به گزارش جهان صنعتف این روزها شهروندان ایرانی با گرفتاریهای پرشمار ژرف و گستردهای دست و پنجه نرم میکنند که سرچشمه اصلی این تنگناها زاویه پیدا کردن اراده و خواست حاکمیت با خواست و اراده ایرانیان است. نظام سیاسی باور دارد رستگاری شهروندان ایرانی این است که با آمریکا بجنگیم تا این کشور را شکست دهیم و به این ترتیب راه برای رستگاری بشر باز شود و ایران نیز از مزاحمت آمریکا رهایی یابد و به این ترتیب روزهای خوش اقتصادی نیز فرا برسد.
از سوی دیگر اراده و خواست نظام سیاسی این است که با هر قیمت و به هر روش و راهبردی باید همه ایرانیان وادار شوند رفتار و گفتاری مطابق آنچه شرع و فقه اسلامی که تفسیر آن در اختیار حکومت است داشته باشند و این کار حتی با زور نیز باید انجام شود. شهروندان ایرانی یا دستکم اکثریت آنها باور دارند ۴۲ سال مبارزه با آمریکا تاکنون راه به جایی نبرده و بهتر است برای دورهای آرامش برپا شود و کشور در شرایط عادی قرار گیرد.
از نظر باورهای مذهبی و شرعی نیز دستکم شمار و درصدی از ایرانیان نمیتوانند و نمیخواهند زیر بار سختگیریهای نظام سیاسی بروند. این دو اراده غیرهمسو در دهههای تازهسپریشده و به ویژه دهه ۱۳۹۰ که با اعمال تحریمهای گسترده آمریکاییها اقتصاد کلان و کسبوکار و معیشت شهروندان بدتر شده به نوعی واگرایی فزاینده تبدیل شده است. به نظر میرسد در این وضعیت واگرایی فزاینده تفسیر خاص از اینکه باید نوع پوشش زنان در چارچوبی باشد که نظام سیاسی میخواهد، بارها به نارضایتی مردم منجر شده است.
تازهترین رخدادی که در چارچوب برخورد با زنان در تهران اتفاق افتاد و به مرگ یک دختر جوان در اختیار پلیس امنیت اخلاق منجر شد روزهای ناشناسی را در شهرهای کشور رقم زده است.
واقعیت این است که ریشه اعتراضها و رفتار شهروندان ناراضی تنها و تنها در اتفاق تازه رخداده نیست و فراتر از این مساله است.
شهروندان ایرانی میبینند که معیشت آنها در تندباد تورم ۴۰ درصدی تهدید جدی میشود و دولت نیز نمیتواند مساله تحریمها را که ریشه این تورم است حل کند و در همین وضعیت به زنان نیز فشار میآورد که نباید فراتر از چیزی که حکومت میخواهد رفتار کنید و… روزهای ناشناس امروز در صورت برطرف نشدن تنگناهای اقتصادی و اجتماعی به روزهای بدتر و ناشناستر تبدیل میشوند.
- 20
- 6
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۷/۱ - ۸:۵۱
Permalink