بوسیدیم. امکاناتش همش در ایران است، نیروی انسانی کافی، مصالح تماما ایرانی، منابع مالی هم که هست. الان ۳ هزار و دویست هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی ماست و نزدیک به دو هزار و هفتصد هشتصد میلیارد تومان سپرده‌های بانکی است. مگر یک جوان چقدر برای مسکن لازم دارد؟

به من می گفتند که تو داری مردم را پررو می کنی

همه این اقدامات شدنی است اما نیاز به فردی داریم که نبضش با مردم بزند. الان احساس این است که نبض ها با مردم زده نمی شود. به من هم می گفتند که تو داری مردم را پررو میکنی. می گفتیم یعنی چی ؟ در جواب می گفتند تو داری به آنها می رسی و توقعاتشان را می بری بالا و اینها حس می کنند که کشور برای خودشان است و اگر این احساس تقویت شود ما دیگر نمی توانیم کشور را اداره کنیم.

محمود احمدی نژاد,مصاحبه جدید با محمود احمدی نژاد

چه کسانی این را می گفتند؟

همین هایی که اشاره کردم. من هم می گفتم چه اشکالی دارد؟ اگر ما در سطحی نیستیم که این ملت بزرگ را اداره کنیم خب در این ملت انسان های بزرگ خیلی زیاد است؛ آنها بیایند اداره کنند. چرا فکر می کنیم آسمان باز شده و چند نفر افتاده اند پایین و می گویند همه چیز ما هستیم؟ ما یک ملت بزرگ هستیم، اجازه دهید بیایند تا همینطور جوشش نیروی انسانی و جوشش در توانایی در ملت ایران را ببینید؛ بنابراین تفاوت در این دو دیگاه است.

چقدر به اهدافی که در طرح هدفمند کردن یارانه‌ها داشتید رسیدید و چه اقداماتی انجام نشد و بر زمین ماند؟

این یک طرح بزرگ و واقعا یک طرح تحول عظیم اقتصادی بود، اما در نظام تصمیم گیری ما با این طرح همراهی نشد و صرفا یک بخش کوچکی تصویب شد و یک بخش کوچک‌تر از آن اجرا شد. در حد آن بخشی که اجرا شد فاصله طبقاتی به شدت کاهش پیدا کرد. یعنی ضریب جینی که یک نشانی از فاصله طبقاتی است از ۴۶ صدم آمد بر روی ۳۶ صدم؛ در حالی که این هر یک درصدش چهار یا ۵ سال کار اقتصادی زمان لازم دارد. اما حدود سه سال انقدر کاهش پیدا کرد.

ما معتقد بودیم که این ثروت طبیعی برای مردم است، نفت برای مردم است. همه دارند ناله می‌کنند که نفتی که دست دولت است مشکل بودجه و تورم و نقدینگی است و اینکه دولت بزرگ شده، چون پول مفت نفت دستش بوده و هر کاری توانسته کرده و همه کار‌ها را دست خود گرفته و مردم را کنار زده است. خب مگر این نفت اموال و ثروت عمومی نیست؟ عینا هر چه نفت می‌فروشید بین مردم تقسیم کنید بگذارید مردم خودشان مدیریت کنند هرکس اولویت‌های خود را خودش می‌داند.

چرا ما مردم را مجبور می کنیم از خدماتی که ما می گوییم استفاده کنند؟ تازه نصف پول نفت خرج دولت می‌شود تا نصف آن به جیب مردم برسد. خب اگر شما این را به مردم بدهید صددر صد آن به مردم می‌رسد دیگر. عده‌ای با این مخالف بودند و نگذاشتند. طرح هدفمندی طرح بزرگی بود که تکه تکه اش کردند. همین الان بیش از ۱۸۰ هزار میلیارد تومان دولت از محل هدف مندی یارانه‌ها در آمد دارد. چقدر این به مردم می رسد؟ کم تر از سی هزار میلیارد یعنی بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد را خرج دیگری می کند.

اگر پول نفت را به مردم بدهیم؛ به هر ایرانی ماهی ۲/۵ میلیون تومان می رسد

دولت که قبلا هم نفت را می فروخت و همین کار‌ها را انجام می داد. ما بخشی از این را دادیم به مردم، اما شما باز هم اموال مردم را گرفتید و دادید به دولت؟ معتقدم یکی از کار‌های بزرگی که یک روز در این کشور اجرا خواهد شد این است که ثروت طبیعی در اختیار مردم قرار می گیرد. الان اگر ما مقدار تولید نفت و گازمان را با هم حساب کنیم به هر ایرانی ماهی دو و نیم میلیون تومان می‌رسد خب این پول را دولت می گیرد و تبعیضی خرج می کند که موجب فاصله طبقاتی است، ضمن اینکه ریشه بسیاری از مفاسد تمرکز ثروت در دست دولت است؛ در تمامی عرصه ها الان دولت جای مردم نشسته است و در همه چیز دولت باید تصمیم بگیرد.

چرا باید در همه چیز را دولت باید تصمیم بگیرد؟ ۸۰ میلیون نفر معطلند و یک عده‌ای می خواهند جای آن‌ها همه گونه تصمیمی بگیرند که این به نظرم غلط است ثروت و قدرت باید تقسیم شود.

مهم‌ترین برنامه‌ای که می‌‎تواند کشور را از این وضعیت اقتصادی نجات دهد چیست؟

معتقدم مهم‌ترین اقدامی که باید انجام شود این است که باید ثروت و قدرت بین مردم توزیع شود؛ الان ثروت کشور متمرکز است و بخش عمده‌ای در انحصار و بخش عمده‌ای در احتکار است ؛قدرت هم که به طور کامل متمرکز است. کشور را یک ملت می‌تواند نجات دهد. الان چی دست ملت است؟ شما الان اگر بخواهید یک مغازه باز کنید از ۱۵ جا باید مجوز بگیرید و پای هر میزی که بروید کلی مساله دارد و وقت، انرژی و هزینه را بالا می برد.

اگر ثروت طبیعی در اختیار مردم قرار بگیرد خود این مردم ایران را ظرف ۵ سال به قدرتمند‌ترین اقتصاد دنیا تبدیل می‌کنند. من این را به عنوان یک مهندس می گویم و همین الان می توانم حساب کنم به چه صورت. این همه زمین، معدن و جنگل و فرصت‌های کار این همه جوان تحصیلکرده و خلاق وجود دارند، اما چیزی در دست ندارند. معادن در اختیار یک عده است در حالی که همین معادن سالانه حداقل ۵۰ هزار میلیارد تومان باید به مردم بازگرداند، یعنی دو برابر کل یارانه‌ای که دولت در سال دارد به عنوان هدف مندی ارائه می‌دهد، اما این‌ها کجا می رود؟

برای مثال خیلی‌ها گمان می‌کنند با آب دریای جنوب نمی‌شود کشاورزی کرد، اما یک متخصصی اهل فردوسِ خراسان جنوبی شیوه آبیاری قدیم ایرانی‌ها را احیا کرده بود و در جنوب کشور با آب دریای عمان با آب خلیج فارس که سنگینی بسیاری هم دارد باغ انار درست کرده بود و ۱۲۰ تن در یک هکتار انار برداشت می کرد که این یک رکورد جهانی است؛ بنابراین این ثروت عظیم باید به مردم بازگردد و نظر مردم محترم شمرده شود.

این مدل سیاست خارجی هیچ دستاوردی برای مردم نداشته و ندارد

کشور مال مردم است و هر چی مردم خواستند باید بشود، اما تا می گوییم هرچه مردم خواستند می گویند نه این مردم اشتباه می‌کنند مردم می‌روند دنبال فساد. در حالی که باید از آن‌ها پرسید تو نمی‌روی؟ تو که این حرف را می زنی نمی‌روی؟ چرا به مردم بی احترامی می کنید؟ چندهزار سال این مردم بودند شما نبودید و این ملت هرگز کار‌هایی که شما می گویید را نکرد و تمدن عظیم ایران را همین مردم بنا کردند، فرهنگ ما را همین مردم حفظ کردند؛ این‌ها فکر می کنند فقط خودشان دلسوز هستند البته این صرفا ادعایشان است وگرنه ته دلشان خودشان هم می‌دانند که دارند دروغ می‌گویند.

