صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در آرمان ملی نوشت: میلیونها ایرانی چه در داخل کشور و چه در خارج کشور از غروب به بعد منتظر هستند که ببینند آیا امشب هم تظاهرات صورت میگیرد یا خیر؟
متأسفانه تاکنون برخورد به گونهای بوده که با برخورد آن در گذشته هیچ تفاوت آشکاری مشاهده نمیشود. همان رویکرد همیشگی و همان صحبتهای همیشگی. ای کاش چهرهها و شخصیتهایی همچون آقای ناطقنوری یا علی لاریجانی یا مهندس باهنر یا دکتر احمد توکلی و سایر چهرهها و شخصیتهایی که معتدلتر، میانهروتر هستند، میتوانستند تاثیرگذاری بیشتری در بحران فعلی داشته باشند.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که برخی صورت مساله را هم نمیخواهند قبول کنند. نمیخواهند قبول کنند که برخی از زنان و جوانان با برنامههای آنان همراه نیستند. اگر مرگ مهسا امینی نمیبود، ممکن بود بهانه دیگری پیدا شود و باز هم ما شاهد این امواج ناآرامی بودیم.
کاش برخی مسئولین میدیدند و این پیام را میگرفتند که نارضایتی در جامعه ایران رخنه کرده و با چشم بستن به روی این نارضایتی و با انداختن همه تقصیرها بر گردن دیگران در حقیقت ما از دیدن واقعیتها داریم فرار میکنیم.
***
عماد فروغ: نظام باید در برخی از قوانین تجدید نظر کند
درپی فوت مهسا امینی حین بازداشت توسط گشت ارشاد، اعتراضاتی از سوی مردم در شهرهای مختلف برگزار شد.
عماد افروغ، جامعه شناس و استاد دانشگاه، در تحلیل این اعتراضات گفت:« این اعتراضی که همراه با تخریب اموال عمومی هست به نظر من می تواند ارتباطی با شیوه حکمرانی داشته باشد و برای همین نظام باید در روش خودش تجدید نظر کند.»او با تاکید براینکه مصوبه ای نداریم که از گشت ارشاد و نوع برخورد او حمایت کند،می گوید؛«معلوم نیست کدام قانون دارد گشت ارشاد را حمایت میکند؟ چرا که من شخصا هیچ قانونی درباره گشت ارشاد ندیدم و حتی مصوبات شورای انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی هم گشت ارشاد و نحوه برخورد آن را تایید نمی کند و باید تجدید نظری صورت گیرد.»
مشروح گفتگو با عماد افروغ، تحلیلگر شاخص، جامعه شناس و استاد دانشگاه را با قرن نو بخوانید.
آقای افروغ! به نظر می رسد فاصله اعتراضات در ایران درحال کمتر شدن است، از اعتراضات اقتصادی تا اعتراضات سیاسی و اخیرا هم که بحث اجتماعی مبنای اعتراضات شد. پیام این اعتراضات از نگاه شما چیست؟
خیلی روشن است، یعنی از وضع اداره کشور و شیوه مواجهه با خودشان ناراضی هستند. این حداقل حکایت از یک نارضایتی جمعی و تا حدودی متراکم هست و یکبار خودش را سیاسی یکبار فرهنگی و یکبار اقتصادی نشان می دهد.یعنی مردم یک اعتراض نسبت به شیوه مواجهه حاکمیت با خودشان دارند، به نوعی احساس طردشدگی سیاسی، طردشدگی اقتصادی و طردشدگی فرهنگی دارند. مردم احساس می کنند که به حساب نمی آیند و این به حساب نیامدن هم می تواند به لحاظ مشارکتی باشد، هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ فرهنگی.
