آرمان امروز: اين روزها جملاتي که از سوي برخي مسئولان ميشنويم در شرايط فعلي کشور باور نکردني است و درحاليکه فضاي رسانهاي و تاکيد پاستورنشينان بر ايجاد فضاهاي گفتوگو در کشور (ميان دولت و ملت) است، برخيها با جملاتي خارج از عرف و شرع جامعه ايراني، با زدن برچسبها به معترضان، ميخواهند صداي آنها به گوش مسئولان نرسد يا جامعه را بيشتر عصباني کنند.
هنوز کسي استنباط دقيقي از اين صحبتها ندارد که برچه مبنايي و با چه هدفي گفته ميشود!، اما کارشناسان براين باورند برچسبهاي غير اخلاقي به معترضان، دليل يا سدي براي نشنيدن مطالبات آنهاست. برچسبهايي نظير مثل «لخت مادرزاد»، «همخوابي»، «زندگي مثل حيوان»، «استخر مختلط» و... در فضايي مطرح ميشود که دولت و نظام سعي دارند با فضاي گفتوگو، به يک آشتي ملي و وفاق ملي برسند، اما حالا چگونه ميشود با معترضان در مورد گفتوگو حرف زد؟
معترضان و دانشجويان حالا با صدها برچسب روبهرو شدهاند و طي اين مدت که از اين سخنان ميگذرد، نه تنها آرام نشدهاند بلکه مانند بنزين روي آتش اعتراضات عمل ميکند. نيازي به راستي آزمايي اين سخنان در سطح جامعه ايراني نيست و فقط ميتوان اينگونه صحبتها را از زبان يا توئيت برخي از مسئولان شنيد و آن زمان است که ميتوان به اين امر پي برد که فضاي گفتوگو از حوالي بهارستان تا پاستور چقدر فاصله دارد.
بهعنوان مثال چندي پيش مصطفي ميرسليم، نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي گفته بود که پيش از اعتراضات زناني را در خيابان ديده که لخت مادرزاد بودهاند. حميد رسايي، نماينده سابق مجلس نيز گفته بود: «خواسته معترضان از آزادي اين است که هر شب با يکي بخوابند و مثل حيوان بچَرند!» همچنين اين سياستمدار اصولگرا و عضو جبهه پايداري در توئيتي بيسابقه و همزمان با اعتراضات دانشجويان در دانشگاه شريف، نوشت: «اراذلي که به اسم دانشجو هر روز به بهانه اي دانشگاه شريف را متشنج مي کنند، دنبال بهانه اي براي اخراج و در گام بعد اقامت گرفتن در اروپا هستند.
راه مواجه با آن ها مطابق ضوابط دانشگاه، ابتدا اخراج و سپس ممنوع الخروجي ۱۰ تا ۱۵ساله است. باور کنيد وحشي بازي در محيط دانشگاه تمام مي شود.» البته از اين نوع اظهار نظرها در اعتراضات اخير کم نبوده و حتي در مقابل دوربينهاي تلويزيوني نيز خطاب به معترضان گفته شده؛ چندي پيش حسين کچويان استاد دانشگاه تهران در شبکه افق تلويزيون، خواست معترضان را «زن، فحشا، هرزگي» عنوان کرد!.
سعيد قاسمي که سابقه توهين به مقامات عالي جمهوري اسلامي را در کارنامه خود دارد، با حضور در برنامه شبکه افق، خطاب به ابراهيم رئيسي گفته بود «يک راه بيشتر نداري؛ تغيير ريل با حجامت در نظام.»
محمدجواد اخوان، سردبير روزنامه جوان نوشت: «از سلف مختلط شروع ميکنند و کم کم به خوابگاه مختلط و استخر مختلط ميرسند.» پس از اين صحبتها بود که معترضان شعار ميدادند: «نه حيض هستيم نه هرزه...» با اين حال سوال اينجاست که فرهنگ عفافي که دوستان همواره از آن بهکار ميبرند، آيا نبايد اين عفت در کلام و گفتار مسئولان پابرجا باشد. با اين حال در رابطه با اين موضوعات، «آرمان امروز» در گفتوگويي با دکتر تقي آزاد ارمکي، جامعهشناس برجسته کشور، به ريشه يابي اين سخنان ميپردازد که حاوي نکات قابل تاملي است.
