روزنامه اطلاعات نوشت:هر توجیه جامعه شناسانه،مردم شناسانه و روانشناسانه که برای جمع شدن چند روز پیش گردمزار کوروش کبیر وجود داشته باشد، باید پرسید چرا حالا این اجتماع شکل گرفته است؟ مگر گرد آمدگان، امسال قبر کوروش را کشف کردهاند و اگر واقعاً تاریخ تولد او در روز یاد شده صحت داشته باشد چرا امسال و در این زمان حساس این کار صورت میگیرد؟
چند فرض محتمل را در نظر میگیریم.
اول، فرض کنیم حرف آنهایی که میگویند این کارها بازتاب افراط کاریهای صدا و سیماست که مدام تبلیغ رفتن به عراق در ایام اربعین میکند یا ضریح و در طلایی نشان میدهد که راهی مقابر متبرکه در عراق میشود درست باشد ؛ پرسش این است که مگر این کارها در ایران پس از پیروزی انقلاب تازگی دارد که گروهی این گونه عکس العمل نشان میدهند؟
دوم، فرض کنیم که دستگاههای حکومتی در امر تشویق مردم به زیارت رفتن به عربستان و عراق و سوریه افراط کرده باشند. پرسش این است که آیا کسانی که سالانه برای گردشگری در ایام نوروز و تعطیلات تابستان عازم خارج میشوند و جیب شرکتهای هواپیمایی خارجی را پر میکنند و هر سال صدها میلیون دلار هزینه سفر میکنند و رهسپار دوبی و آنتالیا و اروپا و آمریکا میشوند آیا برای زیارت میروند و واقعاً اگر ازقام سفرهای زیارتی را با گردشگری غیر زیارتی که البته امری عادی است مقایسه کنیم، کدام بیشتر میشود و باز آیا این امور فقط امسال جاری و رسم شده است که چنین عکسالعملی پیدا میشود.
سوم، بحث مربوط به حضور ایران در سوریه و عراق و لبنان است.اگر باز فرض کنیم این حضور قابل توجیه نباشد، مگر کسانی که اطراف مزار کوروش گرد آمدند از خانوادههای شهدا بودند یا فرزندانشان در سوریه و عراق و لبنانند با داعش مبارزه میکنند؟
به عقیده نگارنده این گردهم آیی با آنچه در گذشته به بهانه بابک خرمدین برگزار میشد، بسیار متفاوت است.
در هر حال عرب ستیزی در قرون اول فتح ایران در بعضی نقاط از کشور ما که مردم از ستمگری حکام منصوب خلفای اموی و عباسی به تنگ میآمدند و علیه خلیفه قیام میکردند بخشی انکارناپذیر از تاریخ ایران زمین است.
این هم که کوروش قوم یهود را از اسارت آزاد کرده از افتخارات آن پادشاه است و این که به قول استاد دکتر دینانی منشور حقوق بشر کوروش وجود دارد و واقعیت دارد از این جهت برای ما مهم است که ما ادعای حقوق بشری غربیها را که غرب را بانی حقوق بشر میدانند رد کنیم و افتخار کنیم که نیاکان را این حیث بر آنان تقدم داشتهاند. به عبارت دیگر ما کوروش را در برابر غربیها علم میکنیم نه در مقابل عربها.
اما این که در فضای ملتهب کنونی که جنایتکاران سعودی هر رطب و یابسی را به ما نسبت میدهند عدهای علم ضد عربی بردارند و به تخت جمشید و پاسارگاد بروند و شعارهای آنچنانی بدهند و درکشور غائله حیدری نعمتی راهاندازند، پیگیری و تحلیل خودش را دارد که مسئولان در وزارت کشور و دیگر دستگاههای ذیربط باید بدان بپردازند.
