به گزارش شرق،سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و اشاره ایشان به عبارت «آتش به اختیار» با تحلیلها و تفاسیر متفاوتی در روزهای گذشته روبهرو شده است. درحالیکه برخی نگران این هستند که از سخن ایشان تفاسیر و تحلیلهای متفاوت و نادرستی برداشت شود؛ عمده تحلیلگران معتقدند مقصود رهبری، حرکت همگان در چارچوب قانون است. علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت، روز گذشته در توییتی نوشت: «برداشتها از فرمان آتش به اختیار، بسیار پردامنه و نیازمند توضیح برای رفع سوءفهمها از سوی مقام معظم رهبری است».
بیشتر تحلیلگران معتقدند سخنان رهبری درباره آتش به اختیاری که بیشتر به حوزه فرهنگ بازمیگردد، هیچ ربطی به خودسری و هرجومرج ندارد. تاجاییکه در سخنان رهبری آمده بود: «در دانشگاه خیلی میشود کار کرد، اتفاقا در دانشگاه باید کار کرد. چه کسی باید در دانشگاه کار بکند؟ شما. شما تشکلها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البته خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه آن هستههای فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتبا میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار».
به نظر میرسد بهترین تحلیل هم دراینباره از آن رضا صالحیامیری، وزیر ارشاد، بود که در وبلاگ خود نوشت: «رهبر معظم مکرر به رعایت چارچوبهای قانونی، شرعی و اخلاقی تأکید داشتهاند و با همین نگرش، حمله به سفارت انگلیس را غلط دانستند و برهمزدن تجمعات را نادرست شمردند و... . طبعا محدودیت ۱۴۰ کاراکتر توییت، اجازه تفصیل نمیدهد؛ اما عنصر اصلی مفهومی آن، تأکید بر عنصر قانونمداری در نگاه ایشان بود تا مانع بدفهمی و سوءاستفاده شود؛ اما در باب اینکه قرارگاههای فرهنگی کداماند؟ وزن و امکاناتشان چقدر است؟ و ارزشیابی عملکردشان چیست؟! سخن بسیار است و فرصت مبسوطتری را میطلبد».
عزتالله ضرغامی، رئیس سابق صداوسیما، روز گذشته در توییتی نوشت: «یعنی خروج از انفعال و جبران کمکاری و غفلت دستگاههای متولی کشور؛ یعنی اینکه نیروهای مؤمن در مقابله اقناعکننده با غوغاسالاری دشمن در تحریف ارزشهای انقلاب، نیازی به اجازهگرفتن از کسی ندارند». برخی اصولگرایان حتی درباره مصادیق هم سخن گفتند و نوشتند: «قاسمسلیمانی سالهاست آتش به اختیار عمل میکند».
خودجوشی نه فراقانونی
روزنامه سیاست روز هم در تحلیلی نوشت: «عدهای با تحلیلهای نادرست بیانصافیشان را در حق نظام با تفسیرهایی که ناشی از کجفهمی خودشان بود، نشان دادند. گرچه کجفهمها در اغلب جناحهای سیاسی وجود دارد و هرکدام با تحلیلهای ناپخته خود، آنچه را که دلشان میخواسته، در این مسیر بیان کردند؛ اما برخی افراد که این واژه را نماد عینی ایجاد هرجومرج در کشور تفسیر میکردند نیز بیانصافی زائدالوصفی را به نمایش گذاشتند که تبعات آن باعث ایجاد چنددستگی در کشور خواهد شد. برخی فعالان کجفهم در رسانههای مخالف، اینطور وانمود کردند که آتش به اختیاری یعنی مجوز فعالیت غیرقانونی؛ اما واقعا رهبر معظم انقلاب میتوانند با آن همه بیاناتی که در تأکید به رفتار قانونی دارند، دستور به هرجومرج و بیقانونی بدهند؟».