فرصت‌های تصمیم گیری باید به مردم برگردد؛ اگر ما واقعا می خواهیم دولت کوچک شود باید کل مجوز‌های دولت را برداریم؛ نمی شود؟ چرا می شود استاندارد‌های انجام هر کاری را اعلام کنیم؛ هرکس رعایت نکرد آن زمان مجازات می شود به جای اینکه شما هی بروید در هر اداره هی مجوز بگیرید و هرکدام هی سلیقه‌ای عمل کنند و محدودیت ایجاد کنند و هزینه را بالا ببرند. دست مردم هم باز می شود البته باید از فرصت‌های بین المللی هم استفاده کرد معتقدم این مدل سیاست خارجی اصلا هیچ دستاوردی برای مردم نداشته و ندارد.

اگر در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت کنید و رئیس جمهور شوید چند درصد از کابینه قبلی خود را استفاده می‌کنید؟

حرف های انتخاباتی را قرار شد بعدا بگویم، اما در کل معتقدم که دایره مدیریت باید بسیار باز باشد. در کشور ما در حالی که این تمرکز باعث شده تا دایره مدیریتی ما بسته شود به همین خاطر خلاقیت و نوآوری وجود ندارد. مثلا یک نفر ۲۰ الی ۳۰ سال است که در دولت است و طبعتا راه حل‌ها و ابتکاراتی که ارائه می‌دهد همان راه حل‌هایی است که سی سال پیش ارائه داده است، در حالی که انقدر دانش پیشرفت کرده که ده‌ها راه حل جدید برای مشکلات اختراع شده که او اطلاعی ندارد و طبیعتا حوصله هم ندارد و این چشمه خشک شده است اما اگر دایره باز باشد افراد بیشتری حضور خواهند داشت.

هر چیزی که به انحصار درآمد در آن عقب افتادگی و فساد است

من معتقدم که نسل جوان امروز کشور ما بسیار تواناست؛ هم به لحاظ فهم مسائل خیلی عمیق‌تر است و هم به لحاظ پایبندی به آن مفاهیم انقلاب یعنی عدالت، احترام به دیگران، آزادی و... ما امروز جوانان کار بلد بسیاری داریم که گاه می‌بینیم یک جوان ۲۰ یا ۳۰ ساله چقدر مسلط و کارآزموده است، ریشه مسائل و راه حل‌ها را می‌گوید و خیلی پیشرفته است. این‌ها بچه‌های ما هستند و سرمایه‌های کشور محسوب می‌شوند. یادتان باشد هر چیزی که به انحصار درآمد در آن عقب افتادگی و فساد است.

هر چیزی همین گونه است مثلا اگر آزادی در انحصار یک عده باشد فسادانگیز است، اگر علم در انحصار در بیاید فساد انگیز است، قدرت و ثروت هم به همین صورت است، بنابراین همیشه باید همه در‌ها باز باشد که اصلا انحصاری ایجاد نشود و در بین مردم همه چیز پخش شود. همه انسان‌ها مهم هستند و می‌توانند به بالاترین سطح‌ها برسند برای مثال یک کودکی را که می‌بینیم ممکن است او در آینده فردی مثل ابن سینا شود؛ همه این استعداد را دارند و هنر مدیریت جامعه این است که موانع را بردارد و راه را باز کند تا مردم بتوانند استعدادشان را شکوفا کنند.

چرا مردم باید به شما اعتماد کنند، اما شما به مردم اعتماد نکنید؟

حالا یک قشری از اول انقلاب رو‌ی کار آمدند که فکر می‌کنند فقط خودشان هستند. در حالی که او خودش هم ۲۰ ساله بوده که مدیر شده حالا چطور به یک جوان ۲۰ الی ۳۰ ساله تحصیلکرده و کار بلد اعتماد نمی‌کنید؟ چرا مردم باید به شما اعتماد کنند، اما شما به مردم اعتماد نکنید؟ معتقدم که همه انحصارات باید برداشته شود از جمله در عرصه مدیریتی کشور.

جریان بهار صرفا یک جنبش است یا الگوی حکومتی؟ زیرا شما در سخنرانی ۲۲ بهمن سال ۹۱ سه بار فریاد زدید زنده باد بهار؛ آیا قرار هست جریان سومی در برابر اصولگرا‌ها و اصلاح طلبان بایستد؟

آن زنده باد بهاری که من در آن سال گفتم اشاره به امام زمان (عج) بود، چون او تجلی حقیقی بهار انسانی است و تا او را درک نکنیم بهار را درک نمی‌کنیم . اما معتقدم اصل جریان جاری در خلقت جریان انسانی است یعنی توده‌های مردم که جریانات سیاسی دربرابر این چیزی نیستند. آنها چون مراکز قدرت نظیر رسانه را در دست می گیرند خود را به مردم تحمیل می‌کنند و در کل جهان هم همین صورت است، اما من معتقدم که باید اصالت را به این جریان حقیقی انسانی بدهیم و این تقابلی با کسی ندارد.

هدف از خلقت عالم ، ظهور و تجلی خدا در قامت مخلوقات است. بالاترین تجلی خدا در انسان است و اوج تجلی خدا در وجود انسان نیز در انسان کامل است.

خلقت به وجود آمده برای ظهور انسانیت در انسان‌ها و ظهور انسان کامل که باز تجلی ظهور انسانیت در انسانهاست یعنی انسان‌ها در درون خود انسانیت را رشد دهند و با یکدیگر به صورت انسانی تعامل کنند، با محبت، با عشق، با عدالت ،با احترام نه با خودخواهی، کینه و حسادت و برتری جویی. این جریان در طول تاریخ هست و من اسمش را گذاشتم فرآیند ظهور انسان، فرآیند ظهور خدا و فرآیند ظهور انسان کامل. جامعه بشری به این سمت دارد می‌رود جریانات سیاسی کجا هستند؟ مقایسه آن با جریانات سیاسی کجا اشتباه است؟ جریانات سیاسی اگر با این موج همراهند جز این هستند، اما اگر مقابل این هستند که سد هستند و من معتقدم که این سیل عظیم تمام موانع را در کل دنیا برمی دارد.

شاهدیم که الان هم این اتفاق درحال رخ دادن است و مردم در کل دنیا الان به جناح های سیاسی بی اعتمادی کامل دارند؛ زیرا دیدند که اراده آنها از مسیر جریانات سیاسی جاری نمی شود و نماد اراده مردم در هیچ جای دنیا نیستند. الان دیگر دسته بندی معنا ندارد که هی با هم دعوا کنند و مردم هم بشوند سوخت موتور اینها . آن دختر خانمی که این شعار را داد (اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا ) به نظرم شعارش خیلی عمیق بود؛ زیرا همه انسانها محترمند و حق اعمال نظر ، اراده و اعمال سرنوشت دارند.

این تقابل دو جریان یعنی اصولگراهایی که می گویند باید بر سر آرمان های انقلاب بایستیم واصلاح طلبانی که می گویند باید با غرب صلح کرد را چگونه می توان با هم جمع کرد؟

بر اساس خواست مردم ؛ مردم ما به دنبال تقابل با جایی هستند یا به دنبال دوستی؟ مردم ما واقعا دوستی با مردم آمریکا و اروپا را بد می دانند ؟ مردم طالب صلاح هستند یا جنگ؟ مردم طالب عدالتند یا طالب ظلم؟

یعنی شما معتقدید که مردم می گویند می شود با آمریکای امروز هم صلح کرد؟

چرا نمی شود؛ ما باید ابتدا موضوع آمریکا را باز کنیم؛ در ابتدای انقلاب موضوع مقابله با آمریکا شکل گرفت. بعدا این قلب ماهیت شد وقتی ما می گوییم آمریکا منظور کیست؟ مردم آمریکا یا دولت آمریکا یا جریان پشت صحنه آمریکا؟ یعنی ما با دولت آمریکا دشمنیم؟ چرا دشمنیم؟ با مردم هم که نمی شود دشمن بود، می شود؟ چرا مردم دو کشور باید با هم دشمن باشند؟ همه ملت ها باید با هم دوست باشند.

