مهدی نصیری (سردبیر و مدیر مسئول سابق روزنامه کیهان) در یادداشتی نوشت: پس از سالها کشمکش بر سر حضور زنان در ورزشگاه برای تماشای مسابقات فوتبال، دیروز با فشار و تهدید فیفا به زنان اجازه داده شد که به تماشای مسابقه فوتبال تیمهای استقلال و مس کرمان بروند و ما اکنون شاهدیم که نه اسلام نابود شد و نه مسلمین به فنا رفتند و همه چیز مثل گذشته جریان دارد.
تردیدی نیست که دیر یا زود همین اتفاق در مورد جمع کردن گشت ارشاد و حجاب اجباری رخ خواهد داد و ای کاش که با اراده مسئولان و تصمیم از پیش برنامه ریزی شده صورت پذیرد و نه بر اثر یک فشار غیر قابل مقاومت داخلی و یا خارجی. و دیری نمی گذرد که بر همه کسانی که نگران هدم اسلام و دین بر اثر آزادی حجاب هستند، روشن خواهد شد، این اتفاق نیز در وضعیت کنونی دینداری در جامعه ایران تاثیری نخواهد داشت و بلکه به اعتقاد این قلم حتما برآیند نهایی آن به نفع دینداری نسبی موجود خواهد بود.
اگر کسانی معتقدند که مسلمانی و دینداری در جمهوری اسلامی در وضعیت خوب و رو به رشدی است و با پدیده هایی چون ضعف و سوء حکمرانی مزمن، ربا، فقر فراگیر، فساد مالی، بیکاری، اعتیاد، عدم توانایی جوانان برای ازدواج، فحشای زیر پوستی و ...آسیب ندیده و تنها بی حجابی و پدیده حیوان داری و سگ بازی و مواردی از این دست، موجب بدنامی و تضعیف اسلام است، یا در ناآگاهی عمیق از فهم چیستی دین، و عدم درک وضعیت آشکار و پنهان جامعه به سر می برند و یا رندان روزگارند که در پس این سیاست به دنبال یک حکمرانی آسان هستند که در عین حال در هیاهوی همیشگی آن می توانند بر بسیاری از ناکارآمدیها و مفاسد سرپوش بگذارند و اقلیتی ساده اندیش را نسبت به اسلامی بودن نظام مجاب کنند و از حمایت آنان برخوردار باشند.
صرف نظر از انگیزه های سیاسی عده ای از نهادهای مدافع حجاب اجباری، باید به فهم اشتباه بسیاری از متدینان از مقوله تبلیغ و ترویج دین و نیز حکمرانی دینی اشاره کرد که نسبتی با توصیه های مکرر، عمیق و شگفت قرانی در باره عدم مشروعیت تحمیل دین ندارد و این فقهِ فاصله دار از قران و جامعیت دین و نقش عقل و عُقلا است که سیطره ای شدید بر اذهان بسیاری از حوزویان و متشرعان پیدا کرده و آنان را به اسلامی سازی آمرانه جامعه در مقام تبلیغ و اجرا سوق داده است.
اخیرا در نزاعی قلمی که بین دو دوست فاضل آقایان زائری و میرزایی بر سر این موضوع در گرفت، آقای زائری از این موضع دفاع کرد که عرضه دین از سوی انبیا به بشر، رنگ و بویی بیش از یک پیشنهاد (البته فوق العاده تاثیر گذار در سعادت ابدی انسانها) ندارد و آنان هرگز مجاز به تحمیل دین بر بشر نبوده اند و بعضا از بابت حرص و جوش زیادی برای هدایت بشر مورد تذکر خداوند نیز قرار گرفته اند.
بنده با این تعبیر جناب زائری کاملا موافقم و باید ساعتها در باره عمق و اهمیت آن به گفتگو نشست و از این رهگذر، عظمت عقلانی و انسانی و آزادی مَنشی ادیان توحیدی و اسلام و تشیع را که مع الاسف اکنون پوستین وارونه بر آن پوشانده شده، نشان داد.
در واقع باید به متدینان و حکمرانان مدعی دینمداری که در صدد تحمیل دین داری بر جامعه هستند، یادآور شد که کنش آمرانه شما در تضاد با دالّ محوری آفرینش انسانِ آزاد و مختار است که ارزش اندکی دینداری آگاهانه و آزادانه او می تواند سر به آسمان ساید و انبوهی از دینداری اجباری او فاقد ارزش باشد..
وقتی شعیب پیامبر ع اقدام به ارائه دین پیشنهادی خویش به قومش کرد، سردمداران مستکبر قوم که خود صاحب دینی اختراعی و مشرکانه بودند، شعیب را تهدید کردند که اگر دست از دعوتش برندارد و او و پیروانش به آیین پیشنهادی آنها ایمان نیاورند، آنها را از حق شهروندی و زندگی در زادگاهشان محروم خواهند کرد. پاسخ استدلالی و برهان قاطع شعیب به آنان این بود که: «حتی اگر من و پیروانم دین شما را نپسندیم»؟ (اعراف/۸۸)
از این آیه قران به وضوح در می یابیم که عدم مشروعیت تحمیل دین از سوی پیروان هر دینی بر دین دیگر در زمان شعیب، امری مفروض و بین الاذهانی بوده و شعیب هم دقیقا به همین گزاره استدلال می کند. به عبارت دیگر شعیب در پاسخ به مشرکان نمی گوید چون دین شما باطل و دین من حق است، شما نباید من را وادار به پذیرش آن کنید بلکه می گوید اکراه و اجبار انسانها به پذیرش هر دین و آیینی، مذموم و محکوم است. این رویکرد شعیب و همه انبیای الهی که دهها آیه قران بیانگر آنند، همان اسلام رحمانی است که متاسفانه در میان بسیاری از متدینان و متشرعان تبدیل به اسلام جباری و آمرانه شده و بر گفتمان جمهوری اسلامی بویژه در حاکمیت یکدست کنونی غلبه جدی یافته و منشآ بسیاری از سیاستگذاریهای غلط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده و یکی از عوامل مهم تضعیف دینداری در جامعه ایران پس از انقلاب شده است.
- 11
- 5