در ادامه این یادداشت آمده است: «میتوان اینطور برداشت کرد که آتش به اختیاری برای کار تبیینی است؛ آتش به اختیاری برای مطالبهگری است... البته نباید فراموش کرد که هرکسی نمیتواند این وظیفه آتش به اختیاری را بر عهده بگیرد و فردی که میخواهد چنین کارهایی را داشته باشد، ابتدا باید قوانین و حدود اختیارات دستگاهها را مطالعه کرده باشد تا ضعف را شناخته و در حدود قانون به جامعه آگاهی ببخشد».به نوشته این روزنامه: «نه قاصرانی که ناخواسته موجب اختلال شدند باید هراس داشته باشند و نه کسانی که میخواهند به بیانات رهبری عمل کنند باید فراقانونی کاری انجام دهند. در این مسیر تنها کسانی باید لرزان شوند که قصورشان عمدی است یا خواستشان بهانحرافبردن بیانات رهبری با اقداماتی خودسرانه است».
روزنامه خراسان هم در سرمقاله خود نوشته: «ظاهرا عبارت «آتش به اختیار» میتواند به معنای همان اصطلاح «خودجوش» باشد که ایشان در سالهای گذشته بارها آن را به کار بردهاند. برایناساس، دستور رهبر انقلاب درباره آتشبهاختیاربودن نیروهای فرهنگی، تأکید بر برنامهریزی و فعالیت خودجوش فرهنگی دارد. البته در دیدار اخیر نیز ایشان توصیه کردند که اگر فهمیدید که اقدامتان نادرست است از همانجا متوقفش کنید و راه را برگردانید. اندیشه یک متفکر، حاصل یک منظومه فکری و همنشینی اصول و فروع در کنار یکدیگر است. برای درک دقیق عباراتی که چالشبرانگیز است، باید سعی کرد از سایر سخنان او استفاده کرد».
ارتقای انقلابیگری
روزنامه جوان هم روز گذشته در یادداشتی نوشت: «کلیدواژه «آتش به اختیار» در فضای مجازی و رسانهای با برداشتها، تعابیر و تفسیرهای متفاوت و حتی بعضی جاها مضحکانه و مغرضانه زیادی روبهرو شد. این در حالی است که این کلیدواژه دقیقا معنایی برعکس چنین تفاسیری دارد؛ یعنی کار بر مدار «آتش به اختیار» مکمل دولت است؛ یعنی پیگیری آرمانها و مطالبات بهطور خودانگیخته و خارج از محدودهها و حصارهای ارگانها و نهادهای دولتی و رسمی و حکومتی. «آتش به اختیار» یعنی اعتلا و ارتقای انقلابیگری از سطح حاکمیتی به قله مردمی. روزنامه اطلاعات هم در یادداشتی دراینباره نوشت: «نویسنده بهعنوان رزمنده دفاع مقدس که در نخستین ماهها و سالهای جنگ در جبهه بوده و بارها زخمی شدم و افتخار جانبازی دارم، هشدار میدهم تحریف بیانات رهبری به قانونشکنی و جهاد علیه دولتیان و تمرّد از نظم و مدیریت و قوانین موجود فقط جفای به رهبری و تحریف محتوای این سخن والاست. خدشه در قانون و بیاعتباری آن تنها لطمه به دولتها و مقامات و مدیریت مستقر نیست، بلکه ارکان قدرت را بیاعتبار خواهد کرد و هیچکس اجازه این تغافل را نخواهد داد، زیرا ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران، این عظمت را با خوندلها و رنجهای بیشمار به چنگ آوردهاند؛ بازیچه نیست که عدهای اندکشمار برای منزلت شخصی و منافع باند و گروهشان خرج کنند. به فرمایش رهبری: «باید برای نتیجهای که مطلوب میدانید تلاش کنید».سایت عصر ایران هم در یادداشتی با اشاره به اینکه برخی نیروهای انقلابی، با تفسیر نادرست از این بیانات دچار این سوءفهم شدهاند که رهبری فتوایی داده که دست به هر اقدامی بزنند و در توجیه آن بگویند که رهبری فرمودند خودتان تصمیم بگیرید و عمل کنید، آتش به اختیارید، نوشته است: «در مقابل، برخی افراد خارج از نظام، تفسیری تندروانه از آنسو دارند و مدعی هستند با این آتش به اختیاری، باید منتظر اقدامات خطرناکی مانند آنچه در قتلهای زنجیرهای و حمله به سفارت عربستان و انگلیس رخ داده باشیم!» عصر ایران در ادامه نوشته است: «واقعیت این است که هر دو گروه، این سخن رهبری را بدون توجه به منظومه سخنان ایشان تفسیر کردهاند. رهبر انقلاب همواره بر رعایت قانون تأکید کرده و حتی رویدادهایی مانند حمله به سفارت عربستان را «بسیار بد و به ضرر اسلام و ایران» دانستهاند...؛ نزدیکترین مثال به این قضیه، امربهمعروف و نهیازمنکر است که در وجه زبانیاش، نیازی به اجازهگرفتن از حکومت نیست؛ ولی کسی حق ندارد به این بهانه، مثلا افراد را مورد ضربوشتم قرار دهد».