چرا ما باید با دولت آمریکا دشمن باشیم؟ ما با عملکرد مخالفیم؟ یعنی ما می گوییم ظلم نکن، سلطه جویی نکن. حالا اگر سلطه طلبی و ظلم نبود آیا ما با اسم دعوا داریم؟ این را هم اضافه کنید که در آمریکا اصلا دولت ۵ درصدر کار است و اصل کار آن هیات حاکمه و سرمایه داران بزرگ جهانی پشت پرده هستند و ما با آنها مشکل داریم اما الان موضوع قاطی شده است و هی گفته می شود که ما باهم دشمنیم. ما با کی دشمنیم؟ آیا اشکالی دارد الان مردم ایران و آمریکا با هم رابطه داشته باشند؟

آیا با هیات حاکمه شان می شود صلح کرد؟

اگر مبنا عدالت باشد چرا نمی توان صلح کرد؟ اگر عدالت را بپذیرند بله می توان صلح کرد.

آیا می پذیرند؟

بله اما در چه حالتی؟ اگر شما از موضع ضعف وارد شوید هرگز نمی پذیرند، البته آینده را من نمی دانم چون انسانها ممکن است تغییر کنند. اولا ما وظیفه ما این است که همه را به عدالت دعوت کنیم حتی هیات حاکمه پشت صحنه آمریکا را و از آن‌ها بخواهیم ظلم نکنند و به عدالت بازگردند. چرا ظلم می‌کنید؟ شما هم مانند بقیه انسان زندگی کن و به همه اجازه زندگی کردن بده. از چه موضعی می خواهید با ایران تقابل یا تفاهم کنید؟ اگر ما در موضع ضعف باشیم بدانید که نه تنها آمریکا بلکه قطعا ۱۸۰ عدد از این ۲۰۰ کشور جهان حتما یک کلاهی سرمان می‌گذارند.

یعنی با محوریت عدالت با آمریکا هم می‌توان صلح کرد؟

بله، بر مبنای عدالت و احترام.

تعاریف متفاوت نیست؟

تفاهم می کنیم. تعریف من خیلی ساده است و تعریفی را روی میز می گذارم که ۷ و نیم میلیارد آن را قبول دارند. من می‌گویم احترام و عدالت یعنی است هر چه برای خودت می خواهی برای من هم بخواه و اگر برای خودت نخواستی برای من هم نخواه و این همه حوزه‌ها را در بر می‌گیرد. اگر به خودت اجازه می‌دهی که یک چیزی داشته باشی من هم باید داشته باشم؛ اگر می‌خواهی از جیب من برداری من هم از جیب تو بر می‌دارم؛ البته این مفهوم یک حدیث است هرچه برای خودت نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند و این یعنی عدالت. اگر برای خودت رفاه می‌خواهی برای من هم بخواه. با فقر مخالفی برای من هم باید مخالف باشی.

این تعریف شما در زمان ریاست جمهوری تان هم وجود داشته یا الان به این تعریف رسیدید؟

همانطور که گفتم انسان تغییر و رشد می‌کند.

یعنی تفاوت کرده است؟

تفاوت که حتما هست، اما تقابل نیست.

یعنی اگر امروز هم راس کار بودید همان سیاست خارجی را دنبال می‌کردید؟

اگر یادتان باشد ما به دولت آمریکا نامه نوشتیم که اجازه بده پرواز مستقیم بین دو کشور انجام شود، زیرا معتقد بودم که هیچ دولتی حق ندارد رابطه مردم خودش را با مردم کشوری قطع کند؛ الان هم دولت ایران و هم آمریکا از دو طرف رابطه مردم را با هم قطع کرده اند، در حالی که دولت‌ها با هم اختلاف دارن؛د مردم آمریکا و ایران چه مشکلی باهم دارند؟ نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی می‌کند، ممکن است بخواهند درس بخواهند، گردشگر باشند، بخواهند تجارت کنند. همین الان اگر آمریکا رابطه مردمش را با ایران قطع نمی‌کرد آیا می‌توانست ایران را تحریم کند؟ نمی‌توانست. پس یک ظلمی به مردم خودش کرده و بعد ما را تحریم کرده؛ در حالی که مردم دو کشور اگر با هم رابطه داشته باشند با هم تجارت می‌کنند دولت نمی‌تواند نقشی داشته باشد و هیچ دولتی نمی‌تواند ملت ها را تحریم کند.

بله من معتقدم که ما می‌توانیم در چهارچوب عدالت و احترام مسائل را حل کنیم و قبلا هم این کار را کردیم و در موضوع هسته‌ای و در سال ۸۹ نشستیم و توافق کردیم؛ البته از موضع کاملا برابر یعنی ما سوخت ۲۰ درصد می‌خواستیم برای راکتور تهران که برای ما رادیو دارو تولید می کند و سوختش تمام شده بود. ۲۵ سال قبل از آرژانتین سوخت گرفته بودیم و حالا داشت تمام می‌شد؛ چون همانطور که می دانید این‌ها میرا هستند و هرچه بگذرد قدرتشان کم تر می‌شود.

محمود احمدی نژاد,مصاحبه جدید با محمود احمدی نژاد

ما نامه‌ای به آژانس نوشتیم که سوخت ۲۰ درصد می‌خواهیم یعنی سازمان انرژی اتمی ما نوشت. البرادعی گفت که از چند جا درخواست کردیم این‌ها گفتند ما نمی‌دهیم؛ بعد اوباما به او گفته بود که تو برو و این ۲۰ درصد را بگذار وسط و یک جوری مشکل ما و ایران را باهم حل کن. البرادعی آمد پیش من (حالا شاید ایده از خودش بود که مطرح کرده بود) و این ایده را مطرح کرد و من هم گفتم من موافقم. ما می گوییم در شرایط برابر او رفت و آمد و بلاخره منجر شد به یک گفت‌وگو.

آمریکا، فرانسه، روسیه، آژانس و ایران؛ تقریبا دو ماه مذاکره شد و محورش هم این بود که ما سوخت ۲۰ درصد را بگذاریم وسط و تقابل تبدیل شود به همکاری. چرا ما باهم دعوا داریم؟ حرف ما هم این بود که شما‌ها همه تلاشتان این بود که ما هسته‌ای نشویم، اما حالا شدیم دیگر چطور می‌خواهید جلویش را بگیرید؟ بهترین حالت همکاری است و واقعا هم موضع ما موضع اقتدار ملی بود و ضعف نبود؛ اگرچه در سال ۸۸ عده‌ای تلاش کردند آن اقتدار ملی که در آن انتخابات با ۸۵ درصد حضور تجلی کرد را تضعیف کنند. ما توافق کردیم بدون هیچ امتیازی یعنی نه بازرسی اضافه ایجاد شد، نه شرایط اضافه و نه محدودیت و حتی پروتکل دیگری بر ما تحمیل شد.

حرف ما هم ساده بود که این قانون و اساسنامه آژانس است و ماهم حق مان را بر همین اساس می‌خواهیم برای چه ما باید تعهد اضافه دهیم؟ تفاهم شد که ما سوخت‌های سه و نیم درصد را بدهیم (به اندازه‌ای که در اینجا بیست در صد لازم داریم) بدهیم به روسیه و روسیه هم تبدیل به ۲۰ درصد کند و بدهد به فرانسه و فرانسه هم بگذارد در صفحه سوخت و آن‌ها هم به ما بدهند و از آن به بعد به سمت همکاری برویم و موضوع هسته‌ای ایران به یک موضوع عادی تبدیل شود. تازه ما گفتیم که کی این‌ها را تضمیم می کند که ما سوختمان را دادیم پس بدهند؟

قبل از این و در دولت قبل از ما و اوایل دولت ما همیشه غربی‌ها می‌گفتند ایرانی‌ها بدقولی و پنهان کاری کردند و باید تضمین بدهند، اما در اینجا مسیر تغییر کرد، زیرا ما گفتیم شما باید تضمین دهید، زیرا شما چند قرار داد داشتید که به هم زدید. آژانس خودش آنها را تضمین کرد و توافقنامه نوشته شد. اما همین آقایان نگذاشتند، انقدر جوسازی کرده و فشار آوردند جلوی این را گرفتند.

