معصومه رشیدیان،سایت انصاف نیوز: در پوشش رسانهای اعتراضات اخیر ایران، رسانههای داخلی و خارجی هریک خط و مشیهایی را دنبال کردهاند و نتقدان و مدافعانی نیز داشتهاند. اکبر اعلمی -نمایندهی اسبق مردم تبریز در مجلس ششم و مجلس هفتم شورای اسلامی- در توضیح راهکارش برای بازگرداندن اعتماد مردم به راسانههای داخلی از جمله به این اشاره میکند که «هیئت حاکمه بقای تهماندههای باورهای مذهبی و اعتقادات مردم و مخصوصا نسل جوان نسبت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را بر بقا و حتی آبروی خود ترجیح داده و وعدههای مهجور آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو را مو به مو به اجرا در آورند، خط قرمزهای من درآوردی معطوف به قدرت، بازتعریف و آزادی مطبوعات طبق همان وعدههای موسس جمهوری اسلامی محقق و صدا و سیما ملی و از آن ملت شود».
او همچنین در توضیح خطوط قرمز مندرآوردی به انصاف نیوز گفته است «طبق گفتههای آیت الله خمینی هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح و به او انتقاد کند و او باید پاسخ قانع کننده بدهد. اما عدهای در این کشور از رهبر یک تابو و قدیس ساختهاند و انتقاد از او را خط قرمز تلقی میکنند، نهاد روحانیت، جنگ هشت ساله، نظام سیاسی مستقر، نهاد سپاه و امثال آن هم به خط قرمز تبدیل شدهاند. خوب وقتی اینها خط قرمز تلقی شد، عدهای از بیم اینکه مبادا هنجارشکنی شده و کسی به خود جرئت اظهارنظر و انتقاد در مورد اینها را به خود بدهد، اختناق و سانسور ایجاد میکند و آن میشود که اکنون در پیش روی من و شماست. بنابراین آقایان باید بپذیرند که خط قرمز، اعتقادات مردم است که در اثر برخی عملکردها به فنا رفته است، خط قرمز جان و مال و نوامیس و آزادیهای سیاسی و حقوق اساسی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان است. خط قرمز استقلال به مفهوم واقعی آن، امنیت و تمامیت ارضی کشور است، خط قرمز وحدت و همبستگی ملی است و … که هیچیک چندان قدر نمیبینند.»
آقای اعلمی که در روزهای اخیر انتقاداتی را درمورد عملکرد شبکههای فارسیزبان خارج کشور مطرح کرده بود با تاکید بر حق بودن اعتراضات مسالمتآمیز مردم میگوید اشکال و انتقادش به آندسته از مجریان و دستاندرکاران ایرانی این شبکههاست که گاهی فراتر از یک مخالف و اپوزیسیون جمهوری اسلامی که با توسل به روشهای مدنی درصدد براندازی نظام سیاسی مستقر میباشد، شرافت حرفهای و عرق ملی خود را زیرپا نهاده و تا آنجا پیش میروند که برای رسیدن به اغراض سیاسی خود به هر قیمتی، حتی حاضرند امنیت ملی، منافع ملی، وحدت و همبستگی ملی، فرهنگ ایرانی و حتی جان انسانهای بیگناه را فدای منویات بیگانگان و حامیان مالی خود و یا اغراض شخصیاشان نمایند.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با اکبر اعلمی را در ادامه بخوانید:
انصاف: شما در روزهای اخیر بارها درباره بیبیسی و ایران اینترنشنال موضع گرفتید، در کل چه ارزیابی از نوع رفتار آنها در بحران اخیر دارید؟
اعلمی: ضمن تاکید بر محترم بودن حق اعتراض مردم از طریق راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز که در اصل ۲۷ قانون اساسی به آن تصریح شده است، همانطور که شبکههای ماهوارهای العالم، پرستیوی و الکوثر و مانند آنها با صرف هزینههای هنگفت سیاستها و منویات جمهوری اسلامی ایران را در سطح جهان تعقیب میکنند، بیبیسی و ایران اینترنشنال نیز با استخدام جمعی از خبرنگاران و روزنامهنگاران حرفهای غالبا ایرانی که به دلایل مختلف جلای وطن کرده و عموما مخالف جمهوری اسلامی هستند، منافع ملی و منویات حامیان مالی خود را تعقیب مینمایند و از این حیث نمیتوان به آنها خرده گرفت.