امروز و در شرايط فقدان مرجعيتهاي مياني و معتدل، اعتراضات براي برخي از مسئولان و سلبريتيها به ميدان مبارزات سياسي تبديل شده. در شرايطي که دولت و قوه قضائيه سعي دارند که معترضان را دعوت به فضاي گفتوگو کنند، برخي مسئولان و کارشناسان در رسانههاي رسمي به ميداني براي تنش افزايي و آتش افروزي تبديل شدهاند و برچسبهاي غير اخلاقي به طرفهاي مخالف جريان فکري خود ميزنند. استنباط شما از اين اتفاقات که در جريان ناآراميها رخ داده و به نوعي بيسابقه است، چيست؟
براي اتفاقاتي که در ۴۵ روز اخير رخ داده و در جريان است، ميتوان اسامي مختلفي گذاشت. يک تعبيري که جامعه شناسان ايران از اين اعتراضات دارند، يک جنبش اجتماعي در ايران اتفاق افتاده که هدف اساسي آن زندگي، صلح و آزادي است. نيروهاي اجتماعي آن زنان و مردان جوان هستند. اين صفات توضيح ميدهد که اساسا اين پديده، يک جنبش اجتماعي تمام عيار است. اگر بخواهيم پذيراي صداي معترضان باشيم بايد اينگونه به آن نگاه کنيم و زمانيکه پذيرايش شديم با توجه به ابعاد و زواياي اين جنبش اجتماعي، ميتوان با آن ارتباط برقرار کرد. آن را به رسميت شناخت و از داخل اين جنبش اجتماعي، الگوهاي جديد زيستي را بهدست آورد.
کساني که علاقهاي به رسميت شناختن اين پديده ندارند و همچنان جامعه ايراني را يک جامعهاي به وسعت نيم قرن پيش ميپندارند، تعابير مختلفي از اين جنبش بهکار ميبرند، يا اين امر را به اتفاق کور تقليل ميدهند يا آن را يک حادثه سياسي ميدانند که از طريق بيگانگان کنترل ميشود و... اما شکل خيلي زشت و بد اين موضوع زماني است که براي نشنيدن صداي معترضان، آن را به يک «امر جنسي» تقليل ميدهند و ميگويند که اين پديده (اعتراضات) ريشه در يک فروريختگي و عقدهگشايي جنسي دارد و عاملان آن زنان و مردان بدکاره هستند!. اين بدترين تعبير در مورد اين پديده است که از سوي برخي از مسئولان و نمايندگان و تربيون رسمي کشور، بيان ميشود.
در حقيقت آنها ميخواهند با غيراخلاقي کردن اين پديده، مانع از اثرگذاري، شنيدن صداي اعتراضات، بيتوجهي به فضاي گفتوگو محور و توجه به خواسته معترضان شوند. اما نکته قابل تامل در برچسبهاي برخي ها اين است که افرادي که اين زنان و مردان برهنه را ديدهاند، در کجا بودند؟ در خواب، عالم رويا يا خوابنما شدهاند؟ ما چرا اين افراد برهنه را نديديم، اما افرادي مانند آقاي ميرسليم ديدهاند!.
شايد ايشان درخواب ديده و فکر کرده که در عالم واقعيت بوده است. همچنين برخي افراد که صاحب جايگاه يا رسانه نظير تريبون صدا و سيما و روزنامههاي رسمي هستند نيز اين تعبير را بهکار ميبرند که معترضان بهدنبال روابط جنسي آزاد و بيقيد و بند هستند؛
سوال ما از آنها، اين است که مگر روابط جنسي آزاد در جامعه ايراني به دليل اعمال سياستهاي غلط شما، رواج پيدا نکرد؟ مگر ما ازدواج سفيد نداشتيم؟ من يک مطالعه در حوزه روابط جنسي در ايران داشتهام که نشان ميدهد، روابط دختران و پسران يا ازدواج سفيد، رقم بزرگي را شامل ميشود.
اين موضوع سالهاست بهدليل سياستهاي اشتباه به وقوع پيوسته و آرزوي جوانان و افرادي نيست که بخواهند حالا با اعتراضات و ايجاد فضاي ناآرامي، آن را محقق کنند. آيا روابط جنسي آزاد در ايران و تهران از يک دهه پيش به شکل آشکار و پنهان وجود نداشته؟ که برخي بخواهند اين موضوع را بهدست بياورند و آن را اشاعه دهند. بلعکس برخي از جوانان نيز بهدنبال آشکار سازي و فرياد زدن آن در خيابان نيستند، چرا بايد روابطي را که دارند فرياد بزنند و آن را آشکار کنند. گروههاي ذينفع هم وجود دارند که مدافع اين امر هستند و از اين روابط سود مالي ميبرند، پس صحبت مسئولان يک نوع بدفهمي يا به بيراهه کشاندن اعتراضات يا تقليل آن به موارد خيلي جزئي، غيراخلاقي و روانشناسي است.
