روزنامه هممیهن نوشت: در روزهای پرالتهابی به سر میبریم. روزهایی که اغلب قریب به اتفاق اطرافیان متاثر از آن هستند. حال در هر صنف و سن و جنسیتی که میخواهند باشند. هرکدام از اقشار به شیوه و سبک خاص خود مباحث را درک کرده، تحلیل میکند و مطابق با ارزشها و باورهایش به کنشگری میپردازد. این کنشگری میتواند از یک سر طیف که بیتفاوتی میباشد شروع شود و به سر دیگر طیف که اعتراضات خیابانی تلقی میشود، ختم بشود.
آسیبشناسی فعالیت سیاسی دانشآموزان در گفتوگو با چهار کارشناس سیاسی آموزشی، روانشناسی
الهه شعبانی/ روانشناس و فعال حوزه کودک
در این بین دانشآموزان، بخش قابل توجهی از جامعه محسوب شده و نوع کنشگری آنها و حضورشان در صحنههای سیاسی، همیشه محل مناقشه و بحث بوده است و موافقان و مخالفان خود را دارد. در اتفاقات اخیر نیز حضور این دانشآموزان که در سنین کودکی و نوجوانی بهسر میبرند بسیار قابل توجه بوده است. دانشآموزانی که تجمع میکنند، شعار میدهند و پس از تعطیلی مدارس در کوچه و خیابان مطالبهگری خود را ادامه میدهند. در این بین نوع برخوردها با این کودکان نیز مورد توجه قرار گرفته است. وزیر آموزش و پرورش نیز در مصاحبههای اخیر به این موضوع پرداخته، اما متاسفانه این بازداشتها را با تعلیم و تربیت دانشآموزان یکی تلقی کرده و برای توجیه صحبتهایش از ارجاع این دانشآموزان به روانشناس خبر داده است. در واقع نهتنها اعتراضات و مطالبهگری دانشآموزان را بهطور کلی نادیده گرفته بلکه به آن برچسبی از اختلالات روانی زده است؛ اختلالاتی که باید در اتاق درمان و با همراهی یک روانشناس درمان شود! با تمام این اتفاقات، سوال اصلی این خواهد بود که نسبت دانشآموزان با سیاست چگونه باید باشد؟ از منظر ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک، منظور از کودک، افراد انسانی زیر سن ۱۸ سال است. این کنوانسیون به آسیبپذیری کودکان در شرایط بحرانی اشاره کرده و عنوان میکند که در این شرایط همه حقوق کودکان از جمله حق حیات، حق آموزش، حق سلامت و حق زندگی در کنار خانواده نقض و تهدید میشود. در این کنوانسیون به ممنوعیت استخدام و بهکارگیری کودکان در نیروهای مسلح، حفظ سلامت جسمی و روحی کودکان، حق امنیت و مصونیت از بازداشت و توقیف و حبس نیز اشاره شده است. این درحالی است که با نگاهی به اتفاقات اخیر شاهد هستیم برخی حقوق کودکان در روزهای اخیر نقض شده است. ناگفته نماند که ایران در اسفندماه سال ۱۳۷۲، به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته و متعهد به رعایت مفاد آن است. این رویکرد در کنوانسیون حقوق کودک به معنای ایزوله کردن کودکان نیست، زیرا با توجه به عصر ارتباطات این اقدام اساسا غیرمنطقی و غیرممکن به نظر میرسد. بنابراین در فضای تعلیم و تربیت مدارس، میتوان دانشآموزان را مجهز به ابزاری کرد که بهوسیله آن بتوانند شرایط را درک کرده و تحلیل کنند و نقش خود را داشته باشند. ابزاری همچون مهارت تفکر نقادانه. در این مهارت به فرد توانایی تفکر واضح و منطقی و درک ارتباط بین ایدهها آموزش داده میشود. این نوع تفکر به فرد کمک میکند تا از توانایی خود برای استدلالکردن استفاده کند؛ یعنی در زمینه اطلاعات، یک گیرنده فعال باشد، نه یک گیرنده منفعل. مدارس میتوانند محلی برای تمرین این نوع تفکر باشند تا به فرآیند حل مسئله و سایر مهارتهای زندگی در دانشآموزان ختم شود. اما متاسفانه شاهد این موضوع در مدارس هستیم که نهتنها به اندیشیدن و گفتوگو احترامی گذاشته نمیشود بلکه کودکان گاه مجبور به تبعیت از یک نوع خاص از تفکر هستند. نوعی از تفکر که از واقعیتهای اجتماعی فاصله داشته و با سبک زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان همخوانی ندارد. فضای مدارس میتواند فرصتی سالم برای گفتوگو و مطالبهگری دانش آموزان شود؛ فضایی که در آن مدیریت هیجانات و همچنین مدیریت خشم تمرین شود. فرصتی که در آن دانشآموزان ترسی از گفتوگو و مطالبهگری نداشته و در آن «احساس موثر بودن» داشته باشند؛ فرصتی که بتوانند درباره آینده خود و جامعهشان فکر کنند، سخن بگویند و امیدوارانه برای ساختن آینده کشورشان قدم بردارند؛ فرصتی که این روزها بهطور تمام و کمال از آنها دریغ میشود.
میثم سعادت/ خبرنگار گروه سیاست
سیزده آبان چهلوچهار سال پیش، صبحهنگام دانشآموزان تهرانی به نشانه اعتراض به حکومت پهلوی، در محوطه دانشگاه تهران جمع شده بودند، اما با برخورد قهری سیستم سرکوب پهلوی روبهرو شدند و با تیراندازی مأموران نهادهای امنیتی حکومت پهلوی، تعدادی از آنها شهید و تعدادی دیگر نیز مجروح شدند. چندماه بعد روز میانه بهمن ۱۳۵۷ جمعی از دانشآموزان مدارس پایتخت طی بیانیهای اعلام کردند: «ما دانشآموزان ایرانی روز شنبه سیزدهم آبان ۱۳۵۷ را به عنوان روز دانشآموز اعلام نموده و قصد داریم هرساله با یاد شهیدان جنبش دانشآموزی در این روز بر وحدت و یکپارچگی خود بیفزاییم.» از پس این حوادث چهلوچهار سال میگذرد و هرساله مراسم روز دانشآموز به همت سازمانهای دولتی مثل سازمان تبلیغات اسلامی با شور و حرارت زیادی برگزار میشود. در بیشتر مدارس هم مراسم جشنی برگزار میشود و هدایایی به دانشآموزان اهدا میشود. سالیان اخیر در حالی سالگرد شهادت دانشآموزان به عنوان روز دانشآموز گرامی داشته میشود که پژوهشگران، جامعهشناسان و روانشناسان، نگاهی متفاوت و اغلب مخالف نسبت به فعالیت سیاسی دانشآموزان، کودک و نوجوان دارند. مسئلهای که در اعتراضات دو ماه اخیر، محل مناقشه گروههای مختلف برای یارگیری از دانشآموزان بود و هشدارهای کارشناسان مبنی بر پرهیز از سوءاستفاده در این بین شنیده نمیشود.
۴ دهه تبلیغ دانشآموز سیاسی
سیاسی بودن یا نبودن دانشآموز از آن دست مسائلی است که حداقل در دو دهه اخیر مورد بحث بسیار قرار گرفته است. از بحث حقوق کودکان و نوجوانان گرفته تا ضرورت کودکی کردن برای بلوغ احساسی، روانی و اخلاقی این گروه سنی. از طرف دیگر بسیاری از دستگاههای تبلیغاتی در خدمت سیاسیتر شدن دانشآموزان فعالیت کردهاند؛ موضوعی که در داخل کشور معمولا برای بزرگترها و حتی دانشجویان با این تعبیر «سیاست پدر و مادر نمیشناسد» مورد تقبیح قرار گرفته است. در این میان در داخل کشور رمانهایی هم در بزرگداشت دانشآموز سیاسی بارها منتشر و بازنشر شده، از جمله یکی از مشهورترین رمانهای ایرانی «همسایهها» داستان جوانی به نام «خالد» را پیش از کودتای ۲۸مرداد و دوران نهضت ملیشدن نفت در شهر اهواز روایت میکند. «خالد»، همچنان که رمان پیش میرود، از نوجوانی بیتجربه به فردی سیاسی تبدیل میشود. علاوه بر اینکه روز قیام و شهادت دانشآموزان به عنوان روز دانشآموز نامگذاری شده، همیشه چهرههایی مثل شهید «حسین فهمیده» که در دوران نوجوانی در جبهه حضور داشته و به شهادت رسیدند، به عنوان الگو در مدارس معرفی میشوند. وضعیت رسانههای فارسیزبان آنسوی مرزها هم به نحوی دیگر با وجود تبلیغات بسیار برای آنکه کودک و نوجوان نباید وارد دنیای بزرگترها شود، اما مسیر دیگری را حداقل طی دوران اعتراض در پی گرفته است. تلویزیون ایراناینترنشنال در لابهلای برنامههای خود تصویر سه دختر دبستانی که پای خود را به زمین میکوبند و شعار میدهند را مدام نمایش میدهد. اصرار آنها به مدرسهای بودن برخی بازداشتشدگان اخیر نیز باعث تحریک دانشآموزان میشود.