اما اشکال و انتقادات بنده نوعا متوجه آندسته از مجریان و دستاندرکاران ایرانی این رسانههاست که گاهی فراتر از یک مخالف و اپوزیسیون جمهوری اسلامی که با توسل به روشهای مدنی درصدد براندازی نظام سیاسی مستقر میباشد، شرافت حرفهای و عرق ملی خود را زیرپا نهاده و تا آنجا پیش میروند که برای رسیدن به اغراض سیاسی خود به هر قیمتی، حتی حاضرند امنیت ملی، منافع ملی، وحدت و همبستگی ملی، فرهنگ ایرانی و حتی جان انسانهای بیگناه را فدای منویات بیگانگان و حامیان مالی خود و یا اغراض شخصیاشان نمایند. من این روند را در برنامههای شبکه تلویزیونی اینترنشنال بصورت پررنگی میبینم و متاسفانه باید گفت که در بحران و ناآرامیهای اخیر در کشورمان این شبکه نقش محوری و هدایت کننده را ایفا کرده است.
شیوه عمل آنها هم بگونهای است که بصورت کاملا حرفهای اساسا فرصت اندیشیدن و تعقل را از مخاطبین خود میگیرد، آل سعود و حامیان مالی ایران اینترنشنال چه نسبتی با امنیت ملی، منافع ملی، تمامیت ارضی و حقوق اساسی و حقوق شهروندی ملت ایران و مطالبات معترضین ایرانی دارد!؟ وحال آنکه با کمی تفکر می توان پی برد که هدف آنها از راه اندازی این شبکه و پوشش دادن اخبار مربوط به اعتراضات اخیر مردم کشورمان فقط و فقط معطوف به اهداف سیاسی آنهاست که نمیتواند تامین کننده مطالبات برحق مردم ایران باشد.
در مورد اینکه این رسانهها فرصت اندیشیدن را از مخاطبین خود میگیرند میتوانید مثالی بزنید؟
بله. ببینید در بین همه رسانههای مطرح و پرمخاطب اپوزیسیون این تنها شبکه ایران اینترنشنال است که هر چند وقت یکبار با قرائت بیانیههایی منسوب به «گروه جوانان محلات تهران» و یا بنام جوانات محلات سایر شهرها، به مخاطبین خاص خود که عموما جوانان کم تجربه هستند، خط داده و آنها را به سمت اهداف و خواستههای خود هدایت میکنند. آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که هویت این جوانان محلات چیست؟ آیا اساسا چنین گروههایی وجود خارجی دارند؟ اگر دارند، هویت آنها چگونه برای ایران اینترنشنال احراز شده که بیانیههایشان را قرائت میکنند، از کجا معلوم که این بیانیهها توسط خود ایران اینترنشنال، یا نیروهای اطلاعاتی امنیتی کشورهایی مانند عربستان، اسرائیل و یا حتی جمهوری اسلامی تهیه نمیشود!؟
با فرض اینکه چنین گروههایی دارای هویت مستقل بوده و واقعا جزء حلقههای رهبری اعتراضات در محلات داخل کشور هستند، در این صورت چرا فقط رسانه وابسته به آل سعود برای این گروهها محرم تلقی میشود و تنها آنها مجازند از هویت این گروه باخبر باشند؟ محرمیت و مورد وثوق بودن دستاندرکاران رسانه وابسته به آل سعود چگونه برای افراد گروه محلات تهران محرز شده است؟ چه صنمی میان این دو هست که اینقدر به یکدیگر اطمینان دارند و مطمئنند که مجریان و دست اندرکاران اینترنشنال هویت آنها را لو نخواهند داد!؟
میبینید اینها سوالهایی است که اساسا فرصت مطرح شدن پیدا نمیکنند و همین امر منجر به ایجاد اعتراضات کور و بیفرجام منجر میشود. یا ملاحظه میکنید که با وجود جامع و فراگیر بودن و ضداستبداد و خودکامگی بودن مطالبات معترضین، این شبکه به شیوههای مختلف گاه آنرا به سمت مطالبات جریان فمنیستی و حتی گروههای الجیبیتیکیو و نظایر آن سوق میدهد و در دل همین برنامههای خود، از کسانی رهبر و قهرمانان پوشالی برای خیزش مردم میسازد که هیچ سنخیتی با خواستههای آنان ندارند و حتی ممکن است با شنیدن صدای انفجار یک ترقه هم جان به جان آفرین تسلیم کنند.
