دکتر صلاحالدین هرسنی، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی در روزنامه جهان صنعت نوشت:امروز دیگر کمتر کسی است که نداند دلیل اصلی اعتراضات جاری که با مرگ «مهسا امینی» شروع شده، ناشی از چه زمینههایی است؟ در واقع مرگ مهسا علت اصلی و قریب این اعتراضات نیست، بلکه علت بعید آن است.
در واقع میتوان گفت که مرگ مهسا بهانهای برای نمایش اعتراضات بزرگ و هدفمند در عدم پاسخگویی نظام به برخی از مطالباتی است که از سوی لایههای اجتماعی تقاضا شده و نظام به جای پاسخگویی آن را بدون پاسخ گذاشته تا به مثابه یک بحران لاینحل موجب شکافهای متراکم شود و جامعه را دستخوش بیثباتی و ناآرامی کند.
اگرچه دلایل متعددی و به روایتی همان انباشتی از نارضایتیها را باید علل اصلی اعتراضات دانست، اما در اعتراضات اخیر بیشتر پای مشکلات معیشتی و اقتصادی در میان است و در واقع جانمایه این اعتراضات اقتصادی است.
شعار «زن، زندگی، آزادی» رونمای کار است. البته تا قبل از این اعتراضات و به واسطه همان بدعملی مسوولان کشورمان دارای نشانگان و مستعد سندرومی از ناآرامیها بوده است که از طرف مسوولان یا توجیه یا نادیده گرفته شده و عادیانگاری جای خود را به حل واقعی و منطقی مساله داده بود.
نیک پیداست که این اعتراضات ادواری و مشخصا اعتراضات جاری که از دیماه ۱۳۹۶ آغاز شد، توانایی و کارآمدیهای نظام را در حوزههایی چون: کارویژههای سمبلیک، کارویژههای استخراجی، کار ویژههای الزامی و کارویژههای توزیعی نظام را کاهش میدهد که نشانه خوبی برای یک نظام سیاسی نرمال و پویا نیست.
در شرایط حاضر نیز به نظر میرسد اعتراضات جاری پیام خود را به خوبی به مسوولان انتقال داده و حاکمیت و نظام سیاسی نیز پیام این اعتراضات را به خوبی دریافت کردهاند. نظام در پاسخگویی به این مطالبات نباید همچون گذشته رفتار کند و راهبرد عادیانگاری و نرمال بودن شرایط را مبنا و الگوی عمل قرار دهد.
نظام و مسوولان باید بپذیرند که عملکرد آنها در پارهای موارد همراه با جنس و نوع تقاضاها و مطالبات نبوده و وقت آن رسیده است که حاکمیت در کارویژههای سمبلیک، استخراجی، الزامی و توزیعی خود تجدیدنظر کند.
محققا و در شرایط دریافت پیام معترضان، نظام باید در پاسخ به مطالبات به ویژه مطالبات اقتصادی دستور کار و نقشه راه کارآمدی را تنظیم کند؛ دستور کار و نقشه راهی که نباید همانند یک مُسکن مقطعی و کوتاه باشد و فقط سبب تخفیف و کاهش درد شود.
حال اگر قرار است به مطالبات جامعه پاسخ داده شود و شکافهای لاینحل متراکم تهدیدی برای موجودیت جامعه نشود، چنین پاسخی نیازمند غربالگری برای جدا کردن مسوولان واقعی و مسوولان غیرواقعی و عافیتطلب است. محل توجیه و بهانه هم نیست که برخی مشکلات هم به تحریم گره زده شوند. پاسخ دادن به این مطالبات نیازمند تندگویی و تندخویی هم نیست.
- 14
- 4