به گزارش جماران؛ روزبه علمداری طی یادداشتی در نقد «سلام فرمانده» نوشت:
این روزها سرود سلام فرمانده، به شکلی وسیع و بی سابقه توسط تمام ارکان حاکمیت ترویج می شود و ظاهرا قرار است در روزهای آتی در استادیوم صدهزارنفری آزادی هم اجرا شود.
وقتی صدای شجریان و حتی ربنایش حذف می شود، وقتی صداوسیما حتی جایی برای خوانندگان نازل پاپ هم ندارد؛ ترویج چنین سرودی جز رانت و سوءاستفاده از تریبون عمومی حکم دیگری ندارد.
این کالای تبلیغاتی جدید از زوایای مختلف خرد و کلان قابل تحلیل است؛ از جمله در نشانه شناسی رویکردهای پیش روی کشور. اما اجمالا چند دلیل می آورم که چرا این سرود اثری ملی و ایرانی نیست و حتی برای یک اقلیت خاص هم اثری فاخر و مناسب تلقی نمی شود:
-وقتی صدای شجریان و حتی ربنایش حذف می شود، وقتی صداوسیما حتی جایی برای خوانندگان نازل پاپ هم ندارد؛ ترویج چنین سرودی جز رانت و سوءاستفاده از تریبون عمومی حکم دیگری ندارد.
-این سرود از صدر تا ذیل مشحون از ادبیات نظامی و منطق نظامی گری است. عباراتی چون «فرمانده»، «فراخواندن»، «سردار»، «قیام»، «تمام کردن کار»، «سربازان گمنام» و... به علاوه ی خط سیر روایت سرود، بازگوکننده ی یک منطق و هدف نظامی است. گویی قرار است نبردی طولانی و دائمی در جریان باشد که در کنار آن، فقر و مشکلات سخت معیشتی این روزهای مردم، مهاجرت نخبگان و حتی موانع اهدافی چون افزایش جمعیت که خود حاکمیت تعریف کرده؛ دیده نمی شود. گویی نمی دانند که «انقلاب گل در برابر گلوله» یکی از وجوه شهرت و اعتبار انقلاب سال ۵٧ بود و رهبرش با حرکت های مبتنی بر نظامی گیری همچون نواب و گروههای چریکی و نظامی هیچ گاه قرابت چندانی نداشت.
«سلام فرمانده» نمیتواند «اثر ایرانی» باشد؛ نه نام ایران در آن آمده، نه اسمی از امام هست و نه غنای ادبی دارد.
-ممکن است کسی بگوید مبلغان سرود اصلا دغدغه ملی ندارند و دغدغه شان صرفا مفاهیم شیعی است. گو اینکه حتی یکبار لفظ «ایران» در آن گفته نشده! اما آیا در این سرود مفاهیم شیعی که مظهر آن حضرت علی(ع) است، دیده می شود؟! آیا عدالت، انصاف، مدارا، رحمت و... جایی در آن دارد؟ کدام فضیلت «عام» انسانی در سرود سلام فرمانده مورد تأکید قرار گرفته است؟
شعر سرود بسیار مغلوط و ناموزون است و نسبتی ادبیات غنی ایران ندارد.
-در این سرود نام آیت الله بهجت، میرزا کوچک خان جنگلی و حتی علی بن مهزیار اهوازی که قاعدتا دهه نودی ها درکی نسبت به هیچ یک ندارند؛ هست، اما نام امام خمینی رهبر انقلابی که نظام فعلی را پدید آورد یا شخصیت هایی چون استاد مطهری، بهشتی و... نیست. این حضور و غیبت ها(در کنار خلاء نام ایران عزیز که در بالا گفته شد) در شناخت سازمان فکری سازندگان و مروجان سرود، بسیار معنادار و تأمل برانگیز است. آنها دو بار از حاج قاسم اسم برده اند اما حتی وصیتنامه او را نخوانده اند یا سخنرانی هایس را نشنیده اند که صدها بار بر ایرانیت و ملیّت تأکید می کند و اسلام را در کنار آن می بیند.
-شعر سرود بسیار مغلوط و ناموزون است و نسبتی ادبیات غنی ایران ندارد؛ صد البته که در کشوری که ترانه سرایان و خوانندگان بزرگ آن کنار زده می شوند، دور از انتظار نیست که چنین شعر سطح پایینی سکه رایج شود!
- 16
- 3
کوروش
۱۴۰۱/۱۲/۱۳ - ۲۲:۴۸
Permalink