ما در سال‌های ۸۵، ۸۶ و ۸۷ هم با آمریکایی‌ها راجع به مسائل منطقه مذاکره کردیم. پس می‌شود مذاکره کرد. ما قبلا هم با آمریکایی‌ها مذاکره کردیم ما در عراق با آمریکایی‌ها و بوش پسر درباره مسائل منطقه، درباره خروج آمریکایی‌ها از عراق مذاکره کردیم. اینکه اصلا نباید مذاکره کرد یعنی چی ؟ این درحالی است که ما به منطق و یا موضع خودمان شک داشته باشیم وگرنه اگر موضع ما برابر باشد و اگر پذیرفتند می شود. فردا اگر یک نفر در آمریکا گفت ما موضع عدالت و احترام را می پذیریم ما هم می گوییم بسیار خب، مخفی کاری هم نمی کنیم و عینا در مقابل دوربین های تلوزیون با هم مذاکره می کنیم اشکالی دارد؟ اگر کسی خواست زور بگوید آن زمان معلوم می شود و زیربار زورش نخواهیم رفت.

پس طبق گفته شما با کشوری مثل آمریکا هم می توان مذاکره کرد؛ با این تعریف اگر قرار بود در عرصه سیاست خارجی شما اصلاحاتی انجام می شد؛ چه اصلاحاتی بود؟

واقعا ما در آن زمان هم تلاش داشتیم که با همه دنیا همکاری کنیم، زیرا دنیا برای همکاری است نه تقابل؛ اما یک عده ای در آن سوی دنیا وجود داشتنند که حرف زور می زدند و ما هم زیربار حرف زورشان نمی رفتیم. می گفتند که شما نباید هسته ای شوید، نباید از دانش هسته ای استفاده کنید، باید دانشگاه های خودتان را تعطیل کنید و جلوی رشته های فنی تا را بگیرید و ما هم گفتیم شما در اصل می خواهید جلوی پیشرفت ما را بگیرید که حق هم ندارید. این اساسنامه است که بر مبنای آن هرچه شما برداشتید ما هم برمی داریم. چرا شما باید اضافه از حق ایران بردارید؟ یک دلیل بیاورید.

معتقدم که اگر ما در موضع درست باشیم هیچکس نمی تواند بگوید مخالفم. اما مشکل ما این است که اقتدار ملی مان ضیعف شده و علتش هم این است که مردم ما ضعیف شده اند. الان اولین کار مهم ما در عرصه سیاست خارجی این است که مردم ما قوی شوند و دغدغه هایشان برطرف شود و محکم روی پای خود بایستند. آن وقت کجای دنیا می‌تواند ما را تحریم کند؟ تحریم معنا دارد وقتی مردم قوی باشند؟ ملت را که نمی شود تحریم کرد؛ دولت را تحریم می‌کنند الان هم مشکل این است که، چون نفت دست دولت است دولت را تحریم کرده اند؛ درآمد دولت کاهش یافته است و دولت از بانک مرکزی پول می‌گیرد و پولی که از بانک مرکزی می‌آید اثرش هشت برابر است. ضرب در هشت می شود و بر سر مردم خراب می شود و پدر اقتصاد در می‌آید؛ وگرنه اگر دست مردم باشد مگر مردم را می شود تحریم کرد؟ بله دولت را می شود تحریم کرد دولت چندین حساب در دنیا دارد که آن‌ها را می‌توان بست، اما آیا ۸۵ میلیون نفر را می‌توان تحریم کرد؟ اصلا کسی می‌تواند بگوید که من مخالف یک ملتم؟ الان شما اگر مقامات آمریکایی را ببینید یک خط در میان می گویند که خیر ما دشمن ملت ایران نیستیم و نمی‌خواهیم به ملت فشار بیاوریم، زیرا بدترین کار این است که بگویند من مخالف ملت ایرانم و تمام دنیا تحریمش می کنند.

در مصاحبه‌ای با نادر طالب زاده گفته بودیم که موشک‌ها ساخته می‌شوند تا حس برتری جویی بشر رو ارضا کنند؛ یعنی به نظر شما این ادوات جنگی برای بازدارندگی لازم نیست؟

اصلش را هم بگویید، بازدارندگی در برابر چی؟ در برابر اینکه یک عده‌ای می خواهند برتری جویی کنند به وسیله موشک‌ها و سلاح هایشان و از همین رو نیز عده‌ای به فکر بازدارندگی می‌افتند. ریشه اش را باید دید که اگر یک عده‌ای در دنیا نباشند که بخواهند برتری خود را با سلاح بر دنیا تحمیل کنند آیا لازم است عده‌ای بازدارندگی ایجاد کنند؟

حتی در منطقه ما اگر اختلاف و درگیری نباشد آیا سلاح لازم است؟ چه کسی اختلاف را ایجاد می کند؟ همان سلطه گران جهانی برای اینکه بتوانند هم اسلحه هایشان را بفروشند و هم هر دو را ضعیف کرده و سپس مسلط شوند. روزی را تصور کنید که هیچ سلاحی در دنیا نباشد. کسی می‌تواند برتری جویی کند؟

عده‌ای معتقدند که پروسه برجام از دولت شما آغاز شد همانطور که خودتون هم گفتید توافقاتی با البرادعی داشتید، اما بدون شرط؛ آیا این صحت دارد و آیا برجام را موفق می‌دانید یا شکست خورده؟

این دو بحث است؛ اینکه از دوره ما شروع شده باشد را قبول ندارم. ما هیچ وقت در شرایط ضعف مذاکره‌ای نکردیم.

پس برجام را ضعیف و در شرایط ضعف می‌دانید؟

روشن است که این یک قرارداد یک طرف است؛ چطور یک فرد عاقل می‌پذیرد که شش نفر با یک نفر در حال مذاکره باشند بعد بگویند که اگر اختلافی ایجاد شد هرکس یک رای دارد.

طرفداران برجام معتقدند که، چون برجام به نفع ما بود ترامپ از آن خارج شد. نظر شما در این باره چیست؟

یک عده‌ای هستند که خودشان عوام گرایانه خیال می‌کنند و فکر می کنند که مردم هم عوام هستند و از همین رو به دنبال عوام فریبی هستند؛ کمااینکه اگر آمریکا را می‌شناختند این حرف‌ها را بیان نمی‌کردند.

اوباما اعلام کرد برجام را به گونه‌ای نوشتیم که اگر خواستیم می‌توانیم آن را لغو کنیم

مگر سیاست خارجی آمریکا دست ترامپ یا بایدن است؟ ۷۰ سال است که سیاست خارجی آمریکا ثابت بوده است و صرفا مراحل گوناگون آن را افراد مختلفی اجرا کره اند، آن‌ها از زمان ریگان به دنبال خاورمیانه جدید بوده اند تا همه با هم درگیر و تکه تکه و ضعیف و تحت سلطه شوند تا الان که ترامپ آمده همین روش را دنبال کرده و هر کدام در مقطع خودشان صرفا تکه‌ای از این پازل را تکمیل کرده اند. مگر دولت اوباما نگفت که ما برجام را به گونه‌ای نوشتیم که ریاست جمهوری بعدی آمریکا اگر خواست می‌تواند آن را لغو کند؟ به صراحت هم خودش و هم وزیر خارجه اش این را گفتند. این یعنی چی؟ یعنی اصلا این درست شده تا لغو شود.

ما هیچ گاه از موضع ضعف و تسلیم با هیچ احدی گفت‌وگو نکردیم. البته از موضع برتری جویی و ظلم هم با احدی گفت‌وگو نکردیم. ما وقتی حرف از عدالت می‌زنیم این را برای همه می گوییم حتی ما برای دشمن مان هم ظلم نمی‌خواهیم. این حرف‌ها شوخی نبود و نمی‌توان گفت که ما انقلاب کرده و حرف‌هایی زدیم و حال می‌شود در عمل هرکاری از دستمان بر می‌آید انجام دهیم.

بگذارید یک خاطره برایتان بگویم. زمانی یک رئیس جمهوری در فرانسه حضور داشت که خیلی بر ضد ما شعار می‌داد. یکی از روزنامه‌های داخلی هم برگشت یک حرفی را به خانم او نسبت داد؛ یعنی یک واژه بسیار تند و افترای سنگین زد، من در جواب در پشت تریبون به او اعتراض کردم و گفتم که این روش ما نیست. چرا فکر می‌کنید، چون دشمن ماست ما هر حرفی می‌توانیم به او بزنیم؟ برای مثال یک نفر دشمن ماست، اما فرد دزدی نیست؛ آیا ما مجاز هستیم که به او بگوییم دزد؟ این قواعد از کجا آمده است؟ من این روش‌ها را قبول ندارم و از همین رو معتقدم که ما از آرمان‌های انقلاب دور شده ایم، آیا ما مجازیم به جریانات سیاسی مخالف خودمان هر حرفی بزنیم؟ اینکه می‌شود کیش قدرت نه کیش انسانیت و فجایع جهان برای همین کیش قدرت است؛ بنابراین ما هیچ وقت نه از موضوع ضعف و نه از موضع برتری جویی مذاکره نکردیم.

ادعا ندارم که همه افرادی که در دولت من مذاکره می‌کردند تمام روش‌ها و تکنیک‌ها را بلد بودند، ولی واقعا رویکرد ما این بود که نه ظلم کنیم و نه تحت ظلم برویم.

برجام یک توهین به حقوق بین الملل بود/ یک بچه دبیرستانی هم می دانست که نباید برجام را امضا کند

برجام به نظر شما برجام موفق بوده است؟ اگر موفق بوده است پس این چه وضع کشور است؟ مگر می‌شود یک قرار داد یک طرفه صورت بگیرد و موفق باشد؟ این چطور قراردادی است که یک نفر از هفت نفر زیر پا می گذارد و ما نمی‌توانیم به هیچ مرجعی شکایت کنیم و بقیه هم به ما می گویند که شما باید رعایت کنید و اگر رعایت نکنید وای به حالتان این چه قراردادی است؟ دو نفر وقتی یک خانه را هم می‌خواهند معامله کنند شفاف می‌نویسند که اعضا چه کسانی هستند، حقوقشان چیست و وقتی اختلاف شد چگونه باید حل کنند و همه این‌ها با هم مساوی است. اما الان شاهدید که یک نفر قرارداد را زیر پا گذاشته است و نفر بعدی حتی نمی‌تواند به هیچ مرجعی شکایت کند.

محمود احمدی نژاد,مصاحبه جدید با محمود احمدی نژاد

من معتقدم که برجام یک توهین به حقوق بین الملل بود؛ به صورت خوش بینانه اگر نگاه کنیم می‌توان گفت که طرف ایرانی خیلی از جا‌های این توافق را نخوانده امضا کرده است؛ وگرنه من نمی توانم باور کنم که یک انسان یک توافقی را با ۶ نفر امضا کند که طرف مذاکره ۶ نفر مدعی هستند و شما این ور هستید و بعد می‌گویید اگر اختلافمان شد، هفت نفر تصمیم می گیرند و هر یک هم یک رای دارد، به نظر شما یک بچه دبیرستانی ایرانی هم حاضر است این را امضا کند؟ حقوقدان که جای خود دارد. حقوق بین الملل را هم اگر نگاه کنید می‌بینید که همه چیز باید برابر باشد و اصل برابری در حقوق مد نظر است.

بزرگ‌ترین خطا در حق یک ملت این است که سرنوشت یک کشور را به قرارداد با یک کشور خارجی گره بزنید

شش نفر آن طرف ما یک طرف این ور میز بعد هر کدام هم یک رای داشته باشند که معلوم است همیشه ما باید تسلیم و محکوم باشیم که الان هم به همین صورت است. الان شما نگاه کنید که ۴ سال است اروپایی‌ها به ما می گویند اگرچه آمریکا این قرار داد را زیرپا گذاشته، اما شما حق ندارید دست به این قرار داد بزنید و تا ما اقدامی انجام می‌دهیم ما را تهدید می‌کنند. یعنی چی حق نداریم؟ این یک قرار داد حقوقی است؟ بعد هم قرار بود با این قرارداد همه مسائل کشور حل شود؟ بزرگ‌ترین کار خطا در حق یک ملت این است که سرنوشت، اقتصاد و فرهنگ یک کشور را به قرارداد با یک کشور خارجی گره بزنید که خودشان هم هر روز در سخنرانی هایشان می گویند این افراد دشمنان ما هستند.

بعد حالا هم می‌گویند نه اون (ترامپ) بد بود این (بایدن) خوب است. این‌ها همه به نظر من فریبکاری است. تمام این تحریم‌ها زمان بایدن تصویب شده و اصل برجام هم زمان همان‌ها نوشته شده است. آخر چطور این حرف‌ها را می‌زنند؟ من هم قضاوتم قضاوت عموم مردم است. ببینید الان مردم نظرشان درباره این توافق چیست. تحریم ها هم مربوط به زمان ما نبود؛ البته این جریانات سیاسی برایشان دروغ و تهمت مساله عادی است و هدف قدرت ابزار را برای این‌ها توجیه کرده است. بله اواخر دولت ما تحریم شدیم.

خیلی ها تحریم ها را به دولت شما منتصب می کنند و معتقد هستند دولت شما با عملکرد خود تحریم‌ها را تشدید کرد.

ببینید ما یک سری تحریم های سازمان ملل داشتیم که چیز مهمی نیست؛ زیرا نمی توانند اجماع جهانی بر ضد ایران ایجاد کنند زیرا منطق شان ضعیف است و در سازو کارهای حقوقی جهان نمی توانند تحریم سنگینی را بر ضد ایران اعمال کنند. در نهایت می توانند بگویند فلان قطعه را به ایران ندهید که این هم فروشنده هایشان هر کجای ایران بخواهید می آورند و به ما تحویل می ‌دهند و اصلا نیازی به تلاش زیادی هم ندارد.

ما این فازهای پارس جنوبی را که راه اندازی و همه را فعال کردیم اینها نیاز به یک سری دستگاه هایی داشت که باید از اروپا وارد می شد و همه اینها همه تحریم بودند؛ اما همه اینها را همان نزدیک عسلویه تحویل ما می دادند. (ّباخنده) دنیا دنیای تجارت است و اصلا سازمان ملل همین گونه است. تحریم های سال آخر ما هم تحریم های آمریکا و اروپا بود. چرا آمریکا می تواند ما را تحریم کند؟ زیرا بانک های جهان و جریان دلار را در دست دارد که اگر اینها را در دست نداشته باشد نمی تواند ما را تحریم کند.

ابتدای امر اروپایی ها هم ما را همراهی نکردند و ما به آنها گفتیم که ما با شما تجارت داریم اما با آمریکا تجارت نداریم و در اصل آمریکا دارد شما را تحریم می کند. اینها جلسه گذاشتند و اعلام کردند که خیر چون بانک مرکزی و نفت خطرناک است. بعدها انگلیسی ها طراحی هایی را انجام دادند و آمدند در داخل کشور سفارت خودشان اشغال شد. برید ببینید در آن روزها چه روزنامه هایی ، کدام افراد مجلس و چه افراد سیاسی این اقدام را تشویق کردند. چه کسانی هورا می کشیدند. مگر گرفتن یک سفارت آن هم چهل سال بعد از انقلاب افتخار است؟ ما تعهد دادیم و کنوانسیون هم این را امضا کرده که ما امنیت سفارت آنها را تامین کرده و آنها هم باید امنیت سفارت ما را تامین کنند.

ما یک قدرت و حکومت هستیم و این همه نیرو داریم چه اهمیتی دارد گرفتن سفارت؟ کمااینه ماموریت خود ما مسئول تامین امنیت آنجا هستند . اینکه قدرت نمایی نیست. اگر می خواهید قدرت نمایی کنید اقتصاد و اشتغال را درست کنید.

در داخل می گفتند که اگر احمدی‌نژاد مساله هسته ای را حل کند دیگر حریفش نخواهیم شد

اینکه چه کسانی باعث شدند کاملا واضح است؛ همان افرادی که مخالف توافق ما با آمریکا بودند و رسما در جلساتشان می گفتند که اگر احمدی نژاد مساله هسته ای را حل کند ما دیگر حریفش نخواهیم شد؛ یعنی رای او در جامعه بالا می رود و ما دیگر کاری نمی توانیم انجام دهیم یعنی ببینید که چقدر یک انسان باید کوچک باشد که با چنین اندیشه ای بخواهد جلوی مسیر پیشرفت یک کشور بایستد.

بعد از اینکه این‌ها سفارت را تسخیر کردند دولت انگلیس که بار اول تحریم بانک مرکزی و نفت را برده بود در اتحادیه اروپا و آن‌ها قبول نکرده بودند دوباره برد و اتفاقا تصویب شد، نکته کلیدی اینجاست که بهانه تمام قطعنامه‌ها و تحریم‌ها چیست؟ (از نظر سازمان ملل و قطعنامه‌هایی که صادر شده است)، چون آمریکا زور می گوید که تحریم می‌کند، هسته‌ای را سرفصل قرار می‌دهد و ۱۵ تا زیر آن می‌نویسد.