از طرف دیگر شاهد هستیم که باوجود نقادیهای حساب شده جمع زیادی از کنشگران سیاسی شناخته شده در داخل کشور و دفاع جانانه آنها از حقوق مردم و معترضین و اعلام انزجارشان نسبت به رفتارهای غیرقانونی نیروهای سرکوبگر که میتواند هرگونه جنبش اعتراضی و مسالمت آمیز را در مسیر درستش هدایت و سازماندهی نماید، شبکههایی مانند ایران اینترنشنال عامدانه می کوشند تا با برجسته کردن مواضع غالبا پیشپا افتاده و بی هدف سلبریتیهای ایرانی و حتی بیگانه که با تلنگری عقب نشینی میکنند و یا قهرمانسازی و آلترناتیوسازی از افراد بیخاصیت خارج از کشور، مواضع درست کنشگران سیاسی داخل کشور را مخفی نگاه دارند تا دست اندرکاران این شبکه همچنان به خط دادن به معترضین ولو به قیمت کشته شدن آنها ادامه دهند.
در مورد مبنای وجود چنینی پدیدهای تحلیلتان چیست؟ آیا وجود و نحوه عملکرد این شبکهها قابل پیش بینی و ناگزیر نبوده است؟ (باتوجه به شرایط و سیاستهای داخلی)
ضربالمثلی داریم که میگوید؛ ماه درخشنده چو پنهان شود، شبپره بازیگر میدان شود. وقتی که مطبوعات وادار به خودسانسوری میشوند، صدا و سیما به یک رسانه درپیت و بلندگوی اقتدارگرایان تبدیل میشود و کارش کتمان واقعیات و انتشار اخبار بعضا دروغ و وارونه جلوه دادن حقایق و ابلیس و خطاکار نشان دادند جماعت معترض و فرشته و بیگناه وانمود کردن حاکمانی است که هرگز مرتکب خطا نمیشوند، همچنین در جایی که تریبونداران و رسانه های اقتدارگرا و مسئولان امر جرائم مشهود رخ داده را هم انکار میکنند و کنشگران و شخصیتهای سیاسی کم و بیش مورد قبول مردم عموما در حاشیه، منزوی و بدون تریبون هستند و نمیتوانند با مخاطبین خود ارتباط برقرار نمایند، پرواضح است که در این میان اشخاص و رسانههایی که در آنسوی مرزها تحتالحمایه کشورهای بیگانه میتوانند هر خبر و تحلیلی را بصورت عریان مطرح و شعارهای قشنگ و همسو با مردم بدهند، عهدهدار مرجعیت رسانهای شده و به عنوان رسانهی پیشگام عمل میکنند، بویژه در هنگامه بحرانها که فقط صداهایی شنیده میشود و افرادی دیده میشوند که رساتر از معترضین شعار داده و فریاد میزنند.
نوع واکنش صدا و سیما و برخی رسانههای اصولگرا در قبال این دو شبکه را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهم صادقانه نظرم را بیان کنم، به عنوان کسی که در دو سال پایانی مجلس ششم به عنوان منتخب مجلس ششم ریاست شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما را عهدهدار بوده و کم و بیش با نواقص، کمبودها، نیازها و خط مشی حاکم بر صدا و سیما آشناست، معتقدم که مسبب بخش قابل توجهی از انحرافات سیاسی و فرهنگی، بدآموزیها، تحریکات، اختلافات و مناقشات سیاسی و اجتماعی، افسردگی و روان پریشیها، دوقطبی شدن و به ابتذال کشیده شدن فرهنگ جامعه و رونق یافتن بازار شبکههای ماهوارهای ناشی از عملکرد و برخی سیاستگذاریها و برنامههای نادرست همین صدا و سیماست که همراه با سانسور شدیدی که بر مطبوعات و نشریات اعمال و موجب کم رمقتر شدن آنها میشود، مرجعیت رسانهای داخل کشور را به شبکههای پرجاذبهای مانند ایران اینترنشنال، بی بی سی و من وتو واگذار کرده است.