از «آتش به اختیاری» مصادره به مطلوب نشود
ناصر ایمانی، روزنامهنگار اصولگرا هم با اشاره به تعبیر رسانههای اصولگرایان نسبت به فرموده مقام معظم رهبری و تبریجستن از رفتارهاي تند خارج از چارچوب قانون، به ایلنا گفت: «درصورتیکه جریان مقابل بعد از فرمایش رهبری تا این اندازه به مسئله مورد اشاره نمیپرداخت، این رسانهها هم از کنار آن بهسادگی میگذشتند، ولی به دلیل تأکید بر فعالشدن عناصر خودسر، مجبور شدند به دفاع بپردازند که «آتش به اختیار» به این معنا نیست... آتش به اختیار بدین معناست که باید استعداد و انرژیهای متراکم در بخش جوانان و مخصوصا دانشجویان برای امور فرهنگی و هنری آزاد شود و اجازه داده شود با تمام توان و انرژی خود در عرصه فرهنگی فعالیت کنند و منتظر نهادهای قانونی ذیربط باقی نمانند».
هدایتالله آقایی، عضو حزب کارگزاران، درباره معنای «آتش به اختیار» گفته است: «فرمایشات رهبری از هر زاویهای که به آن نگاه شود تفسیر خود را دارد و درصورتیکه از دید عام به آن توجه شود، همه آتش به اختیار بودهاند و در این رابطه درصورتیکه بحث فرهنگی مطرح باشد هیچوقت مرکزیتی برای این کار لازم نبوده و هرکسی میتواند در مسائل فرهنگی تا جایی که امکان دارد براساس مسئولیت فرهنگی خود امربهمعروف و نهیازمنکر را انجام دهد».او یادآور شد: «بههرحال از جنبه عام فقط یک تذکر محسوب میشود که همواره اصلاحطلبان و اصولگرایان «آتش به اختیار» بودهاند و درواقع این موعظهای از سوی رهبری بهحساب میآید که یکی از کارهای ایشان هم موعظهکردن است، اما نباید کسی آن را مصادره به مطلوب کند».پرویز امینی، تحلیلگر سیاسی هم در یادداشتی در خبرگزاری فارس به دو تفسیر انجامشده در روزهای اخیر از عبارت آتش به اختیاری یعنی ۱. دعوت دانشجویان به هرجومرجطلبی و نفی هرگونه هنجارمندی قانونی و عرفی. ۲. بیاعتبارشمردن ضوابط و عرفها و نهادهای قانونی، اشاره کرده و با توجه به رویه رهبری در سالهای گذشته آنها را مردود دانسته است. او نوشته است: «از یک طرف رویه و نظرگاه رهبری در یک دوره طولانی از اول انقلاب تاکنون بهوضوح نشان میدهد دو تفسیر اول، مردود است؛ مثلا محکومیت حمله دانشجویان به سفارت انگلیس و عربستان یا محکومیت حرکت اعتراضی به سیدحسن خمینی در ۱۴ خرداد ۸۹ و نیز حرکت تندی که نسبت به لاریجانی در ۲۲ بهمن یکی از سالها در قم انجام شد از آن جملهاند».
او در انتها یادآور شده است که: «در واقع لُب سخن رهبری؛ رفع انفعال از افراد و مجموعههای انقلابی بود که برای پیشبردن گفتمان انقلاب، همه توقع و انتظار خود را به نهادهای حاضر گره زده بودند».
- 12
- 5