هر از چند گاهی اعتراضات خودشان را نشان می دهند و متاسفانه، حکمرانان در شیوه حکمرانی خودشان یک تجدید نظری اعمال نمی کنند.لازمه یک اداره سالم و مدیریت مطلوب جامعه این است که نظام حتی در برخی از قوانین خودش هم تجدید نظر کند. ما یک اصول مبنایی داریم که یک رسم است و یک قوانین داریم که آن باید منطبق با آن اصول و ارزشها باشد. گاهی اوقات قوانین با منطق با ارزش ها نیست یا از آن ها در اجرا فاصله می گیرد در حالیکه باید هر از چند گاهی یک تجدید نظری روی قوانین صورت گیرد. در یک قدرت رسمی و قدرت اجتماعی یا دیالیگتیک( باید و نبایدهای ایدئولوژیک و تاثیر و تاثرات واقعی اجتماعی) مردم باید شاهد باشند که نظام اگر مایل است که مردم از آن تاثیر بپذیرند، نظام هم از آنها تاثیر بپذیرد و یک بده بستان وجود داشته باشد. وقتی این اتفاق می افتد یک انبساط طبیعی رخ می دهد ولی، در حال حاضر مردم احساس میکنند که این انبساط نیست و به لحاظ ساختاری جامعه شناختی بروز و ظهور میکند و این خواست کشور ما نیست.یعنی هرجا فاصلهای هست نشان می دهد که با واکنش عمومی مردم و حتی بعضا خشونت آمیز مردم رو به رو شده است بنابراین این یک نارضایتی عمومی است و این نارضایتی عمومی باید درک شود. مثلا نارضایتی ناشی از شغل، گرانی، بیکاری، رکود اقتصادی، شکاف درآمدی و طبقاتی و ...
در امور فرهنگی هم شاید بهانه گشت ارشاد باشد که البته گشت ارشاد یک مواجهه نرمی نداشته است ضمن اینکه در وجهه قانونی آن هم هزار اما و اگر وجود دارد و معلوم نیست کدام قانون دارد گشت ارشاد را حمایت میکند؟ چرا که من شخصا هیچ قانونی درباره گشت ارشاد ندیدم و حتی مصوبات شورای انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی هم گشت ارشاد و نحوه برخورد آن را تایید نمی کند و باید تجدید نظری صورت گیرد.
یعنی یک تجدید نظری روی گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن صورت گیرد و حداقل باید در همان ابتدای فوت مرحومه مهسا امینی یک عذرخواهی میکردند. این عذرخواهی هم توجیه دارد و اینطور نیست که ما بگوییم یک عذرخواهی تصنعی بکنند، به هر حال اگر برخی مدعی هستند که این خانم سابقه عمل جراحی داشته و قبلا در ۸ سالگی سابقه عمل جراحی داشته پس چرا تا الآن فوت نکرده بود؟
چرا باید در یک حادثه به خصوص فوت کند؟ چرا وقتی پلیس گشت ارشاد به او گیر می دهد این اتفاق می افتد؟ این نشان می دهد مسئولیت متوجه گشت ارشاد است، چون شوک غیر مترقبهای به او وارد شده است، اینها مباحث ظریفی است که متاسفانه به آن توجه نمی شود. رابطه قدرت و مسئولیت است و اگر بخواهم به سؤال شما برگردم حکایت از نارضایتی عمومی از وضع رایج شهر است.
فکر می کنید نوع مواجهه حاکمیت با اعتراضات مردم باید چگونه باشد؟
نظام باید برای شنیدن اعتراضات مردم آماده باشد، یعنی بالاخره این اعتراضات یک نشانه و یک شاخص است که نظام دارد خوب اداره می شود یا نمی شود؛ در واقع، باید به استقبال این اعتراضات برود.
زمانی که نظام به استقبال اعتراضات نمی رود، به پیش بینی نخبگانش توجه نمی کند، زمانی که آمار خیلی از آسیب شناسیها نشان می دهد که ۷۸ درصد نارضایتی اقتصادی دارند یا ۸۱ درصد نارضایتی اجتماعی دارند، نظام باید استقبال کند و از این پیمایشها و اعتراضات درس عبرتی بگیرد.ولی وقتی درس عبرت نمی گیرد و کماکان یک سیاست خاص را دنبال می کند متاسفانه اعتراضات طبیعی و مدنی تبدیل به یک اعتراضات خشن می شود.من می توانم این را بر حسب یک نگرش منظومهای عرض کنم که این شیوه خشن صرف نظر از تحرکات بیرونی، نتیجه آن شیوه حکمرانی است؛ یعنی این دو با هم هستند. شیوه حکمرانی باعث این نحوه اعتراض خاص می شود، نه اعتراض مدنی قابل قبول که در چارچوب قانون تعریف می شود. این اعتراضی که همراه با تخریب اموال عمومی هست به نظر من می تواند ارتباطی با شیوه حکمرانی داشته باشد و برای همین نظام باید در روش خودش تجدید نظر کند. در فقر در توزیع درآمد و وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باید تجدید نظر کند، مردم دارند نشان می دهند از وضع توزیع مواردی که رشته آن دست دولتها است، رضایت کافی ندارند. در قانون اساسی اجازه داده شده که اعتراضات عمومی شکل بگیرد.
