به گزارش شرق، ١. نکته کلیدی نخست: «برجام انتخاب بین عقلانیت و احساسگرایی بوده است و نه انتخابی بین انقلابیگری و غیرانقلابیگری»
موارد توضیحی و آماری نکته کلیدی اول:
برخلاف منتقدان دولت، حقوق و تکالیف ج. ا. ایران در برجام ناشی از عدول از ارزشهای انقلابی نبوده بلکه مکانیسمی عقلانی مبتنی بر «نیل به اهداف انقلاب با کمترین هزینه» در حوزههای مختلف منافع ملی (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...) بوده است.
اساسا میتوان گفت که اقدامات عوامگرایانه و احساسی نهتنها با استیفا و تحقق اهداف منافع ترسیم شده در اسناد بالادستی نظیر سند چشمانداز و برنامههای توسعه تناسبی ندارد بلکه خود مانعی در برابر آن است. برخلاف آن، رویکرد عقلانی مبتنی بر الف) تحلیل شرایط، ب) ارزیابی مقدورات و امکانات در دسترس و پ) ارزیابی واقعبینانه از محدودیتهای داخلی و خارجی، سعی در «تحقق بیشینه با کمترین هزینه منافع ملی» دارد. برجام مکانیسمی برگرفته از این رویکرد عقلانی است که:
- حق غنیسازی ج. ا. ایران را عملا و مکتوب در یک سند رسمی بهرسمیت شناسانده، درحالیکه غربیها حاضر به شناسایی این حق برای هیچ دولت دیگری در NPT به صورت تصریحشده و مکتوب نيستند. بههمیندلیل است که در مقدمه سند برجام قید شده است «ترتیبات مندرج در این سند بین ایران و ١+٥ برای هیچ کشور دیگری قابل تسری نمیباشد».
- رویکرد عقلانی تحریمها را بهعنوان یکی از موانع شکوفایی پتانسیلهای داخلی و بهرهبرداری از امکانات خارجی الف- در کوتاهمدت بیاثر كرده (تعلیق) و ب- مهمتر از آن به ایجاد مکانیسمی برای لغو دائمی آنها اقدام کرده است که مثلا بعد از هشت سال با تأیید نهادهای نظارتی بینالمللی و تصویب پروتکل الحاقی در مجلس محترم شورای اسلامی، طرف مقابل به لغو تحریمها اقدام کند.
- رویکرد عقلانی توانست اقدام بیسابقهای در حوزه دیپلماتیک کند و برای اولینبار، کشوری از فشارهای تحریمی فصلهفتمی بدون جنگ یا تغییر رژیم خارج شد.
- تحریمها مطابق ارزیابیهای داخلی و خارجی نظیر مرکز خدمات پژوهشی کنگره ایالات متحده بین سالهای ٢٠١٢ تا ٢٠١٥ معادل ٢٦٦ میلیارد دلار ضرر اقتصادی مستقیم و عدمالنفع برای ج.ا.اسلامی ایران داشته است.
- الگوی عقلانی معتقد است تحریمها زمانی علیه ایران اتفاق افتاد که «شکوفایی داخلی و ارتباط متقابل با جهان» در «حالت موازنه منفی علیه ایران» بوده است. یعنی میزان وابستگی ایران به جهان بسیار بیشتر از نیاز جهان به ایران بوده است. ازهمینرو، الگوی عقلانی معتقد است «راهحل بلندمدت عدم بازگشت تحریمها» (Snap Back) در شکوفایی داخلی و ارتباط متقابل اقتصادی و سیاسی/ اجتماعی با جهان است. برجام، با لغو موانع شکوفایی داخلی، در حقیقت بازگشت تحریمها را برای همیشه دشوار و پرهزینه میکند.
- راهکار آینده اقتصاد و سیاست ج.ا. ایران، بازگشت از مسیر رویکرد عقلانی و بازگشت به عوامگرایی احساسی و انقلابینما نیست، بلکه تداوم مؤلفههای زمینهساز شکوفایی است.
٢. نکته کلیدی دوم: تدریجیبودن آشکارشدن نتایج اقدامات اصلاحی/ترمیمی: نکته مورد سوءاستفاده منتقدان دولت
موارد توضیحی و آماری نکته کلیدی دوم:
- تجربه بازگشتهای اقتصادی بزرگ نظیر بازسازی اقتصادی بعد از بحران ١٩٢٩، دهه ١٩٧٠ و ٩-٢٠٠٨ نشان میدهد که بازسازی و ترمیم بحرانهای اقتصادی بزرگ بسته به شدت و عمق بحران اقتصادی در بازههای زمانی پنج تا هشت سال امکانپذیر است.
- تورم ٤٠درصدی، رشد منفی ٦,٨ درصد، بحران نقدینگی و حجم پول، محیط کسبوکار نامناسب در رتبههای بالای جهانی، محدودیتهای مالی، بانکی و اقتصادی، زیرساختی خارجی، ناتوانسازی بخش خصوصی با اجرای ناقص اصل ٤٤، بالابردن مصنوعی توقعات اجتماعی، ضعف شدید سرمایه اجتماعی با تمایزبخشیهای اجتماعی و سیاسی نابجا و مخرب، بحرانهای ملموس محیطزیستی،
آستانه ورشکستگی نهادهای مالی و صنعتی و رکود تورمی همگی نشان میدهد بحرانهای بعد از ریاستجمهوری دولت یازدهم بحران بزرگ و ساختاری بوده که به دلیل الف) شدت بحران، ب)چندلایهبودن بحرانها و برهمکنشی بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و محیطزیستی، پ) خودمحورانهبودن سیستم مدیریت بحران نشان میدهد بحرانهای به ارث گذاشتهشده برای دولت یازدهم، عمیقترین بحران تاریخ ج. ا. ایران بوده است که حتی از بحران بازسازی بعد از جنگ نیز بزرگتر است. حداقل در دوره بعد از جنگ، شدت تحریمهای بینالمللی به میزان سال ١٣٩٢ نبود یا تفاهم سیاسی نخبگان و اعتماد اجتماعی به سیستم بیشتر از سال ٩٢ بود.