به بیان دیگر صداوسیما بخاطر عملکردی که داشته در نزد بسیاری از مردم حکم چوپان دروغگو، عزاخانه، غمکده و ماتم سرایی را پیدا کرده که بخش بزرگی از رسالتش تولید و نشر دروغ، توجیه عملکرد مسئولان، گریاندن مردم و پمپاژ افکار پوسیده و واپسگرایانه است و بنظر میرسد که رویکرد اساسی این رسانه مانند سایر اقتدارگرایان این است که همه معترضین و منتقدین را «دیو» و هیات حاکمه را «دلبر» میبیند. به همین سبب میتوان گفت که این رسانه یکی از مهمترین عوامل پرمخاطب کردن رسانه های خارجی است.
راهکارتان برای کاهش تاثیرگذاری رسانهای این شبکه ها چیست؟
گرچه در شرایط کنونی بسیار دشوار است اما باید در کوتاه مدت همهی عواملی که منجر به انتقال مرجعیت رسانهای از داخل کشور به خارج شده است شناسایی و برطرف و اعتماد مردم نسبت به رسانههای داخلی به ویژه صداوسیما بازسازی گردد و این میسر نیست مگر اینکه هیئت حاکمه بقای تهماندههای باورهای مذهبی و اعتقادات مردم و مخصوصا نسل جوان نسبت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را بر بقا و حتی آبروی خود ترجیح داده و وعده های مهجور آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو را مو به مو به اجرا در آورند، خط قرمزهای من درآوردی معطوف به قدرت، بازتعریف و آزادی مطبوعات طبق همان وعدههای موسس جمهوری اسلامی محقق و صدا و سیما ملی و از آن ملت شده و دستکم به اصل ۱۷۵ قانون اساسی مبنی بر تامین آزادی بیان و نشر افکار و همچنین مواد مهم قانون خط مشی کلی و اصول برنامههای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ۱۳۶۱ پایبند شود و مهمتر از همه بند ۶ اصل سوم قانون اساسی مبنی بر «محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی» که تامین آن جزء وظایف حاکمیت شمرده شده است، واقعا عملی شود.
منظورتان از خط قرمزهای من درآوردی که باید بازتعریف شود چیست؟
حسب ذیل اصل ۱۰۷ قانون اساسی، حتی رهبر در برابر قوانین با سایرین یکسان است. طبق گفتههای آیت الله خمینی هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح و به او انتقاد کند و او باید پاسخ قانع کننده بدهد. اما عدهای در این کشور از رهبر یک تابو و قدیس ساختهاند و انتقاد از او را خط قرمز تلقی میکنند، نهاد روحانیت، جنگ هشت ساله، نظام سیاسی مستقر، نهاد سپاه و امثال آن هم به خط قرمز تبدیل شدهاند. خوب وقتی اینها خط قرمز تلقی شد، عدهای از بیم اینکه مبادا هنجارشکنی شده و کسی به خود جرئت اظهارنظر و انتقاد در مورد اینها را به خود بدهد، اختناق و سانسور ایجاد میکند و آن میشود که اکنون در پیش روی من و شماست. بنابراین آقایان باید بپذیرند که خط قرمز، اعتقادات مردم است که در اثر برخی عملکردها به فنا رفته است، خط قرمز جان و مال و نوامیس و آزادیهای سیاسی و حقوق اساسی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان است. خط قرمز استقلال به مفهوم واقعی آن، امنیت و تمامیت ارضی کشور است، خط قرمز وحدت و همبستگی ملی است و … که هیچیک چندان قدر نمیبینند.
وانگهی باوجود فرستادن پارازیتهای مهلک جهت مقابله با ماهوارهها و مسدود کردن اینترنت و فیلتر کردن تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و غیره و بگیر و ببندهای رایج بارها قبح این خط قرمزها از میان رفته است پس چه بهتر اجازه داده شود که مردم در چارچوبهای متعارف و پذیرفته شده در همهی جوامع مدنی، اعتراضات خود را در قالب اجتماعات و راه پیماییهای اعتراضی بصورت مسالمت آمیز مطرح و عقاید و انتقادات خود را از طریق رسانهها بیان نمایند در غیر این صورت شبکههای ماهوارهای وابسته به بیگانگان بازیگر میدان خواهند شد.
