١) ٢٠ سال بعد از دوم خرداد ٧٦، جامعه ایران همچنان دغدغه فرهنگی، سیاسی و آزادی بیان در چارچوب قانون دارد. اگر در دوم خرداد ٧٦ بهدلیل فضای خاص بعد از انقلاب، جنگ و دوران سازندگی، سخن از حقوق شهروندی و آزادیهای سیاسی و فرهنگی بهعنوان محورهای شعارهای انتخاباتی رئيسجمهور منتخب به کام جامعه شیرین آمد؛ اما در انتخابات جمعه گذشته، جریان مقابل اصلاحات بر شکاف معیشت سوار شد.
از وعدههای اجرانشدنی تا سیاهنماییهایی که اگر تصویر گوینده حذف میشد احتمال داده میشد از سوی یکی از عناصر اپوزيسیون خارج از کشور در حال بیانشدن است، هیچ ابایی نبود، بااینحال آنان فراموش کرده بودند روند اصلاحات در بطن جامعه چنان به مسیر خود ادامه داده که به قول رئيسجمهور روحانی، دو نامزد اصولگرا هم ناچار بودند در ایام انتخابات از حقوق قومی، فرهنگی و سیاسی ایرانیان سخن بگویند و با مردم مهربان باشند. آنان متوجه نشدند نمیتوان یکشبه، لباس عوض کرد؛ مردم عملکردها را از یاد نخواهند برد.
٢) دو دهه بعد از دوم خرداد ٧٦، ایده «هاشمیزهکردن» روحانی شکست خورد؛ اگر آیتالله هاشمیرفسنجانی در خاطرات خود درباره انتخابات ریاستجمهوری در سال ٧٢، از افت آرای خود به دست رقیبی که خودش بهصحنه دعوت کرده بود، گلایهمند بود؛ اینبار این جریان اصولگرا بود که با منسجمکردن همه امکانات لجستیکی، رسانهای، سیاسی و غیرسیاسی به صحنه آمده بود تا یا روحانی را یکدورهای کرده یا روحانی ضعیفشده با آرای کمتر را روانه پاستور کند. اینبار هم مردم، به سبک دوم خرداد ٧٦، حداکثری به صحنه آمدند تا رئيسجمهوری مقتدر با پشتوانه رأی انبوه بسازند.
٣) دو دهه بعد از دوم خرداد ٧٦، جریان مقابل اصلاحات به دنبال بردن انتخابات به دور دوم بود و دو تاکتیک در دستور کار آنان قرار گرفت. نخست حوزه تبليغاتي هدف قرار داده شد که محور آن، تخريب بيامان دستاوردهاي دولت و شخص روحاني بود که هیچ حد و مرزی برای طرف مقابل باقی نگذاشت. دوم سردادن شعارهاي فریبنده برای جلب نظر دهکهای پايين جامعه. اینبار جدال در کنار حوزههای ارزشی و فرهنگی، به حوزه اقتصاد و معیشت کشیده شد. همان که در سال ٨٤، یک بار از سوی اصولگرایان امتحان شد و نتیجه داد؛ اما در دوم خرداد ٧٦، از آن غفلت شد.
٤) دو دهه بعد از دوم خرداد ٧٦، باز هم جوانان، زنان، دانشجویان، فرهنگیان، کارگران و... بیچشمداشت به کمپین انتخاباتی تحولخواهان پیوستند تا از دستاوردهای دو دههای خود و رئيسجمهور دوران اصلاحات صیانت کنند. شبیه روزهایی که تریبون دفتر تحکیم وحدت و روزنامههای سلام و هفتهنامه عصر ما، تنها تریبونهای باقیمانده برای نامزد مجمع روحانیون مبارز و گروههای جریان چپ بودند...
اما هیچکس خود را متوقف به آنها نمیدید. این سرمایه اجتماعی با وجود وارونهنماییهای بیامان، حتما باید مورد نظر کنشگران این جریان باشد. مردم اصلاحات را باور دارند؛ اما با آنانی که از این اصول عدول کنند، عهد اخوت نبستهاند.
٥) ٢٠ سال بعد از دوم خرداد، مجموعه ستادی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان و حتی مسئولان ستاد انتخابات کشور، انسجام و تفکر دو دهه قبل را نهتنها ارتقا نداده بودند، که در پارهای موارد، نقاط ضعف محسوسی هم در آنها دیده میشد. نبود چهرههای کاربلد آن مقطع در بطن فعالیتهای امروز در کنار کمتوجهی به انتقال تجربیات به نسل جدید، آسیبی است که ترمیم آن برای دوام و بقای حرکتهای اصلاحی در چارچوب قانون و انتخابات آینده، امری حیاتی است.
٦) اگر در دوم خرداد ٧٦، کارناوال عصر عاشورا برای تحت تأثیر قراردادن احساسات اقشار متدین جامعه به راه افتاد، دو دهه بعد در روستاها نیز به سالخوردگان و حتی جوانان گفته شد، روحانی به دنبال نشاندن کودکان دختر و پسر کنار یکدیگر در مدارس است. به آنان گفته شد نفس روحانی به کشور نمیآید و مردم در معدنها و ساختمانها میمیرند! گفته شد او عامل گسترش فساد اخلاقی در حاشیه شهرها و حتی در بطن کلانشهرهاست؛ اما گفته نشد در دوران حاکمیت اصولگرایان، وضع فساد، فقر، تبعیض و مرگومیر مردم چه بود و روحانی چگونه آن را کاهش داده است.
گفتهاند و دیدهایم اگر برای هر جریان سیاسی، هدف وسیله را توجیه کند، عمر بلندمدتی برای آن جریان متصور نخواهد بود، بااینحال نباید از برقراری ارتباط مستقیم با اقشار مورد اشاره غفلت کرد. باطلالسحر دروغ، آگاهی است و همه حامیان اصلاحات، اعتدال و البته مجموعه دولت در سراسر کشور تکلیف دارند در چهار سال آینده، مانع سوءاستفاده افراد خاص در روستاها و شهرهای کوچک از ضعف بنیه اقتصادی یا دریافت اطلاع مردم شوند.
٧) ٢٠ سال بعد از دوم خرداد ٧٦ که رئيسجمهور برآمده از آن انتخابات حماسی، تهدیدهای ناشی از رأی دادگاه میکونوس و جنگطلبان منطقهای و فرامنطقهای را به پشتوانه رأی انبوه و سیاست تنشزدایی خود رفع کرد، دونالد ترامپ، رئيسجمهور ماجراجوی ایالات متحده، به همان منطقه آمده بود تا با همان جنگطلبانِ مست از دلارهای نفتی، با ایران دارای دموکراسی، مواجه شود؛ اما ایرانیان در ایران و سراسر جهان در صفهاي طولاني شبیه دوم خرداد ٧٦، رئيسجمهوری را برگزیدند تا صلحطلبان دنیا و بیشتر کشورهای صاحب نفوذ جهان را به برقراری ثبات دوباره و تداوم سیاست تنشزدایی در عین حفظ اقتدار ایران، امیدوار كند.
- 11
- 3