شما اگر قطعنامه‌های سازمان ملل و آزانس را ببینید در تمام این‌ها بدون استثنا ادعا این است که در زمانی که حسن روحانی مسئول هسته‌ای ایران بوده دو اتفاق افتاده که یکی انحراف به سمت نظامی و دوم پنهان کاری. در یکی از این قطعنامه‌ها نمی‌بینید که بگویند به خاطر فعالیت‌های هسته‌ای زمان احمدی نژاد با اینکه حتی ما غنی سازی ۲۰ درصد هم تولید کردیم و گفتیم این حقوق قطعی ماست و این هم قانون است. امضا کردند و انجام دادیم.

نمی‌خواهم بگویم ادعا‌های آن‌ها علیه زمانی که سید محمد خاتمی رئیس جمهور و روحانی مسئول هسته‌ای بوده درست است. من فقط دارم مسائل را توصیف می‌کنم، اما همین افراد دائما می گویند که احمدی نژاد باعث تحریم‌ها شده است؛ ما کاری که انجام دادیم این بود که ما نامردی نکردیم که برویم بگوییم آن‌هایی که به ادعای شما انحراف انجام دادند رفتند؛ ما گفتیم که سند بیاورید. ما حق مان این است که هسته‌ای داشته باشیم و از حق ملت ایران کوتاه نیامدیم، ولی این‌ها مدام می گویند احمدی نژاد باعث تحریم‌ها شده است. کجا این ادعا بوده است؛ خود تحریم‌ها را بیاورید و ببینید که در آن چی درج شده و به چه بهانه‌ای قطعنامه صادر شده است. تمام این‌ها متعلق به دوره آنهاست، اما من کسی نیستم که هر روز بخواهم جواب این‌ها را بدهم و این کشور هم باید بماند تا ما باشیم. اما خب انسان و انصاف کجاست؟ با دروغ تا کی می توان ادامه داد؟

شخص حسن روحانی پذیرفت که سانتریفیوژ آلوده وارد کرده است

قطعنامه‌ها دست خودشان است؛ آن‌ها را منتشر کنند تا ببینیم که در آن اصلا اشاره‌ای شده است به دوران احمدی نژاد؟ در حالی که بیشترین توسعه هسته‌ای در دوران ما بوده است. در حالی که وقتی ما رفتیم هیچ چیز وجود نداشت و همه اش در دوران ما درست شده، اما نه آژانس و نه سازمان ملل هیچ بهانه‌ای از فعالیت‌های هسته‌ای دوران ما ندارد.

ما ۱۹ هزار سانتیریفیوژ داشته و ۱۵ هزار عدد هم نصب کردیم که شارژ نشدند و می‌توانستیم شارژ کنیم؛ در حالی که پیش از این چیزی وجود نداشت. ما ۲۰ درصد را ساختیم. صفحه و میله سوخت ساختیم و هیچ ایرادی هم نداشت، چون طبق قانون جلو رفتیم و گفتیم مامورتان هم می تواند ببیند چرا باید پنهان کاری کنیم؟ آن‌ها هم آمدند دیدند و امضا کردند و رفتند. اما قطعنامه‌ها همه به خاطر بهانه دولت آنهاست.

محمود احمدی نژاد,مصاحبه جدید با محمود احمدی نژاد

البته خود آقای حسن روحانی هم پذیرفته و در کتابش نوشته است که ما آمدیم از کشوری سانتریفیوژ آلوده آوردیم. اینکه شما آوردید من مسئولش هستم؟ (ّخنده)؛ ولی خب می گویند دیگر.

نامه‌ای به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان نوشیتید و از آن با عنوان برادر و مرد صلح یاد کردید که خیلی هم حواشی داشت.‌ این اعتقادات قلبی شماست که بن سلمان مسئول جنایت یمن؛ مرد صلح است؟

اولا نامه‌ای که من نوشتم به هر دو طرف دعوا یعنی عبدالمالک بدر الدین و هم محمد بن سلمان بود که هر دو مثل هم است. من می خواستم میانجی شوم چه باید می‌نوشتم؟ باید توهین می کردم و می‌گفتم‌ ای جنایتکاران تاریخ بیایید صلح کنید؟ یا باید جنبه مثبت انسان‌ها را و آن چیزی که در حقیقت باید باشند را می‌نوشتم؟

باید بسیار مودبانه می‌بود و این فرهنگ و انسانیت ماست. من داشتم دعوت به صلح می کردم چه باید می‌نوشتم؟ این سر و صدایی هم که به راه افتاد به خاطر جهت گیری‌های سیاسی آن بود. شما بروید از مردم بپرسید که اگر در یمن صلح شود بد است؟ اگر احمدی نژاد صلح ایجاد می‌کرد بد بود؟ الان چند سال گذشته؛ چقدر آدم کشته و زیربنا‌ها نابود و کینه ایجاد شده است؟ محصول این چیست؟ خب بیایند صلح کنند و همین پول‌هایی که هزینه جنگ می شود هزینه آبادانی شود و این منطق روشنی است.

من نگفتم مرد صلح بلکه گفتم قطعا شما هم از این کشتار راضی نیستید و باید این را می‌گفتم و باورم این است که این گونه نیست، زیرا سودی از این نمی‌برند. آیا از کشتار راضی هستند؟ آن‌ها وارد یک جنگی شده اند که طراحی قدرت‌های فرامرزی بوده است که منطقه را وارد یک جنگی کنند و این‌ها هم به سبب منافع شخصی هی ادامه می دهند؛ خواهشا از افرادی که این سر و صدا را به راه انداخته اند بپرسید شما طرفدار جنگ هستید؟ اگر طرفدار جنگ هستید که هیچ، اما اگر طرفدار صلح هستید شما برای صلح چه کار کرده اید؟ البته هر اتفاقی افتاد انداختند گردن من فقط مانده است حمله مغول به ایران را گردن بگیرم (باخنده)

می‌گفتند اگر احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تایید صلاحیت شود و رای بیاورد و ترامپ هم دوباره رئیس‌جمهور آمریکا شود, چون هر دو تندرو هستند قطعا جنگ نظامی بین دو طرف راه می‌افتاد. این را خودتان هم شنیده بودید؟

قبل از اینکه دولت ما بر سر کار بیاید چه کسی رئیس جمهور آمریکا بود در سال ۸۴؟ بوش پسر. دولت قبل از ما همه گونه همکاری با آمریکا در موضوع افغانستان انجام داد، اما همان بوش گفت که ایران محور شرارت است و اول افغانستان و بعد عراق و بعد ایران و اصلا خود را آماده کرده بود با جنگ با ایران که دولت تغییر کرد. اما سیاست خارجی دولت نهم به گونه‌ای بود که البته تاثیر گرفته از اقتدار، اراده و فرهنگ ملت ایران بود و باعث شد که همان آقای بوش با ما در عراق مذاکره کرد و در آخر دوره اش گفت که اگر بتوانم با ایران درباره موضوع هسته‌ای هم مذاکره می‌کنم و دیگر حرفی از تهدید به میان نیاورد.

اوباما هم ۶ نامه داده بود که در همه آن‌ها نوشته بود ما نمی خواهیم بجنگیم و نمی‌خواهیم براندازی کنیم؛ اصلا زمان ما تهدید نظامی وجود نداشت، اصلا نبود و همان‌هایی که به ما این تهمت ها را می زدند حالا سر کار آمده اند و تهدید نظامی هم ایجاد شده است و هنوز هم می گویند که احمدی نژاد باعث تهدیدات نظامی بوده؛ درحالی که ما تهدید را برداشتیم؛ البته ملت ما تهدیدات را برداشت. شما قبل از ما بودید تهدید بوده است؛ الان هم که هستید باز تهدید وجود دارد حالا می گویید نه اگر احمدی نژاد بیاید دیگر خیلی تهدید است. این‌ها بازی‌های رسانه‌ای است که ارزشی هم ندارد.