همانطور که در جريان ناآراميهاي اخير شاهد بوديم، يک خبر دروغ به نقل از شهردار تهران منتشر شد که براساس آن ادعا شده بود، زاکاني گفته است براي تخليه هيجانات دختران معترض بايد خانههاي عفاف ايجاد کنيم که ميليونها نفر از چهرههاي مشهور و مردم به اين خبر واکنش نشان دادند. در حاليکه آنقدر آنها از بيان اين موضوع ناراحت بودند که حتي به اصل و وجاهت خبر توجهي نکردند. کارشناسان نيز بر اين باورند که جامعهاي که سابقه ۲۵۰۰ سال تمدن را پشت سر خود دارد، چطور ميتواند بهدنبال انحرافات و موضوعات غير اخلاقي با رويکرد اعتراضي باشد. نظر شما در اين رابطه چيست؟
اين حرفها بسيار زشت است که دختران جامعه را به فساد و مشکلات اخلاقي متهم کنيد تا بتوانيد حرف خود را به کرسي بنشانند. بيان اين موضوعات و انعکاس وسيع آنها در رسانههاي همسو، يک نوع ويرانگري نسبت به اخلاق عمومي، روحانيت و اصحاب دين است. اگر هم شرع و دين به ما سفارش ميکند که اگر شما چيزي را هم ميبينيد چشمانتان را ببنديد تا آشکار نشود، چطور موضوع نديده را ميبينيم؟. کساني بايد اجازه پيدا کنند تا در افکار عمومي جامعه با دختران، زنان و مردان که به يک امر (درست يا غلط) معترض هستند، سخن بگويند نه اينکه آنها را به فساد يا خواستههاي غيراخلاقي متهم کنند. يک زمان ميگفتند که اساتيد دانشگاه بي دين هستند، بعد گفتيم که نمايندگان مجلس دچار فساد اخلاقي شدهاند! و حالا به مردان و دختران اين کشور برچسب ميزنيم. اين نگاه راديکال به جامعه، زندگي، مردم است.
چرا مسئولان ارشد کشور در مقابل اين نوع صحبتها که مانند بنزين برروي آتش اعتراضات ريخته ميشود، سکوت ميکنند، دستگاههاي نظارتي کجا هستند تا بررسي کنند که دليل اين حرفها که موجب عصبانيت مردم در اين شرايط ميشود، چيست؟. اين افراد بايد براي تشويش اذهان عمومي در جريان اعتراضات محاکمه شوند. اگر قضاوتهاي غير اخلاقي اشاعه پيدا کند، در همه سطوح جامعه فراگير خواهد شد و بهجايي ميرسد که در هر اتفاق زنان، دختران و شخصيتهاي فرهنگي و اجتماعي را به فساد اخلاقي متهم کرديم.
طبق گفته مسئولان و کارشناسان، اين اعتراضات ريشه اقتصادي دارد نه صرفا حجاب، حالا ميتوان از برخي از مسئولان سوال کرد که چطور شما «زن لخت مادرزاد» يا «استخر مختلط» را ديديد، اما آن زني که تا کمر در سطل زباله به دنبال مايحتاج اوليه زندگياش بود، نديديد؟
بله؛ برخي از مسئولان اين مشکلات را «مخصوصا» نميبينند و در اين مواقع چشمانشان را ميبينند، اما چطور و کجا زنان برهنه در خيابان ديديد؟ چطور شده که اين افراد چيز نديده را اعلام ميکنند اما موضوعي را وجود ندارد سالهاست که کتمان ميکنند و به شکل عاميانه ميشوند مبلق اين سخن در فضاي مجازي. وقتي آنها ميگويند که ما زن برهنه ديديم، خواستار اين هستند که افرادي که از قاعده آنها فاصله دارند، دستگير شوند چون مصداق برهنگي در خيابان و کوچه است.
ريشه اين سخنان
اين صحبتها از سوي تعداد معدودي از افراد جناح اصولگرا که به شکل بنيادي همواره بهدنبال اخلاق، کاهش نابرابري، دولت متعالي و پاک بودند، بيان شده و متاسفانه حالا دارند خلاف اين موضوعات را در جامعه انجام ميدهند. اصولگرايان افرادي هستند که به «اصول» باور دارند و ميخواهند ريشهها را تقويت کنند. يکي از اصول اساسي کشور اخلاق و نجابت، حفظ حرمت و روان درست است که متاسفانه در بيان اينگونه جملات، اين اصول زير پا گذاشته شده است.
اين صحبتها نشانههاي فروريختن است و در مسير از دست دادن اعتماد حرکت ميکنيم. ما در صحبتهايمان از کاهش و نابودي سرمايه اجتماعي سخن گفتيم که ميتواند در کوتاه مدت آسيبزا و حادثه آفرين باشد. ما از بعضي آرمانها فاصله گرفتيم و اخلاق، نجابت، توسعه، برابري و مدارا را نابود کرديم و تصاحب منابع و حذف رقيب به هر قيمتي مهم شد، حتي به برچسب اخلاقي زدن، سرزنش کردن، تحقير معترضان رسيديم.
وحيد استرون
- 18
- 2