در این قریب به دو ماه گذشته، از یکسو شبکههای تلویزیونی آنسوی آب، در حال تحریک دانشآموزان برای حضور در اعتراضات خیابانی هستند و همزمان اخباری مبنی بر بازداشت و جانباختن ادعایی تعدادی از دانشآموزان در جریان اعتراضات یک ماه گذشته منتشر شده است و از طرف دیگر، در داخل کشور نیز تلاش میشود دانشآموزان را برای ساماندهی راهپیماییهای دفاع از مبانی سیاسی و مقابله با این جریان تشویق و تهییج کنند تا جایی که رسما امام جمعه اردبیل، از حضور دانشآموزان بدون اجازه والدین در یک مراسم سیاسی، انتقاد کرد.
بهرغم تکذیب کشته شدن بعضی دانشآموزان در جریان اعتراضات اخیر، اما درباره حضور ماموران امنیتی در برخی مدارس یا بازداشت برخی دانشآموزان در شهرهای مختلف، انگارهها به قوت خود باقی است و نقدها، حاشیهها و درگیری ادامه دارد. با توجه به بحران موجود، جای خالی نهادهای قدرتمندی که حامی حقوق دانشآموزان باشند، در عرصه سیاسی ایران بهخوبی احساس میشود. هرچند نویسندگان کودک و نوجوان بیانیههایی در این مورد دادهاند و بیمهایی از سوی روانشناسان هم مطرح شده است، اما به نظر میرسد نسل نوجوان امروز ایران، در شرایطی قرار دارد که از هر سو درگیر این خواسته و ناخواسته درگیر این اتفاقات است.
***
"نجمه قنبری" کارشناس حوزه آموزش و مدیر دبیرستان دخترانه علامه طباطبایی: اعتراض مدارس، پیام شروع گفتوگو
این روزها همه از کنشگری دانشآموزانی صحبت میکنند که در مدارس، شعار میدهند، هشتگ میزنند یا سرود میخوانند. نجمه قنبری، کارشناس حوزه آموزش و مدیر دبیرستان دخترانه علامه طباطبایی تهران در گفتوگو با هممیهن معتقد است باید با این نوجوانان صحبت کرد.
چرا امروز دانشآموزان به فعالیت سیاسی متمایل شدهاند؟
هنگام بررسی فعالیتهای دانشآموزان باید به چند نکته توجه کرد. مهمترین آنها شرایط عمومی جامعه است. امروز در وضعیتی بهسر میبریم که وضعیت طبیعی در جامعه حاکم نیست. سن نوجوانی مقطع حساسی است. امروز هر دو سوی ماجرا، به دانشآموزان به عنوان سیاهیلشکر نگاه میکنند. برای پیشبرد برنامههای خود از دانشآموزان استفاده میکنند که غیرمنصفانه است. میگویند دانشآموزان اغتشاش میکنند. شلوغ میکنند. باید با آنها برخورد قاطع داشته باشیم. اما به این مسئله توجه نمیکنند که برداشت دانشآموزان از شرایط موجود و مسائل سیاسی با ما بزرگترها متفاوت است.
