جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
۰۹:۱۶ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۰۴۴
سیاست داخلی

پازل ناکامی اصولگرایان در دهه۹۰ /هزینه مدارا با تندروها

رودستی که سنتی ها از تندروها خوردند | باز هم زنگ خطر «بی‌رهبر بودن» در جریان اصولگرا

اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,اخبار سیاسی ایران,اصولگرایان
پایگاه‌های قدرت یکی بعد از دیگری از دست اصولگراها خارج می‌شود؛ دمینوی شکستی که نگرانی و ترس را به چهره راست‌گرایان نشانده است.

به گزارش خبر آنلاین، نیمه دوم دهه ۸۰ اگرچه روزهای سرخوشی اصولگرایانه و انزوای اصلاح طلبانه بود اما زمزمه های پشت پرده روایت دیگر داشتند. مردان راست گرا که بعد از سالها دوری از صندلی قدرت ابتدا در شورای شهر نفوذ کرده بودند و پیشروی خود را تا بهارستان هفتم و ریاست جمهوری نهم ادامه داده بودند، در نیمه دوم این دهه، کم کم در مسیر تفرقه افتادند و چند دستگی.

 

جریانی که ردپای آنها از انتخابات شورای شهر سال ۸۲ نمودار شده بود، سال ۸۴ با فرستادن محمود احمدی نژاد به پاستور صدای "اصولگراتر" بودنشان بلندتر شد. فصل جدایی از همان نقطه کلید خورد. تازه به میدان آمده های اصولگرا کم کم میدان راست گرایی را با تندروی و سهم خواهی و ادعای اصولگراتر بودن به دست گرفتند و بزرگانی چون ناطق نوری را با دلخوری به سکوت واداشتند.

 

گویی شیخ با شمِ سیاسی برخواسته از سالها فعالیت سیاسی، به خوبی فهمیده بود، جریانی در درون اصولگرایان نفوذ کرده که نه تنها سر سازگاری با پدران و بزرگان‌شان را ندارند که حتی قرار است همان پدران را به چوب اصولگراتر نبودن از درون این جریان برانند. شاید از همین رو بود که او برخلاف هم طیفان اصولگرایش بر مدار «مدارا» با این نوآمدگان پیش نرفت و از همان زمان راه خود را از این طیف جدا کرد. همان سالهایی که رگه‌های اختلاف و چند دستگی در جریان اصولگرا روز به روز برجسته تر شد و تا آنجا پيش رفت که حال در دهه ۹۰ اصولگراها چند سر هستند و بی رهبر.

 

زنگ خطری که برای اصولگرایان به صدا درآمد!

دهه ۹۰ برای اصولگرایان خوش یمن آغاز نشد. دلخوری ها از پشت پا زدن احمدی نژاد به راست گرایان هنوز تمام نشده بود که ماجرای خانه نشینی پیش آمد، اتفاقی که نه فقط رئیس دولت دهم که کلیت جریان اصولگرا را زیر سوال برد. آنها دو دوره پشت سر کاندیدایی ایستاده بودند که حال به اذعان برخی از همان اصولگراها رودروی ولی فقیه ایستاده بود. رفتارهای احمدی نژاد در دو سال اخر ریاست جمهوری اش به همین جا ختم نشد، او در هنجارشکنی و قانون گریزی آنقدر جلو رفت که همان اصولگراها آرزوی به پایان رسیدن دوران ریاست جمهوری اش را داشتند.

 

دمینوی شکست

سال ۹۲؛ آغازی بر چرخه ناکامی اصولگرایان بود، گویی هزینه ۸سال ریاست جمهوری «آن مرد رفته از پاستور» و تندروی ها قرار بود یکی یکی پرداخت شود. خردادِ آن سال مردی بر نامزدهای اصولگرا پیروز و روانه پاستور شد که هرچند برند اصولگرایی داشت اما با همراهی و حمایت اصلاح طلبان راهی ساختمان ریاست جمهوری شده بود.

 

گرچه در کنار او حامیانی از جنس ناطق‌نوری هم بودند اما کیست که نداند اولین رودست اصولگرایان از رقیب اصلاح‌طلبانشان همان ۲۴ خردادی رقم خورد که پیروزی حسن روحانی چپ گراها را شادمان تر کرد تا راست‌گرایان را.انتخاب روحانی پایان کار نبود، اصلاح طلبانی که بعد از سالها انزوا با اعتماد به نفس وارد میدان رقابت با اصولگرایان در انتخابات شورای شهر شده بودند توانستند نزدیک به نیمی از کرسی های پارلمان شهری تهران را کسب کنند تا یک پیروزی نصفه و نیمه را در کنار موفقیت روحانی جشن بگیرند.

 

دومین شوک اما به فاصله چندماه به جریان‌راست وارد شد، «حبیب‌الله» اصولگرایان و روحاني وحدت‌گرای این جریان آیت الله مهدوی کنی یکی بعد از دیگری دار فانی را وداع گفتند تا زنگ خطر «بی‌رهبر بودن» در این جریان به صدا در آید.