آقای افروغ، چرا به مردم اجازه برگزاری تجمعات رسمی و قانونی را نمی دهد تا حرفشان را بزنند و ...
در قانون اساسی اجازه داده شده که اعتراضات عمومی شکل بگیرد ولی وقتی این اجازه را نمی دهند و با فرض اینکه آنها هم درخواست داده باشند پس به شکل غیر قانونی خودش را نشان می دهد.یعنی هم مردم باید به این رشد برسند که اعتراضات خودشان را با مجوز برگزار کنند و هم دولتمردان باید انقدر سعه صدر داشته باشند که اجازه دهند که آنان بر حسب حق قانونی خودشان به صورت مدنی اعتراضات خودشان را مطرح کنند. اگر این اتفاق نمی افتد باید به میزانی که طرف قصور کرده شماتت شود.
یعنی آیا مردم تقاضا کردند که اعتراضات مدنی داشته باشند؟ آیا دولتمردان اجازه دادند یا ندادند؟ اگر مردم درخواست کردند حق قانونی خودشان را مطالبه کردند و اگر دولت ها اجازه ندادند کوتاهی کردهاند. این یک بحثی است که جا افتاده و شناخته شده و قانون اساسی هم تایید کرده است. در سالهای گذشته دولت وقت گفت ما جایی را تعریف می کنیم و از این به بعد انعطاف به خرج می دهیم البته، من نمی دانم این دفعه کسی تقاضای مجوز برای اعتراض کرد یا نکرد. البته، بعید میدانم چنین تقاضایی شده باشد که یک نشستی برگزار شود؛ چرا که این رفتارها هیجانی و قابل پیش بینی بود.
یعنی قابل پیش بینی بود که وقتی فوتی اتفاق می افتد یک شور اجتماعی همراه با هیجان شکل بگیرد و این در تمام دنیا همین شکل است و ماموران امنیتی - انتظامی ما باید آمادگی ذهنی و عملی را داشته باشند که این اعتراضات را جوری مدیریت کنند که متناسب با شرایط خاص باشد. چون مدیریت شرایط خاص با شرایط عادی خیلی فرق می کند.
***
ضابط دادگستری حق بازداشت افراد در مسئله حجاب را ندارد
یک وکیل دادگستری گفت: ضابطان دادگستری حق بازداشت افراد به دلیل مسئله حجاب را ندارند و این ضابطان باید در حوزه اختیاراتشان تجدیدنظر کنند.
به گزارش ایلنا، هوشنگ پوربابایی درباره اینکه پس از اتفاقات اخیر کشور افکار عمومی مطرح میکند گشت ارشاد باید برچیده شود آیا این کار از نظر قانونی امکانپذیر است، گفت: در این قضیه ما با ۲ مقوله طرف هستیم، اساسا باید در نظر بگیریم گشتارشادی که به اعتبار ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی داریم یا آنکه به خاطر حجاب شرعی و یا داشتن و نداشتن حجاب مردم را به قول خودشان ارشاد و توجیه میکند؟
این وکیل دادگستری خاطرنشان کرد: اول این که باید ببینیم حجاب شرعی کجا تعریف شده است ما هیچ تعریف منسجم و درستی از حجاب شرعی نداریم و قانونگذار به صورت کلی اعلام کرده است اگر کسی بدون حجاب شرعی رفت و آمد کند، مستحق مجازات است. اینکه ما به مردم بگوییم شما چه شرایطی باید داشته باشید، حتما حجاب لازم را از دید قانونگذار دارید یا چه شرایطی نداشته باشید و با چه روشی در جامعه حاضر شوید که مرتکب این جرم نشوید، موضوع مبهم و پوشیدهای است که لازم است دربارهاش تفسیر کرد.