فعالیتهای سیاسی دانشآموزان چه زمینه و چه پیامی دارد؟
اینکه بچههای یک مدرسه یک سرودی را به صورت دستهجمعی میخوانند، این یک اعتراض مدنی نیست بلکه یک برونریزی است. یا مثلا وقتی روی تخته کلاس یک هشتگی میزنند، در واقع این شروعی برای گفتوگو است. این را مینویسند برای اینکه میخواهند در یک موضوعی، یک بزرگتر این هشتگ را ببیند و درباره آن صحبت کنند.
واکنش مناسب برای کنترل این رفتارها چیست که آسیب بیشتری به دانشآموزان وارد نشود؟
متاسفانه برخی با بدفهمی از این رفتارها، عکسالعمل متناسب با سن آنها از خود نشان نمیدهند. این رفتار میتواند تبعات متفاوت در آینده برای این دانشآموزان داشته باشد. ما وقتی میخواهیم کسی را راهنمایی کنیم، معمولا از گفتن شروع میکنیم؛ در صورتی که راهنمایی کردن یک نوجوان مثل کار یک پزشک است، اول پزشک معاینه میکند و بعد دستور آزمایش میدهد و در نهایت یک تجویز برای درمان ارائه میکند. رابطه با نوجوان نیز باید اینطور باشد، ببینید او مسائل را چطور تحلیل میکند. ما نمیتوانیم با عینک خودمان برای نسل دیگر چیزی تجویز کنیم. قبل از اینکه تجویز را انجام دهیم، باید با آنها گفتوگو کنیم؛ فهمی که ما در چهل سالگی داریم با برداشتی که یک نوجوان ۱۶ ساله دارد، متفاوت است و تجویز دیگری میطلبد. باید با این نسل صحبت کرد که خود اینِ صحبت کردن، سازنده اعتماد هم هست. به قول معروف اول باید برادری خود را ثابت کنیم و بعد ادعای ارث کنیم! برای هر تعامل و راهنمایی، باید دید چه چیزی در ذهن طرف مقابل است.
به صورت کلی موافق فعالیت سیاسی دانشآموزان هستید؟
اساسا فعالیت و کنش سیاسی، نیازمند بینش تاریخی است و با شور و هیجان متفاوت است. اگر نوجوان نسبت به یک مسئله شور و هیجان نشان میدهد، کنش سیاسی او به نظر من بهتنهایی کنش معناداری به حساب نمیآید. اما لازم نیست وقتی با آنها مواجه میشویم، به آنها امر و نهی کنیم. بلکه باید با آموزش تاریخی و اجتماعی آنها را در مسیر تحلیل قرار دهیم و سپس آنها خود میفهمند چطور عمل کنند. نوجوانان اگر بدانند در تاریخ صدوپنجاه سال اخیر، چه انقلابهایی صورت گرفته، درک و دریافت آنها از وقایع بیشتر میشود و اینها همه سخت و مستلزم صبر برای بیشتر شنیدن است.
***
"علیرضا هاشمی" دبیرکل سابق سازمان معلمان: دانشآموزان پختگی سیاسی ندارند
بسیاری از چهرههای سیاسی، در سالهای گذشته از حضور دانشآموزان در برنامههای سیاسی استقبال میکردند اما علیرضا هاشمی دبیرکل سابق سازمان معلمان، از جمله سیاستمدارانی بود که با نگاه به حقوق دانشآموزان، همیشه به این رویکرد انتقاد داشت. با او درباره حضور دانشآموزان در عرصه سیاسی به گفتوگو نشستیم:
حضور دانشآموزان در عرصه سیاسی چه معایب و مزایایی دارد؟
ورود دانشآموزان به عرصه سیاست، هم با روانشناسی رشد مغایرت دارد، هم تجارب جهانی آن را رد میکند و هم عملی غیراخلاقی است و بهنظر من باید ممنوع باشد. به گمان من ورود به مسائل سیاسی مدنظر و کارهای حزبی و انتخاباتی و... مناسب دانشآموزان نیست. امروز این مسئله موافقتها و مخالفتهای زیادی در سطح کلان کشوری دارد. اما ورود به عرصه سیاست اگر میخواهد سنجیده و عاقلانه باشد، مستلزم حدی از بلوغ و پختگی است که دانشآموزان فاقد آن هستند. البته آموزش مباحث سیاسی به آنها کار درستی است و اگر کاری در جهت تربیت سیاسی دانشآموزان باشد، میتواند در آمادگی آنها برای ورود به عرصههای عمومی موثر باشد.
برخی احزاب شاخههای دانشآموزی دارند. حضور در چنین ساختاری برای دانشآموزان مناسب است؟
یکی از اشکالات قانون انتخابات ما پیش از این، حداقل سن حق رای بود که افراد با ۱۵ سال تمام میتوانستند وارد عرصه انتخابات شوند. این قانون احزاب و جریانهای سیاسی را تشویق میکرد که با سوءاستفاده از دانشآموزان تحت عنوان رایاولیها و... اقدام به ساماندهی آنها در گروههای سیاسی کنند. اما خوشبختانه به خاطر عوارضی که این موضوع داشت، قانون حداقل رای اصلاح شد و احزاب هم دیگر کمتر به سمت این کارها رفتند. به هرحال دانشآموز کمتجربه است، احساسات و شتابزدگی دارد و حضور در احزاب میتواند برای او آسیبزا باشد.
چه نسبتی بین دانشآموزان و احزاب قائل هستید؟
در نظامهای مردمسالار، احزاب میتوانند در قسمت آموزش، به تربیت دانشآموزان در این سنین بپردازند اما ورود افراد به احزاب غیراخلاقی است. یعنی احزاب میتوانند قسمتی از بار آموزش و کسب مهارت را به عهده بگیرند، اما نگاه ابزاری و ورود به فعالیت آشکار، قطعا نادرست است.
نظر شما درباره فعالیتهای سیاسی این روزهای دانشآموزان و رفتارهای اعتراضی آنها بعد از وفات خانم مهسا امینی چیست؟
متاسفانه محیط مدرسه و سن و سال دانشآموزان بهگونهای است که آنها را به سمت فعالیتهای سیاسی سوق میدهد. امروز هر دو سو دانشآموزان را برای استفاده به شکلهای مختلف تشویق میکنند. مثلا مسئول سازمان تبلیغات اسلامی برای دانشآموزان اعلام راهپیمایی میکند که از هر مدرسه تعدادی دانشآموز را به مکان خاصی ببرند و در منازعات کلان بدون آنکه آگاهی کافی داشته باشند، شرکت کنند. بعضی تشکلها دانشآموزان را تحت مدیریت میگیرند. در طرف دیگر هم این محل اشکال است و مخالفان هم اشتباه میکنند که با سوءاستفاده از فضای احساسی دانشآموزان، آنها را وادار به فعالیتهایی میکنند که متناسب با سن و سال آنها نیست.
چرا امروز دانشآموزان تا این اندازه در فعالیتهای سیاسی نقشآفرینی میکنند؟
آموزش و پرورش باید خود این مسئولیت را بپذیرد که متاسفانه آموزش و پرورش ما توان این کار را ندارد. آموزش و پرورش ما باید اجازه ندهد کسی از بیرون مدرسه فعالیتهای درونمدرسه را به سمتی ببرد که تشنج و مسائل اینچنینی داشته باشد. آموزش و پرورش از سیاست بسیار ضربه خورده و تا زمانی که متولیان امر که خواسته خود را دنبال میکنند، نظرشان تغییر نکند، این کشمکش ادامه پیدا خواهد کرد. هرچند ممکن است مدتی فتیله پایین بیاید. اما این داستان ادامه دارد که مسئولان ما هنوز به آن نرسیدهاند. برای تحقق این خواسته مشاوران اندیشهورز که تجربه کار در مدارس را دارند باید در این زمینه به کار گرفته شوند.
***
"سعید نورمحمدی" فعال سیاسی اصلاحطلب: اعتراضات دانشآموزان سیاسی نیست
احزاب ایران در مقاطع مختلف زمانی از حضور دانشآموزان در بدنه حزب بهره بردهاند. از جمله جبهه مشارکت ایران اسلامی که واحدی به نام شاخه دانشآموزی داشت و تا مدتها این شاخه زیر نظر سعید نورمحمدی فعالیت میکرد. سعید نورمحمدی حالا عضو شورای مرکزی و سخنگوی حزب ندای ایرانیان است. با او درباره فعالیت سیاسی و حزبی دانشآموزان به گفتوگو نشستیم.
نظر شما درباره فعالیت سیاسی دانشآموزان چیست؟
در ابتدا به این مسئله اشاره کنم که باید بین دو موضوع تفاوت قائل شد. یکی پیگیری و تشویق دانشآموزان برای پیگیری مطالبات اجتماعی خود و دیگری حضور دانشآموزان در فعالیتهای سیاسی. این دو مقوله در برهههای مختلف اشتباه گرفته میشوند.
طبیعتا فردی که دلسوز دانشآموزان باشد به آنها توصیه نمیکند در فعالیتهای سیاسی حضور داشته باشند. فعالیت سیاسی برای دانشآموزان بهخصوص در ساختاری که تحزب بهرسمیت شناخته نمیشود، توصیه درستی نیست، اما تشویق آنها به دغدغههای اجتماعی، امر مناسبی است.
نمونههای حضور موثر دانشآموزان در فعالیتهای سیاسی کجا بوده؟
مواردی مثل پرسش مهر که در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی برگزار میشد که با این کار دانشآموزان را تشویق میکرد به مسائل روز کشور فکر کنند. یا موضوعات مختلفی که دانشآموزان در فعالیتهای اجتماعی نقشآفرینی کردند. این تشویقها میتواند زمینهساز طرح دغدغههای آنها در فضای عمومی باشد.
افرادی امروز دانشآموزان را تشویق و تهییج میکنند که در اعتراضات حضور جدیتری داشته باشند. نظر شما درباره این حضور چیست؟
درست است که در ایران پیوند پررنگی بین فعالیتهای سیاسی و اجتماعی دانشآموزان وجود دارد اما اعتراضاتی که امروز دانشآموزان انجام میدهند، از منظر سیاست نیست. بلکه آنها از منظر حقوق اجتماعی اعتراض میکنند. متاسفانه از نظر برخی مقامات دولتی، این اعتراضات تهدید تلقی شده و سیاسی میشود. اعتراضات دانشآموزان را نباید سیاسی تلقی کرد. در این میان نباید منکر دخالت شبکههای خارجی در این اعتراضات بود که به دنبال سوءاستفاده هستند. ماهیت دشمن همین است که از اتفاقات داخلی سوءاستفاده کند اما این مسئله نباید بهانهای شود که نسبت به دغدغههای دانشآموزان بیتفاوت بود.
در این شرایط که دانشآموزان برای اعتراض به خیابان آمدهاند، چطور میشود اعتراضات آنها را کنترل کرد که آسیبی به آنها وارد نشود؟
مسئله اصلی اعتراضات یک موضوع کلانتر است. برای یک موضوع کلان، باید راهحل کلان مطرح کرد. امروز در این اعتراضات، هم دانشآموزان حضور دارند، هم دانشجویان و هم اقشار مختلف جوانان و مردم. همه اینها را در یک پکیج باید دید و باید با مردم گفتوگو شود. در یک فضای مونولوگ یکطرفه که امروز وجود دارد، نمیتوان مشکلات را حل کرد. این رهگذر اعتراض را از بین نمیبرد. اگر صداوسیما میخواست صدای بخشی از معترضان باشد، شاید این اعتراضات به شکل خیابانی نمود پیدا نمیکرد. وقتی معترض صدایش در رسانه داخلی منعکس میشود، مسیر را در کف خیابان دنبال نمیکند. مقام رهبری نیز دیروز گفتند که نوجوانان تحلیل دارند و نمیتوانید این را نادیده بگیرید.
در نهایت عضویت در احزاب را به دانشآموزان توصیه میکنید؟
در شرایط فعلی ایران توصیه نمیکنم. اگر کشور توسعهیافته بود شاید طور دیگری بحث میشد. بهخصوص اینکه امروز دانشآموزان حق رای ندارند. اگر سن رای در رنج سنی دانشآموزان بود، طبیعی بود در احزاب هم شاخههای دانشآموزی شکل بگیرد اما حالا که سن رای ۱۸ سال است، کار سیاسی، خیلی توصیه نمیشود.
- 15
- 1