در جایی گفته بودید که کرونا هم یکی از ابزار‌های برتری جویی برخی از کشورهاست؛ آیا شما کرونا را یک جنگ بیولوژیک می دانید یا یک پاندمی؟ نظرات درباره واکسن‌های خارجی چیست؟

پاندمی یا جنگ بیولوژیک لزوما در برابر هم نیستند و اتفاقا جنگ بیولوژیک هدفش باید پاندمی باشد، دیگر اگر همه گیر نباشد که جنگ بیولوژیک تلقی نمی‌شود. من معتقدم که اصل تحقیقات، تولید و توزیع کرونا با اهداف سیاسی بوده است و قبلا هم در این باره صحبت کرده ام. اما درباره برند واکسن‌ها من واقعا نمی‌توانم اظهار نظری داشته باشم.

نظرتان درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان چیست؟ چون موضوع رد صلاحیت‌ها در انتخابات مجلس دهم خیلی سر و صدا کرد و هم اصولگرا‌ها و هم اصلاح طلبان گفتند که نامزد‌های ما حذف شدند.

یعنی همه حذف شدند پس معلوم است این مجلسی که الان وجود دارد نه این وری است نه آن وری (با خنده) . ببینید زمانی شما می‌گویید که یک نهادی هست که همه مراحل را باید نظارت کند یک بحث است، اما زمانی هست که تلقی این است که، چون مردم قادر به تشخیص نیستند یک عده باید به جای مردم تشخیص دهند. اگر به فرض ۴۰ سال پیش ما این را می‌پذیرفتیم که مردم هنوز نمی‌دانند بعد از ۴۰ سال که همه این آقایان همه سرکار بوده اند باید بازهم بپذیریم که مردم نمی‌توانند تشخیص دهند؟ اگر این را بپذیریم اشکال به کجا باز می‌گردد؟

گفته شده که شما در زمان ریاست جمهوری یکی از مخالفان اصلی مصاحبه با شبکه‌های غربی بودید و اگر کسی از دولت مصاحبه می کرد؛ شدیدا با او برخورد می کردید. اگر این موضوع درست است چرا امروز راحت با رسانه‌های غربی صحبت می کنید؟

واقعا تعجب می‌کنم که این را از قول من گفته بودند. من تنها کسی هستم که تقریبا با همه رسانه‌های دنیا صحبت کردم و گفتم هر رسانه‌ای بیاید صحبت کند. من کجا محدودیت داشتم؟ رسانه یک ابزار است و هر رسانه‌ای مخاطبانی دارد که شما می‌توانید از آن استفاده کنید و حرفتان را بزنید. شاید با هزار رسانه در دنیا من مصاحبه کردم و هیچ کدام را هم متر نکردیم و هر کشوری هم که می‌رفتیم اعلام عمومی شده است و هرگز جلوی کسی را نگرفته ایم.

سوالشان را پرسیدند و ما هم جواب دادیم. امروز عصر رسانه و ارتباطات است. شما اصلا بگویید دشمن درجه یک ما جلوی دشمن درجه یک نمی‌توانیم از عقایدمان دفاع کنیم؟ آدم‌های ضعیف این عقاید را دارند. وقتی ما در سازمان ملل حرف می زنیم که همه رسانه‌های درجه یک که پدر همه رسانه‌ها هستند هم مصاحبه کردند و من صریح حرف هایم را زدم بقیه که زیر مجموعه این رسانه‌ها محسوب می شوند.

البته جالب است که معتقدند که اگر فلان فرد با یک رسانه تلفنی صحبت کند بدترین آدم است، اما اگر خودشان با این فرد بار‌ها شام هم بخورد اشکالی ندارد این معیار‌های چند گانه است. معتقدم که رسانه یک ابزار است و حداکثر استفاده را از آن برای رساندن پیام‌های انسانی باید برد.

شما همواره یکی از کسانی بودید که مبارزه با فساد را شعار اصلی خود می‌دانسته اید. به نظر شما الان قوه قضائیه ما با ریاست آیت الله رئیسی کارآمدتر است یا با ریاست آیت الله لاریجانی؟

آقای رئیسی که کلا متفاوت است و اولین رئیس قوه‌ای است که از خود قوه قضائیه انتخاب شده و انتظارات هم به همین ترتیب از ایشان بیشتر است. اما مبارزه با فساد دو قسمت است یک زمان شما با تبعات فساد مبارزه می‌کنید یک زمان شما با ریشه‌های فساد.

معتقدم که ریشه فساد همان تمرکز قدرت و ثروت است. رانت چگونه درست می‌شود؟ زمانی که مردم هر کاری که بخواهند انجام دهند نیاز به اخذ مجوز داشته باشد و این زمان است که به یک نفر مجوز می‌دهند و یه یک نفر دیگر نمی‌دهند اگر آزاد باشد و استادنداردش هم معلوم باشد آن زمان هرکس بخواهد می تواند انجام دهد.

چرا باید یک مامور باید تصمیم بگیرد که این اقدام انجام شود یا خیر؟ برای مثال قرار است کالایی را وارد کنند و نیاز به اجازه هست آن مامور هم به یک نفر این اجازه را می‌دهد و می گوید تمام شد بقیه بروید. بعد آن وارد کننده می‌تواند جنس را گران بفروشد، مارکش را عوض کند و هزار کار دیگر بر روی آن انجام دهد.

دست دولت باید جلوی مردم دراز باشد نه دست مردم جلوی دولت

البته نمی گویم همه اینگونه اند، اما ابتداباید تمرکز ثروت و قدرت را باید از بین برد و بدهیم به مردم، آن زمان فساد کم تر می شود، زیرا هرکس مواظب اموال خودش هست و نیازی نیست که ما مدام دستگاه نظارتی ایجاد کنیم. شما اگر الان به برخی کشور‌های شمال اروپا سفر کنید شاهدید که فساد موضوعیت ندارد. وقتی نخست وزیر این کشور با دوچرخه رفت و آمد می‌کند؛ ثروت دست مردم است، اختیارات هم در دست همان مردم است و این یک تنظیم کننده و ناظر است. یک برگه اضافه از اداره بردارد همه متوجه می‌شوند، زیرا خود مردم یقه او را می‌گیرند. اما در ایران، چون ثروت و قدرت همه یک سویه است و مردم همیشه دستشان دراز است تا چیزی بکنند نظارت معنایی ندارد.

معتقدم که باید معادله معکوس شود یعنی دولت باید همواره دست خود را دراز کند و بگوید که مردم لطفا اجازه دهید که من این کار را برای کشور انجام دهیم. اگر موافید ما انقدر مالیات بگیریم و این کار را انجام دهیم اگر موافقید بسم الله که اگر این معادله معکوس انجام شود فساد تا حد زیادی کاهش می‌یابد.

شما فردی هستید که با حمایت جریان اصولگرا و مخصوصا افرادی که بعدا جبهه پایداری را تشکیل دادند روی کار آمده اید؛ الان چه شده که این گروه‌ها از شما فاصله گرفته اند و بعضا شاهدیم که می‌گویند شما اصلاح طلب هستید؟

اگر سال ۸۴ را مرور کنید می‌بینید که هر دو جریان به شدت مخالف حضور من در انتخابات تا روز آخر بوده اند. ممکن است شما اگر روی مواضع مواضع اصولی و اصلی بایستید بلاخره یک عده‌ای ممکن است با آنمخالف باشند و اسم یک مهم نیست. معتقدم که اصلا آرمان‌های انقلاب و یک ملت را مگر می‌شود در این جبهه‌ها جا داد؟ من پایبند به آن آرمانهابودم هستم و خواهم بود انشالله. حالا اسم این را هرچه می‌خواهید بگذارید، اما هرگز دلبسته و مطیع هیچ جناحی نبوده ام که آن‌ها برایم تعیین تکلیف کنند.

محمود احمدی نژاد,مصاحبه جدید با محمود احمدی نژاد

بگذارید یک خاطره برایتان بگویم دز سال ۸۴ تا روز آخر تمام این احزاب اصولگرا به شدت با من خالف بودند، تا جایی که کارشان به تهدید به کشیده شد. بعد هم از اول مجلس هفتم پدر دولت ما را در آوردند. یعنی ما تنها دولتی هستیم که از همان اول ۷ نفر از وزرای ما را رد صلاحیت کردند و گفتند ما باید ترمز او را بکشیم.

اگر به خاطر داشته باشید ما می خواستیم ساعت کار بانک‌ها را عوض کنیم، زیرا ۱۷ سال مطالعات ترافیکی شده بود و اگر ما ساعت آغاز کار بانک‌ها را به سواعت ۹ موکول می کردیم، ۱۳ ساعت کاهش ساعت ترافیکی اتفاق می‌افتاد. ۱۳ ساعت یعنی به اندازه ظرفیت مترو امروز؛ چقدر سرمایه گذاری شده است بر روی مترو.

