به گزارش عصرایران، دربارۀ ماجرای غمانگیز دختر جوان -مهسا امینی- در چند روز اخیر سخنان بسیاری مطرح شده ولی شاید نکتهای روان شناسانه ناگفته باقی مانده باشد.
ویدیویی که پلیس از مهسا امینی منتشر کرده، به خوبی نشان میدهد پوشش این خانم جوان، حتی مطابق معیارهای سختگیرانۀ جمهوری اسلامی، هیچ مشکلی نداشته است. لباسی کاملا پوشاننده بر تن داشته، با شالی بلند، بدون هیچ گونه بدننمایی.
پس چرا او را بازداشت کردند؟ جواب این سؤال روشن است: دلیل بازداشت مهسا امینی، زیبایی لباسش بوده است. یک بار دیگر ویدیوی پلیس را نگاه کنید. لباس کاملا پوشانندۀ مهسا امینی، زیباست. و این زیبایی، ظاهرا فراتر از استانداردهای مربوط به پوشش زنان در کشور ماست.
یعنی زیبایی لباس یک زن، چیزی نیست که در الگوی رسمی جایی داشته باشد. حجاب مطلوب از نظر مقامات و نهادهای رسمی، لباسی سراسر مشکی است، فاقد قابلیت هیچ نوع جلب توجهی.
اگر کسی چادر مشکی نداشته باشد، یک گام از این "حجاب مطلوب" فاصله گرفته است. حالا اگر لباسش زیبا هم باشد، دو گام از حجاب مطلوب فاصله گرفته است. طبیعتا میزان زیبایی لباس - ولو لباسی کاملا پوشاننده - هر چه بیشتر باشد، فاصله گرفتن از "حجاب مطلوب" هم بیشتر میشود.
خانمی که، مطابق معیارهای گشت ارشاد، دو سه گام از حجاب مطلوب فاصله گرفته، اگر خودش هم جوان و زیبا باشد، احتمال برخورد با او بیشتر میشود.
بنابراین مسئله فقط "حجاب" نیست؛ "زیبایی" هم مسئله است. یعنی گشت ارشاد فقط با بیحجابی و "بدحجابی" مشکل ندارد؛ با زیبایی هم مشکل دارد. اگرچه این نکته تصریح نمیشود و حتی ممکن است ناهیان از منکر، نسبت به آن واقف نباشند، ولی واقعیت دارد و قابل انکار نیست.
مطابق نگاه سنتی، "زیبایی دامِ ره است" و انسان، بویژه زنان، لباس و چهرهشان هر چه نازیباتر باشد، ایمان دیگران کمتر بر باد میرود.
اینکه مرحوم شیخ صنعان با یک نظر به دختری ترسا عاشق او شد، علتش این بود که شیخ در عمرش زن زیبای چندانی ندیده نبود. در تاریخ ما، که به قول رضا براهنی "تاریخ مذکر بوده، زنان حضور چندانی در جامعه نداشتند.
سعدی گفته است "چو زن راهِ بازار گیرد بزن/ وگرنه تو در خانه بنشین چو زن".
به هر حال در جهان قدیم به دلایل و علل گوناگون چنین نگاهی به حضور زن در جامعه وجود داشته. غرض نقد گذشتگان نیست. نکته این است که سیاستگذاران در ایران امروز، جهان قدیم را بهتر و اخلاقیتر از جهان جدید میدانند.
از سوی دیگر کار به دستان دیندارانی نواندیش یا روشنفکر دینی نیستند که در پی ارائۀ قرائتی دموکراتیک از دین باشند. اما آنها به خوبی میدانند که حضور زنان در جامعه گریزناپذیر است. ولی این ملاحظه برایشان اساسی و استراتژیک است که حضور زنان در جامعه، نباید مردان را به سرنوشت شیخ صنعان دچار سازد.
بنابراین زنان در سطح جامعه، علاوه بر رعایت پوشش کامل و کافی، حتیالمقدور باید نازیبا هم باشند. نازیبایی لزوما به معنای زشت بودن یا پوشیدن لباس کثیف و نافرم نیست. نازیبایی یعنی نادیده ماندن هر گونه زیبایی. چه زیباییِ چهره چه زیباییِ لباس. نازیبایی یعنی فقدان ظهور هر گونه زیبایی.