وی افزود: فرض اینکه حجاب شرعی هم تعریف شود آیا ضابط دادگستری راسا حق دارد چنین اقداماتی انجام دهد؟ چه برابر قانون مجازات اسلامی و چه در قانون آئینی دادرسی کیفری و چه متناسب با قانون امر به معروف و نهی از منکر هیچکدام از این مقررههای قانونی این تکلیف و حکم که ضابط دادگستری اجازه داشته باشد مردم را بازداشت و به مکانهای تعریف نشده اعزام کند و آنها در آنجا آموزشهای لازم را ببینند، در قانون نیامده و آن را مشاهده نمیکنیم.
پوربابایی تاکید کرد: بارها هم گفتیم نه ضابط دادگستری حق آموزشهای این چنینی را دارد، نه حق احضار دارد و نه حق دستگیری را دارد و نه حق این را دارد که تامین و تعهدی از مردم بگیرد اینها دخالت در امور قضایی محسوب میشود. وی عنوان کرد: اگر چه برخیها معتقد هستند بیحجابی جرم مشهود است و ضابط باید در برابر جرم مشهود متهم را دستگیر و به محاکم قضایی معرفی کند، اولا معنی حجاب مشخص نیست، ثانیا به فرض دستگیری باید تفسیر کند حجاب چیست. آیا فردی که با چند تار موی بیرون آمده و در خیابانها تردد میکند و سالهاست این موضوع توسط جامعه ما پذیرفته شده یا با لباسهای مستور و پوشیده حرکت میکند، مصادیق بیحجابی است؟ این را عرف هم مصادیق بیحجابی تلقی میکند؟ بنابراین قانونگذار هم که منبع تقنیناش از عرف نشأت میگیرد به نظر نمیآید چنین تفسیری داشته باشد که حجاب را با آن شرایطی که امروز ضابطان دادگستری و آمران به معروف و ناهیان از منکر با آن برخورد میکنند، داشته باشیم.
این وکیل دادگستری اظهار داشت: فرض این که حجاب تعریف شود و ضابط دادگستری در برابر جرم مشهود با این افراد برخورد کند اما رعایت احترام، کرامت انسانی و شئونات مردم از وظایف پلیس است یعنی پلیس یا ضابط دادگستری موظف است در چارچوب قانون برخورد کند در صورتی که این شرایط وجود داشته باشد حق برخوردی که تباین و یا تناقض با مقرارات قانون و یا کرامت انسانی و ارزشهای اسلامی داشته باشد، مطلقا در مقررات ما وجود ندارد بنابراین در اینجا به نظر میآید ضابط تخلف از مقررات کرده است.
وی با اشاره به اینکه به فرض اینکه ضابط با کرامت انسانی برخورد کرد خودش حق گرفتن تعهد و تامین ندارد، عنوان کرد: زیرا مجازات ماده ۶۳۸ جزو مجازات درجه ۸ است بنابراین نه تنها ضابط هم حق ندارد برخورد کند در خود دادسرا هم پرونده ایشان مطرح نمیشود نهایتا پرونده مستقیما به دادگاه ارسال میشود و مقام قضایی با شرایطی که او که میتواند از مقررات قانونی تفسیر به عمل بیاورد دست به عمل میزند، زیرا اوست که حقوق خوانده است و از نظر قانونی میتواند استحضار کند در صورتی که شرایط ماده ۶۳۸ را احراز کرد و فرد را بیحجاب تلقی کرد و گزارش را ضابط مطالعه کرد و اگر موثق بداند و رفتار مرتکب را مصادق بیحجابی تلقی کند، مجازات درجه ۸ و جزای نقدی و حبس بسیار پایین است که آن هم اعمال نمیشود یعنی محبوس نمیشود محکوم میکند که باز هم قابل تجدیدنظر و رسیدگی مجدد است.
پوربابایی خاطرنشان کرد: اینکه ضابط این اختیار و این وسعت از اختیار را داشته باشد که خودش بدون این که مقام رسمی باشد قانون را تفسیر کند، بدون این که حق داشته باشد برخوردی کند، بدون این که اجازه داشته هدف آموزشی لازم را داشته باشد، بدون اینکه برابر مقررات،آیین کیفری اختیارات را به او داده باشد دست به چنین کارهای بزند؛ به نظر میرسد با ضوابط و مقررات ما هم اکنون همخوانی ندارد، امیدواریم مقامات قضایی ضابطین خودشان را آموزش دهند و خود ضابطین دادگستری حوزه اختیارات خودشان را اصلاح کنند.
- 13
- 2