این وعدههای مهجور آیت الله خمینی چه بوده که اشاره کردید؟
مجموعه اهم این وعدهها را در سال ۸۸ در سایت شخصی و و همین اواخر در کانال تلگرامیام منتشر کردهام و طرح آن در این مجال نمیگنجد. فقط به ذکر چند مورد که مرتبط با این گفتگوست بسنده میکنم؛
به عنوان مثال ایشان وعده داده بودند که؛
– در حكومت اسلامی راديو، تلوزيون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت.
-دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند. رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
-شخص اول حكومت اسلامی در امور با آخرين فرد مساوی است.
-ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یکدسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند
-وقتی مردم یک خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود و سرنوشت اهالی مملکت با خودشان است
به عنوان آخرین سوال؛ در بخشی از اظهارات خود، برای برون رفت از وضع موجود و کاهش تاثیرگذاری رسانه ای شبکههای معاند پیشنهاد کردید که صدا و سیما خواستید دستکم به مواد مهم قانون خط مشی کلی و اصول برنامههای سازمان صدا و سیما عمل نماید، این مواد کدامند؟
این قانون در سال ۱۳۶۱ به تصویب رسیده و کم و بیش ترسیم کنندهی فضای سیاسی آنروزهای کشور و اهداف و آرمانهای متعالی انقلاب است که اگر اجرا شود من از همین جا به همه قول میدهم که بینندگان و مخاطبین شبکههای ماهوارهای خارج از کشور محدود به کسانی شوند که دنبال رقص و آواز و فیلمهای آنچنانی هستند. در این قانون چند خطمشی کلیدی وجود دارد که با اقتباس و به عاریت گرفتن عبارات همین قانون آنها را در قالب یک منشور ۱۰ اصلی ارائه میدهم:
اصل اول؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی متعلق به تمامی ملت است.
اصل دوم؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی زبان گویای ملت و چشم و گوش حساس کشور است بنابراین وظیفه دارد خواستها، نیازها و مشکلاتمردم را به اطلاع مسئولین برساند و مردم را در جریان کامل فعالیتها، برنامهها، پیشرفتها و مشکلات نهادهای قانونی کشور قرار دهد.
اصل سوم؛ با حضور دائمی خود در جامعه باید همواره منعکسکننده صدیق وقایع و رویدادهای مهم اجتماعی باشد و واقعیتها را به اطلاع مردم برساند.
اصل چهارم؛ باید به مثابه یک دانشگاه عمومی به گسترش آگاهی و رشد جامعه در زمینههای گوناگون کمک نماید.
اصل چهارم؛ باید منعکسکننده زندگی و احوال تمامی اقوام و اقشار مختلف کشور باشد.
اصل پنجم؛ موظف است آخرین اخبار و اطلاعات صحیح و مهم کشور و جهان را که مفید و مورد نظر اکثریت مردم باشد، به صورتیکوتاه و گویا منتشر نماید.
اصل ششم؛ باید پذیرای انتقادات و نظرات سازنده مردم و ایجاد رابطه متقابل با جامعه و منظور داشتن این وسیله به صورت جزیی از کل نظام اجتماعی باشد.
اصل هفتم؛ بر اساس آیه شریفه “ادع الیسبیل ربک بالحکمه و الموعظهالحسنه و جادلهم بالتی هی احسن”، باید اقدام به تشکیل جلسات مناظره و احتجاج و برخورد سازنده با صاحبان مکاتب و اندیشههای غیر اسلامی و انحرافی نماید.
اصل هشتم؛ به منظور نفوذ در اندیشه و احساس جامعه، موظف است پیام خود را حتیالامکان با استفاده از بیان غیر مستقیم و در قالبهایجذاب و هنری، متناسب با احوال و روحیات اقشار مختلف جامعه عرضه نماید.
اصل نهم؛ پوشش صدا و تصویر با توجه به اولویتهای فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی باید بصورت عادلانه توزیع شده و گسترش یابد.
اصل دهم؛ باید رویدادها، فعالیتها و مسائل سراسر کشور را با توجه به اولویتهای منطقهای به طور عادلانه در برنامه سراسری منعکسنماید.
- 17
- 4
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۸/۷ - ۱۱:۲۷
Permalink