این نگاه بنیادین، دلیل اصلی برخورد گشت ارشاد با بسیاری از زنان و دختران است. مهسا امینی هم دقیقا به همین دلیل بازداشت شد وگرنه پوشش او کامل بود. مانتویی مشکی و گشاد. ولی چون شال و مانتویش زیبا هم بود، گشت ارشاد او را بازداشت کرد و یکی از دردناکترین فجایع دهه های اخیر رقم خورد.
اگر پیام واکنش مردم نسبت به فوت «مهسا امینی» را نگیریم...
با برخوردهای قهری هیچگاه نمیتوانیم یک ارزش و هنجار را در جامعه به زور جا بیندازیم.
سید حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران: من بچه نوشهر هستم، نوشهر میان جنگل و دریا قرار دارد، فاصلهی روستای ما تا دریا شاید با پای پیاده ده دقیقه هم نشود، خاطرم هست اوایل انقلاب خودم آنجا با چشمان خودم دیدم که شلوار لی را تیغ میزدند، آستین کوتاه را رنگ میکردند، اگر موی جوانی بلند میشد با ماشین در سر چهارراه روی سرش چهارراه درست میکردند، آن موقع نامش گشت منکرات بود و برخوردهایی با زنانی که به اصطلاح خودشان بدحجاب بودند داشتند.
در واقع ما با خشنترین رفتارها برخورد کردیم، شلاق زدیم، حبس کردیم، تعهد گرفتیم، اما سوال این است آیا آن برخوردها در آن مقطع زمانی نتیجهای داد تا به امروز یا نه؟
تجربه زیسته و شواهد زندگی من بهعنوان یک کارشناس که در این جامعه زندگی میکنم و جامعه خودم را میشناسم میگوید اگر آن برخوردها تاثیر میگذاشت، ما امروز نباید گشتی به اصطلاح بهنام «گشت ارشاد» میداشتیم.
اگر منصفانه و کارشناسانه و بدون حب و بغض سیاسی تحلیل کنیم و شواهد را ببینیم، آنچه به دست خواهد آمد این است که وضعیت نه تنها بهتر نشد، بلکه از نظر معیارهای خودشان در ۴۰ سال قبل به مراتب بدتر شد، این وضعیت یک پیام دارد، اینکه ما با برخوردهای قهری هیچگاه نمیتوانیم یک ارزش و هنجاری را در جامعه به زور جا بیندازیم.
درباره موضوع حجاب ما بارها طرحهای مختلف را اجرا کردیم، اما نتیجه آن چه شد؟ غیر از این است که شرایط با معیارهای خودشان بدتر شده، غیر از این است که اعتماد مردم کمتر شده است، غیر از این است که خشم مردم بیشتر شده است؟
درهمین ماجرای «مهسا امینی» که نه اولین مورد هست و نه آخرین مورد، همه این پیام را میدهد که مردم از این قبیل رفتارها خشمگین هستند، ممکن است یک عدهای هم علاقهمند باشند اما درهمین چند روز واکنشهایی که از اصولگرا، اصلاحطلب، کارشناس، استاد دانشگاه و مردم عادی منتشر شد، همه اینها را وقتی تحلیل محتوا کنیم، متوجه میشویم مردم از این نوع رفتارها دل چرکین هستند، حتی متوجه میشویم افراد به شدت محافظهکار امروز دارند نقد میکنند و جریتر شدهاند.
اگر پیام واکنش مردم نسبت به فوت مهسا امینی را نگیریم، که متاسفانه بارها نگرفتیم و تاوان آن را پس دادیم، مطمئناً در آینده به شکل خشونتوار مردم واکنش نشان میدهند و من نگران هستم.
خاطرم هست سخنرانیای از سردار سلیمانی پخش میشد که میگفت اینها دختران ما هستند، اگر دینمان را قبول داریم میگوید لا اکراه فی الدین، حتی آنچه که دارد اتفاق میافتد اصلاً مدنظر مقام معظم رهبری نبوده، لذا قبول کنیم که با زور نمیتوانیم یک ارزش اجتماعی را در جامعه نهادینه کنیم.
حتی اگر مردم مجبور باشند در عرصه عمومی رعایت کنند مطمئن باشید عمق نارضایتی و بیتوجهی به آن ارزش بیشتر خواهد شد و زخمی که بر دل مردم باقی میگذارد زخمیست که مردم همیشه از آن زجر میکشند و هیچ موقع آرامش نخواهند داشت.
کاری نکینم که آرامش مردم بیش از این بهم بریزد، اگر وجود دارد یک نمونه بیاوریم که با زور توانستیم یک ارزش اجتماعی را در جامعه نهادینه کنیم.
- 13
- 3