- با توجه به این شدت بحران، انتظار ترمیم بحران سال ٩٢ بهعنوان بزرگترین بحران حیات سیاسی ج.ا. ایران در چهار سال دور از انتظار است. - با وجود زمان کم، دولت در شاخصهای کلیدی نظیر رشد اقتصادی، کاهش تورم و جلوگیری از رشد بیکاری موفق عمل كرده است. - ضعف اصلی دولت در عدم اجتماعیکردن و توضیح وضعیت بحران به بهانه حفظ آرامش سیاسی و اجتماعی بوده که سبب شد زوایای عوامگرایی نامکشوف بماند و مجددا به شیوههای نوین امکان ظهور یابد.
٣. نکته کلیدی سوم: فرصتهای بینالمللی کنونی ایران تکرارناپذیرند: ضرورت تداوم تعقل و کار
موارد توضیحی و آماری نکته کلیدی سوم:
- تحولات اقتصادی جهان نشان میدهد که بسیاری از فرصتهای خارجی ج.ا. ایران که ناشی از نقاط قوت این کشور هستند، در صورت استفادهنكردن برای همیشه یا مدتهای طولانی از بین خواهند رفت. مواردی نظیر کاهش سهم سوختهای فسیلی از تقاضای اولیه جهان و رشد کم اقتصاد جهانی، اقتصاد کشورهای نفتی را در آینده آسیبپذیر خواهد كرد.
در این شرایط اگر هماکنون از درآمدهای نفتی بهعنوان «درایور اقتصادی» برای «متنوعسازی اقتصادی» اقدام نشود، فرصت درآمدهای نفتی تکرار نخواهد شد. بههمیندلیل است که عربستان نیز سال گذشته برنامه سند چشمانداز ٢٠٣٠ خود را منتشر کرده که بر پایه استفاده از درآمدهای نفتی بهعنوان درایور متنوعسازی اقتصاد است و نه استفاده از نفت بهعنوان منبع هزینههای جاری. ازاینرو، زمان کنونی، زمان بازگشت به سیاستهای عوامگرایانه برای استفاده هزینهای از درآمد نفتی برای تحقق شعارهای بیپشتوانه در انتخابات نیست.
- جبهه عربستان و رژیم اشغالگر قدس از تقویت رویکردهای تهاجمی در ایران استقبال خواهند کرد تا به جهانیان بگویند که «گزینه تعامل و گفتوگو با ایران از پیش شکستخورده بوده و انزوای ایران لازم است». ازبینرفتن فرصت کنونی رویکرد عقلانی، فرصت مجددی برای شکوفایی داخلی و افزایش ارتباطات بینالمللی را ایجاد نخواهد کرد.
- فرصتهای اقتصادی ایران در بازار منطقهای در بخشهای صنعتی، تجاری، ترانزیتی، توریستی و سیاسی با برنامهریزیهای منسجم رقبای منطقهای در حال کمشدن است. بازگشت رویکردهای احساسی، این فرصتها را برای همیشه از ایران خواهد گرفت. مثلا در صورت شکوفایی بندر گوادر پاکستان بهعنوان پل ارتباطی جنوب و خلیجفارس به آسیایمرکزی، بندر چابهار ایران در آینده نیز فرصت رقابت بزرگی نخواهد داشت، همانگونه که هماکنون بندرعباس و قشم ما در مقایسه با جبلعلی و فجیره امارات، قابل رقابت نیستند.
٤. نکته کلیدی چهارم: ضرورت انسجام نگرشی و عملی تحولخواهان خردگرا
موارد توضیحی و آماری نکته کلیدی چهارم:
- اکنون زمانی است که موضوع تهدید بازگشت بحران فقط منتسب به دولت نیست، بلکه بر همه دغدغهمندان اصلاح و آبادانی کشور اثر میگذارد.
- بخش خصوصی رقابتی و تحولگرا و غیرانحصاری، دانشگاهیان، نخبگان سیاسی عقلانی و فراجناحی از همه گروهها، رسانههای اجتماعی نوین فرصت منحصربهفردی برای ایجاد انسجام ملی برای «تداوم عقلانیت» فراهم آورده است.
- انسجام نخبگان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی
– دولتی و خصوصی- الزاما میبایست با عامه مردم ارتباط تنگاتنگ داشته باشد تا با «آگاهیبخشی اجتماعی» از امکان بسیج سیاسی و احساسی مردم علیه رویکرد عقلانیت بکاهد.
در یک کلام: تحقق اقتصاد مقاومتی و تأکید بر ایجاد اشتغال و تولید در کشور ادامه جدی و انقلابی همراه با مدیریت جهادی دولت را میطلبد.
منصور معظمی
- 19
- 1