تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد برجسته جامعهشناسی دانشگاه در گفتگویی با امتداد، ضمن برشمردن تبعات و پیامدهای این دو رویه تلخ در جامعه ایران، اظهار داشت: اثرات این دو مسئله در جامعه، بدون تردید متعدد و متکثر خواهد بود. امری که اولین سطح اثر آن در روحیه اساتید و فعالین دانشگاهی بوده و وحشت و ناامنی شغلی را به دنبال دارد که به تبع آن، افراد خواسته یا ناخودآگاه دست به خودسانسوری میزنند. در نهایت نیز، ما با این رویکرد، برخی از اساتید دغدغهمند را نیز به افراد بیاعتنا نسبت به مسائل کشور و جامعه بدل میکنیم.
این مسئله سبب میشود که جامعه از سرمایه و فرصت استفاده از نیروهای نخبه تحصیلکرده محروم مانده و جامعه و نظام تخصصی کشور از این بابت متضرر و دچار آسیب شود. نکته دیگر اینکه، افراد متخصص متبهری که احتمالا ممکن است با نظام زاویه یا نقدی داشته باشند با مشاهده این رویکرد و روند، اساسا از ورود به عرصه انتقال دانش صرفنظر کنند.
در مجموع دانشگاه با این رویکرد آسیب اساسی دیده و ساحت نوآوری و خلاقیت در این عرصه از دست خواهد رفت. نهایتا باید منتظر دانشگاهی باشیم که به جای اساتید برجسته، عدهای کارمند و کارگزار نظام در آن فعالیت کنند.
وقتی به جای اساتید، چهرههای بیارتباط به ساحت دانشگاه وارد این نهاد میشوند، این مسئله نتیجهای جز مضمحل شدن علم و دانش را به دنبال نخواهد داشت. این تلقی وجود دارد که در دانشگاههای ما، علم و دانش اهمیتی نداشته و آقایان کسانی را میخواهند که فقط با بهبه و چهچه به مداحی بپردازند.
در عین حال، شاهد سیلی از مهاجرت افراد به خارج از کشور هستیم که ظاهرا تشدید شده است. این مسئله، نشانگر آن است که جامعه ناآرام بوده و در حالت عدم وجود اطمینان اجتماعی، فروریخته است. وقتی در محلی بلایای طبیعی مثل زلزله یا سیل آمده و یا درگیر جنگ شود، افراد از آن خارج میشوند.
این مسئله نشاندهنده آن است که در جامعه انفجاری صورت گرفته و همه را از جای خود کنده است. امر تلخی که افراد، راه حل برونرفت از شرایط را مهاجرت از کشور میدانند. این، یک رویکرد بسیار، بسیار بدی است که در ایران جاری و ساری شده است.
اثرات این ناامنی و بیاعتمادی که یک یا دو روزه حل نمیشود. بلکه این بیاعتمادی در جامعه، نسلی را آواره و ویران میکند. ضمن اینکه، سرمایه بزرگی که در کشور به سختی به دست آمده به آسانی خارج و مورد استفاده کشورها و جوامع دیگر قرار میگیرد.
بر خلاف تصور رایج، نیرویی که از کشور مهاجرت میکند نیز تا حدی دچار ویرانی میشود. چرا که او نیز عادت کرده در این جا رشد و تمام علائق و انگیزه خود را در مملکت خود بارور کند.
از همه مهمتر اینکه، جامعه از گوناگونی نیرو و نیروهای متخصص متعدد خارج شده و به یک جامعه یکرنگ، یکدست، ضعیف و ناتوانی بدل میشود که هر آن ممکن است دچار آسیب جدیتری شده و فروپاشی اساسی در آن رخ دهد.
از این سو، نظام نیز بر این تصور است که سرمایه انسانی مجانی در کشور تولید شده و باقی خواهد ماند. دانشگاههای ما بیش از اندازه نیروی متخصص تولید میکنند. به عبارت دیگر، برخی آقایان فکر میکنند که نیروی متخصص به اندازه کافی هست، هرکس نخواست برود!
اما آگاهی ندارند که وقتی سرمایههای انسانی متخصص از کشور بروند، بقیه را هم با خود خواهند برد. نظام سیاسی در ظاهر فکر میکند که اگر موجی از متخصصین نیز از کشور بروند، مشکل خاصی پدید نخواهد آمد. اما در نهایت، متاسفانه باید گفت که با ادامه این روند در نهایت، نظام تخصصی در ایران دچار انحطاط و ورشکستگی بنیادین خواهد شد.
- 12
- 1
صفورا
۱۴۰۲/۸/۳ - ۲۱:۱۷
Permalink