به شکرانه ایثار همه آنانی که از جان خود گذشتند تا در امنیت زندگی کنیم،امروز کشور ما از این حیث در منطقه مثال زدنی است؛ اما نباید فراموش کنیم که ایجاد اختلاف در داخل و تحریک مردم و مومنین و مراجع در شرایط کنونی میتواند به همبستگی امنیت و انسجام ما لطمه بزند و این خوش خیالی محض است که بپنداریم آنچه در پاسارگاد گذشت یک امر ساده بوده است.
جامعه ایرانی اسلامی ما تعادل آشکار و پنهان خودش را دارد. ایرانی مانند یک پرنده است که با دو بال اسلامیت و ایرانیت پرواز میکند که اگر تعادل را رعایت نکند واژگون میشود. نگاهی به دبستانها بکنیم و به اسم بچههایمان دقت کنیم. اگر مقداد و یاسر و سلمان داریم آرش و کوروش و داریوش و سهراب هم داریم. اگر فاطمه و محدثه و زینب و ریحانه و زکیه داریم فرنگیس و سودابه و فرانک و فرمهر و منیژه هم داریم و تقریبا در مدارس ما یک تعادل پنهانی از این نظر وجود دارد. البته این به معنای هم ارزشی اسمهای انتخاب شده نیست.
حالا چه اتفاقی رخ داده است که در گرماگرم ایجاد ایرانهراسی جدید و در حالی که سرداران پر افتخار ما در مواجهه با مزدوران پلید داعش در نبردند، عدهای فیلشان یاد هندوستان کرده که بر سر قبر کوروش شعار بدهند ما آریایی هستیم عرب نمیپرستیم یا همش میگن دست خداست هر چی بلاست از عرباست. این درست است که در منطقه بخشی از بلاها از بعضی سران فاسد عرب بر میخیزد، ولی آیا وقتی رسانههای خارجی این شعارها را ترجمه و در برنامههای خود پخش کنند بازتاب آن به سود منافع ملی ما تمام میشود؟ ضمن این که درهر حال باید پذیرفت که در دل هر افراطی، تفریطی نهفته و صدا و سیمای ما که رسانه ملی نام گرفته است باید در پخش برنامههایش یک تعادلی را رعایت کند و کسانی که مسئول کارهای دینی هستند هم باید در تبلیغات، ظرافتهای فرهنگی تاریخی را رعایت کنند. همه ما باید توجه داشته باشیم که در شرایط حساس کنونی ملعبه جریانهای خاص که میخواهند در میان مردم ما تخم تفرقه بکارند قرار نگیریم. اسلامیت کشور ما سابقه۱۴۰۰ ساله دارد و ایرانیت ما دو برابر آن در تاریخ ثبت شده است. ما در تاریخ هیچوقت نژادپرست نبوده ایم.اسلام برای ما وحدت به ارمغان آورده و از آنجا که ارزشهایش متعالی بوده روح لطیف ایرانی پذیرای آن شده است.
کسانی که مدعی ایرانیت شدهاند لابد نمیدانند که زبان پارسی در چهار دهه گذشته در جمهوری اسلامی ایران چقدر پالایش یافته و چقدراین زبان کهنسال ناب ما، سره شده است و باز نمیدانند که این زبان پالایش یافته علاوه بر رواج در ایران در تاجیکستان و افغانستان هم رایج شده است ویا لابد نمیدانند که رهبر انقلاب اسلامی تا چهاندازه به زبان پارسی سلیس و روان ارج مینهند.
به هر حال در جامعه متحول و سیال ما که هر روز در آن رخداد جدیدی شکل میگیرد که دیگر وقایع را از اولویت خارج میکند نباید به آنچه در پاسارگاد گذشت ساده نگریست و آن را در بوته تحلیل قرار نداد و البته گروهی هم که خود را از بابت شعارهای هیجانی کاذب آزرده خاطر میبینند نباید راه افراط در پیش گیرند و دست به اعمال متقابل بزنند. باید توجه داشته باشیم که کشور ما دارای اولویتهای دیگری است و خواسته یا ناخواسته نباید فریب جریانهای انحرافی را بخوریم و در دامی که تنیدهاند فرو افتیم.
- 9
- 4