 

خط و ربط های سیاسی اصولگرایان از همان سال و بعد از فقدان رهبران اصولگرا، رنگ و بویی متفاوت گرفت. حتی زبان ها که تا آن روزها شاید در سایه شرم و احترام به بزرگانی چون عسگراولادی و آیت‌الله کنی واژه وحدت را زمزمه می کرد، از آن سال به بعد بر هیاهو چرخید و جاروجنجال های سیاسی. آن هم نه فقط علیه رقیب اصلاح طلب که حتی علیه برادران اصولگرا.

 

جوانترهای تندرو اصولگرا دیگر نه پایبند مشی ریش سفیدی بودند نه شیخوخیت را بر می‌تابیندند. گویی فقدان رهبر و لیدری که همه را زیر سایه بزرگی خود جمع کند، بهترین فضا برای جولان دادن تندروهایی از جنس پایداری، رهپویان و ایثارگران بود. حتی افرادی چون حدادعادل که اوج سیاست ورزی‌اش در ریاست مجلس هفتم تبلور یافته بود را به هوس انداختند که «بزرگتر» اصولگرایان شود.

 

رودستی که سنتی ها از تندروها خوردند!

ترس و نگرانی از تحرکات تک‌روانه این طیف از اصولگرایان آنقدر در جریان سنتی اصولگرا ریشه دوانده بود که تلاش کردند با مدارا و دادن سهم های سیاسی به نواصولگرایان رگه های اختلاف را پنهان کنند تا شاید یک جاده فرعی برای وحدتی دوباره پیدا شود. این مدارا کردن تا آنجا پیش رفت که در حلقه وحدت اصولگرایان، دیگر نامی از ناطق نوری، ولایتی و لاریجانی آورده نشد.

 

فاصله بین مدارا کردن با تندروها و شکستی دیگر برای اصولگرایان کوتاه بود. لیست ۳۰ نفره تهران که کفه چهره‌های تندرو و نواصولگرا در آن سنگيني مي کرد، در مقابل لیست ناشناخته و کم وزنه اصلاح طلبان ۳۰ بر صفر شکست خورد تا تندروها اینگونه بهای "سهم خواهی" را بدهند و البته سنتی ها هم هزینه "مدارا کردن" را.

 

وزنه سنگین اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در پارلمان دهم به وضوح نگرانی و اضطراب را به جریان اصولگرا بازگرداند. در فقدان چهره های اعتدالی این جریان، سازوکارهای وحدت یکی بعد از دیگری در این جریان به شکست می خورد، شاید از همین رو بود که نواصولگرایان اینبار دست به ترفندی جدید زدند و تلاش کردند با سازوکاری تحت عنوان جمنا که مدعی مردمی بودن و حرکت از پایین به بالا بود نامزدی واحد را روانه انتخابات ریاست جمهوری کنند.

 

وحدتی که باز هم بی سرانجام بود

جمنا اما باز هم موفق نبود، سازوکاری که قرار بود یک نامزد را راهی رقابت با روحانی کند در نهایت با همان سهم خواهی های درونی روبرو شد تا دو اسم ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف به عنوان کاندیداهای مورد حمایت مطرح شوند. اما این پایان ماجرا نبود، همان ها که زیر پرچم جمنا جمع شده بودند بعد از اعلام اسامی نهایی سر بر اطاعت نگذاشتند و به تنهایی راهی وزارت کشور شدند تا بخت رییس جمهور شدنشان را بیازمایند.

 

از میان آن ناراضی ها فقط مصطفی میرسلیم بود که جواز ورود را گرفت. قالیباف و رئیسی تا آخر مناظرات در صحنه بودند اما قالیباف با برآوردهای شخصی و تشکیلاتی چند روز مانده به انتخابات نامه انصراف را امضا کرد.

 

میرسلیم اما تا انتها در صحنه ماند و حاضر به کناره گیری نشد. نتیجه این سازوکار اما بازهم یک شکست دیگر در کارنامه اصولگرایان بود. رئیسی گرچه آرائی بیشتر از مجموع آرای قالیباف و جلیلی در سال ۹۲ کسب کرد که شاید بتوان آن را نتیجه وحدت نسبی اصولگرایان دانست اما دومینوی شکست او را هم از میدان به در کرد.

 

پایان کار اصولگرایان اما همینجا رقم نخورد. شورای شهر تهران دیگر پایگاه مهم اصولگرایان در همان روز ۲۹ اردیبهشت بطور کامل از دست شان خارج شد؛ برد ۲۱ بر هیچ به نفع چپ گرایان. اتفاقی که در برخی شهرهای مهم دیگر چون مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان هم رخ داد. اصولگرایان گویی در دهه شوم ۹۰ قرار نیست از چرخه ناکامی خارج شوند.

 

فاطمه استیری

 

 

  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش