این روزها گاهی ویدئوهای حیرتانگیزی در فضای مجازی دستبهدست میشود که از افزایش مداخلات پلیس در بسیاری از امور روزمره زندگی افراد حکایت دارد؛ حیرتی که حاوی این پرسش است: دستور از بالاست و حاکمیت برای برقراری امنیت کشور تا این میزان مداخله را لازم میداند یا مامورانِ خودمعذورپندار چنین آتشبهاختیار بر طبل مداخله در امور مردم میکوبند و عرصه را برای زندگی شهروندان روزبهروز تنگتر میکنند؟
به گزارش توسعه ایرانی، اشاره مشخص این مقدمه، ویدیویی است که نشان میدهد پلیس حتی تحمل دورهمی گروهی از کمتوانان جسمی را هم ندارد. افرادی که به نظر میرسد اغلبشان به دلیل شرایط سخت جسمی و نبود امکانات، مدتهاست پا از خانه بیرون نگذاشتهاند.
ویدئوی مورد اشاره مربوط به گروهی از ناتوانان جسمی و خانوادههایشان است که روز جمعه ۱۵ فروردین در پارک قائم منطقه یافتآباد در جنوب غربی شهر تهران، به قصد تفرج و شادی دور هم گرد آمدهاند. اما این شادی دیری نمیپاید؛ چرا که یک درجهدار نیروی انتظامی با حضور در جمع پس از طرح این سوال که «مجوزی دارید یا نه»؟ نهیب میزند که «جمع کنید و بروید»!
این درخواست پلیس البته با اعتراض حاضرین روبرو میشود. زنی که به نظر میرسد فرزند معلولش را در این دورهمی همراهی میکند به اعتراض میگوید: «برای بچههای ما که کاری نمیکنید، حالا هم که کسی میخواهد برایشان کاری کند، شما نمیگذارید»؟! این زن همچنین ادامه میدهد که فرزندش مدتهاست در خانه بوده و حال که بیرون آمده با چنین مانعی مواجه میشود.
مأمور که ظاهرا سرهنگ نیروی انتظامی است، اما گوشش به این حرفها بدهکار نیست. او در مواجهه با اعتراض حاضران، به ظاهر در تماسی خواهان حضور نیروهای امنیتی میشود. تماسی که به خشم و اعتراض بیشتر جمع میانجامد. شخصی از میان جمعیت میگوید: «امنیت که جواب نمیده، بگو گارد ویژه هم بیاد، یگان ویژه هم بیاد، بگو ون هم بیارن ما رو بکشن ببرن بهشت زهرا، نزدیک هم هست»! شخص دیگری به کنایه اینگونه ادامه میدهد: «بگو تو پارک جمع شدن دارند اختلاس میکنند!» و معترض دیگری به گلایه فریاد میزند که «همهچیز را در این مملکت سیاسی و امنیتی کردهاید»!
این ویدئو در حالی به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شد که بسیاری با انتقاد از عملکرد ماموران نیروی انتظامی که باید حس امنیت در جامعه را افزایش دهند، از شیوع «شیوه مذموم فعلی» ابراز نگرانی میکنند. شیوهای که در آن همه حرکات و سکنات شهروندان امنیتی ارزیابی شده و مستحق برخوردی تند و جدی است و اساسا باید با آن برخورد و از آن جلوگیری کرد.
جای خالی شادی که حق شهروندان است
البته در سالهای اخیر، این شیوه رفتاری ماموران با شهروندان در اغلب اجتماعات شاد و دورهمیهایی از این دست، به کرات تکرار شده و بسیاری از شهروندان تجربه آن را داشتهاند و پیه آن به تنشان مالیده شده است.
شاید دورهمی سال ۱۳۹۵ گروهی از نوجوانان در مقابل مرکز خرید کورش در بزرگراه ستاری تهران را به خاطر داشته باشید. البته این دورهمی برای گروههای سنی دیگر نباید چنین خاطرهانگیز باشد که پس از هفت سال هنوز در یادها بماند، اما برخورد عجیب پلیس در برهم زدن دورهمی دوستانه نوجوانان و برخورد با عوامل هماهنگی آن، سبب شد که حافظه جمعی این ماجرا را از یاد نبرد.
البته چنین برخوردهایی مسبوق به سابقه بوده است. پنج سال پیش از این واقعه نیز دورهمی آبپاشی نوجوانان و جوانان در پارک آبوآتش تهران هم همینقدر جنجالی شد و پلیس اقدام به دستگیری برخی حاضرین در این جمع کرد. برخوردهایی که انتقادات عمومی زیادی به دنبال داشت.
همین سال گذشته، پیش از اعتراضات عمومی به مرگ مهسا امینی گردهمایی گروهی از نوجوانان اسکیتبوردسوار در پارکی در شیراز حاشیهساز شد و پلیس موظف به جلوگیری از این دورهمیها در آن منطقه و سایر شهرهای کشور شد. دورهمیهایی که برخی برخورد با آن را امنیتی ارزیابی کردند.
یعنی معلولان هم؟!
هرچند با مرور اخبار درمییابیم که این دست برخوردها کم نبودهاند، اما باز هم برخورد پلیس با دورهمی اخیر معلولان تعجب بسیاری را برانگیخته است. چرا که بسیاری از ما به خوبی میدانیم، افراد ناتوان به لحاظ جسمی و حرکتی در کشور ما از کمترین حقوق شهروندی محروم هستند. محرومیتی که امکان تردد آسان در شهر، دسترسی به تجهیزات توانبخشی، حق داشتن شغل و ... را هم از آنها سلب میکند. بسیاری از مردم به خوبی میدانند، شمار زیادی از معلولان به دلیل همین محرومیتها به نوعی در حبسهای خانگی بلند مدت قرار میگیرند و امکان خروج از خانه را ندارند. این در حالی است که این وضعیت نه تنها خود معلولان، بلکه خانوادههایشان را هم سخت تحت تاثیر قرار میدهد و وضعیت سلامت روحی و روانی آنها را با مخاطره جدی روبرو میکند. در چنین شرایطی به نظر میرسد پلیس که باید حافظ مال و جان مردم و همچون سایر شهروندان از محرومیت این گروه آگاه باشد، میتواند در اقدامی حداقلی از امکانات از این قبل که خود مردم با مشارکت یکدیگر برای شادی هم فراهم میکنند، استقبال کند؛ نه اینکه با رفتارهایی حساب نشده- که مشخص نیست دیکته شده از سوی حاکمیت است یا زیادهروی خود مامور- زمینههای ناراحتی و خشم حاضران را فراهم کند. خشمی که به راستی میتواند آتشی مهلک به پا کند.
صفحه توئیتری کمپین معلولان، پس از ساعاتی از انتشار تصاویر برخورد مامور نیروی انتظامی با دورهمی معلولان؛ خبر داد که «بچههای امنیت نیامدند و آن مامور نیروی انتظامی هم پس از آن که از بههم زدن برنامه و خراب کردن حال معلولان مطمئن شد، رفت.... معلولان ماندند با یک دنیا افسردگی که حتی حق شادی و دورهمی هم نداریم»!
جای خالی شادی، جای پررنگ نگاه امنیتی
احساس شادی به عنوان یک پدیده روانشناختی و اجتماعی، تحت تأثیر تجربههای مستقیم و غیرمستقیم از شرایط متفاوت اجتماعی است که انسانها برای دستیابی به زندگی سالم و تداوم روابط اجتماعی، نیازمند آن هستند.
تحقیقات نشان میدهند که توجه به شادیهای گروهی و دسته جمعی بهترین شیوه برای کاهش جرایم و خشونتهای اجتماعی و افزایش سلامت روانی مردم و به تبع آن امنیت بیشتر جامعه است و عدم توجه و کنترل آن نیز موجب بروز آسیبهایی در جامعه خواهد شد.
در همین باره سمانه سجادی، روانشناس میگوید: «بیتردید شهروندان عصبی، همواره عاملان اصلی نزاعهای خیابانی و تشنج در سطح شهرها به شمار میروند. باور این نکته که افراد یک جامعه سالم باید در جشن و سرورهای همگانی به بازتوانی روحیه خود پرداخته و راه و رسم کنار هم قرار گرفتن و با مهربانی زندگی کردن را به خوبی بیاموزند، نکتهای است که غفلت از آن خسارتهای جبران ناپذیری را بر جا خواهد گذاشت که گاه جبران آن از عهده هیچ کس بر نخواهد آمد».
او نیاز به این شادی جمعی را در میان گروههای آسیبپذیرتر، چون ناتوانان جسمی بیشتر میداند و ادامه میدهد: «در اغلب کشورها امکان شادیهای عمومی برای این گروه از سوی دولتها و مدیران شهری فراهم میشود». به گفته او حاکمیت باید خود را موظف به ارائه خدمات به شهروندان برای افزایش شادی و نشاط بداند چرا که این مورد تاثیر بسزایی در شکوفایی و رونق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی انسانها دارد و تاثیرات عمدهای بر روحیه و انگیزه افراد جامعه برای کار، تلاش و تولید بیشتر دارد و امید به آینده را در آنان تقویت میکند.
سجادی میافزاید: «بسیاری از کشورهای دنیا در زمینه افزایش شادی و نشاط جمعی و فردی برنامهریزیهای دقیقی میکنند که از آن جمله میتوان به جشن گوجه فرنگی در اسپانیا، جشنواره رنگ در هند، جشنواره اسباب بازی در سوئیس و جشن پر یا جنگ بالشها که چهارم آوریل هر سال در ۳۹ کشور جهان برگزار میشود، اشاره کرد». به گفته او، در کشور ما نه تنها امکانی برای برگزاری این جشنها فراهم نمیشود که جلو دورهمیهایی که شهروندان خود برای شادی ترتیب میدهند به بهانههای امنیتی گرفته میشود. موضوعی که آثار تخریبی بلندمدتی دارد و نگاه بدبینانه شهروندان به نیروهای انتظامی را تقویت کرده است.
بر گفتههای این روانشناس میتوان این نکته را نیز اضافه کرد که رفتارهایی از این دست آثار مخربی بر سلامت روان عمومی شهروندان دارد و دود این شیوه برخورد امنیتی و محرومیت شهروندان از امکان دورهمیهای شاد، توامان به چشم مردم، حاکمیت و آینده کشور خواهد رفت.
سعیده علیپور
- 15
- 3