با این تدبیر مدیریتی ما می‌توانستیم به اندازه آن سود ببریم، اما مجلس مخالفت کرد و نگذاشت. یا اینکه ما گفتیم تغییر ساعت در ابتدای هر سال؛ خود آن کسانی که این موضوع را ابداع کردند پشیمان شدند بعد هم ادعای شما این است که مصرف برق کاهش می‌یابد. گزارش کنتور برق وزارت نیرو را نشان دادیم که وقتی ساعت را تغییر می‌دهیم مصرف برق افزایش می‌یابد. در زمان اوج مصرف هم افزایش دارد، اما اگر شما این را تغییر ندهید سالی دو نیروگاه کم تر می‌توان ساخت. بعد تصویب شد. یعنی بیشترین سوال و استیضاح مجالس کشور برای دولت ما بود. کجا طرفدار بودند؟ اما خب اصلاح طلب‌ها می‌گویند شما این را آوردید روی کار اصولگرا‌ها هم می‌گویند بله ما آوردیم و اشتباه کردیم (باخنده) این‌ها بازی‌های سیاسی است. البته من نمی خواهم توهین کنم یا کسی را نقد کنم، اما من هیچ وقت عضو جناح نبودم و الان هم نیستم من فقط یک نفر از ملت ایرانم. معتقدم که اصلا نمی شود یک اقیانوس را رد یک پارچ آب جا داد.

این جریانات سیاسی باید افتخارشان این باشد که قطره‌ای از اقیانوس ملت باشند. اگر من کار اشتباهی کردم یا خلاف منافع ملت اقدامی کردم بفرمایید نیازی نیست جناح‌ها بگویند بلکه بک فرد کارگری هم که صبح در خانه بیاید و بگوید احمدی نژاد این تصمیم تو به این دلیل اشتباه بود و من بفهمم که دلیل درست است روی چشمم می‌گذارم. شاید مخالفت جناح‌ها شاید بعضی مواقع به نفع آدم و افتخار هم باشد.

نظرتان درباره محور مقاومت چیست؟

مقاومت در برابر چی؟

در برابر همان برتری جویی که برخی می‌خواستند در منطقه داشته باشند به وسیله داعش و یا سایر گروه‌ها. رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که اگر مدافعان حرم نبودند ما باید در همدان و کرمانشاه با داعش می جنگیدیم.

دو مطلب را باید در کنار هم بگذاریم. اصل مقاومت باید توسط مردم انجام شود. یعنی هنر ما باید این باشد که در تمام دنیا مردم بسیج شوند و این می تواند در برابر استکبار مقاومت کند، در غیراین صورت شکست می خورد. اگر در ذهن ما این باشد که گروه‌هایی وجود دارند تحت عنوان محور مقاومت ممکن است آن گروه‌ها هم جزو مقاومت باشند، اما انحصار مقاومت به این‌ها شکست قطعی است. هنر ما باید این باشد که سخنگوی کل ملت‌ها باشیم.

ما یک فرمول ساده داریم در برابر نظام سلطه که در برابر آن مجبور به تسلیم می شوند ما می گوییم در تمام کشور‌ها اختلافات نظر مردم حاکم است و آن‌ها این را نمی خواهد، زیرا به دنبال ایجاد جنگ و درگیری هستند. داخل ملت‌ها با هم و بین ملت‌ها هم با هم و در نتیجه همه ضعیف شوند و هم اسلحه هایشان را بفروشند و هم مسلط شوند. به حضور در خاورمیانه که مرکز انرژی و مرکز فرهنگ است. معتقدم باید به گونه‌ای هوشمندانه برخورد کنیم که کل ملت‌های منطقه متحد شوند در برابر استکبار.

الان اینطوری هست؟

الان اینگونه نیست، زیرا اختلاف درون خود ملت‌ها افتاده و این خیلی بد است و اگر دستشان برسد تمام ملت‌ها را باهم درگیر می کنند وگرنه چه دلیلی دارد ۴۰۰ میلیارد اسلحه بفروشند. من به دنبال جبهه جهانی ملت‌ها هستم در برابر سلطه گری. فرمول هم تنها یک چیز است که ملت‌ها باید تصمیم بگیرند و استکبار در برابر این اصلا حرفی برای گفتن ندارد.

محور مقاومتی که الان وجود دارد را تا چه میزان مردمی می دانید؟

باید نتایجش را ارزیابی کرد و ببینید که چگونه است.

موفق‌ترین رئیس جمهور بعد از انقلاب را چه کسی می دانید؟

این را باید از مردم بپرسید.

شما هم به عنوان یک فرد عادی بگویید.

هر چه مردم بگویند.

لطفا در چند کلمه احساستان را نسبتا به این اسامی بگویید.

سپاه پاسداران: یک نهادی از دل ملت که از دل فداکاری‌های ملت آمده است. اصل پایه‌گذاری سپاه برای خدمت به مردم و نوکری به مردم و همراهی با مردم و احترام به نظر مردم بوده که این اصل سپاه است.

آیت الله مصباح: بعدی

سید محمد خاتمی: بعدی

حسن روحانی: بعدی

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: بعدی

سردار سلیمانی: بعدی

لاریجانی: بعدی

اسفندیار رحیم مشایی: بعدی

حمید بقایی: بعدی

میر حسین موسوی: بعدی

آیت الله منتظری: بعدی

آنجلینا جولی: بعدی

مایکل جکسون: بعدی

همه این‌هایی که گفتید در جای خود افراد محترمی هستند، اما من منتظر بودم شما درباره مردم ایران بگویید معتقدم تمام مقامات و هرکس که دلسوز کشور است در صدر همه عشق‌ها و علاقه‌ها و فداکاری هایش باید نام درخشان ملت ایران باشد.

ما تنها ملتی هستیم که با یک تاریخ چند هزار ساله، بارها سرزمین مان اشغال شد و در مناطقی از ایران کشتارهای وسیع اتفاق افتاده است. آماج سنگین ترین توطئه های وحشی ها و مستکبران و خودخواهان دنیا قرار گرفتیم، اما هر بار دوباره جوانه زدیم و در سطحی بالاتر همان ایران بودیم.

ما ملتی هستیم که ۷ هزار سال است موحدیم و این بنابر اسناد تاریخی است که هیچ کس در ایران نشانه‌ای از بت پرستی ملت ایران پیدا نکرده و نخواهد کرد. همیشه به دنبال صلح دوستی و عدالت و کمال و برادری با دیگران بودیم. هیچ گاه ملت ایران به دنبال تجاوز به دیگران نبوده است. حتی برخی شاهان که در مناطق مختلف اقدامات منفی کرده اند در ذهن ملت ایران جایی ندارند؛ ما ملتی هستیم که کوروش را به حهان تقدیم کردیم که دشمن‌ترین دشمنان ایران هم در برابر آن سر تعظیم خم می‌کنند.

بعضی‌ها می‌گویند که ایران بعد از اسلام است و من این را بزرگ‌ترین ضربه به اسلام می‌دانم. برای ایران باعث افتخار است که ایرانی‌ها آنقدر متعالی و حق طلب بودند که به دنبال پیام‌های آسمانی و پیامبران الهی و به دنبال پیامبر خاتم برآمدند و پیامش را دریافت کردند و ۱۴۰۰ سال است که پای آن ایستاده اند. برای اسلام هم افتخار است که ملت متمدن ایران که همواره در جهان سرامد علم و ادب بوده، اسلام را پذیرفته و پای آن ایستاده است. کدام ملت اینقدر انسان بزرگ در هنر، ادبیات، شعر، فیزیک، پزشکی و فلسفه و ریاضیات به جامعه بشری تقدیم کرده است؟ ملت ایران در اوج است. فرهنگ ایران و سنت‌های ایران جهانی است. ۲۱ مارس تنها عید جهانی است که متعلق به ایرانی هاست و ثبت جهانی شده است.

ما تنها کشوری هستیم که مرزهایش را کاردی نبریده اند؛ بلکه کنگره ای است یعنی ملت ایران برای وجب به وجب آن جنگیده اند و مقاومت کرده اند و ما هم افتخار می کنیم که قطره ای از اقیانوس ملت ایران هستیم.

  • 16
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش