امید کرمانیها: موضوع آقازادهبودن گرچه روزگاري تعبیری مثبت در جامعه بود اما هرچه گذشت آن معنا و تصویر قبلی خود را نزد افکارعمومی از دست داد و بیشتر حالت طعنه و کنایه پیدا کرد. تحلیلی که ناصر ایمانی در گفتگو با خبرآنلاین به آن اشاره کرد و دلایل و علل این اتفاق را برشمرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: بر مسئولان واجب است که با خطاهای ولو جزیی فرزندان خود نه صرفا به عنوان برگزاری یک جلسه خصوصی با او، بلکه با اعلام عمومی در جامعه برخورد کنند. اما نه تنها مسئولان این کار را نمی کنند بلکه گاهی هم که قرار بر برخورد با فرزند خطاکار آنها است، از فرزندشان دفاع می کنند. در چنین فضایی حق آن آقازادههایی هم که براساس شایستگی و صلاحیت به جایی رسیدند نیز ضایع می شود.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید.
اخيرا اخبار جسته گريختهاي درباره برخي آقازادهها در فضاي مجازي و رسانهاي عنوان شده است؛ به نظرتان چرا جامعه پذیرای شایعاتی درباره آقازادهها است؟
چون واقعا فضای فرهنگیمان خوب نیست، نه فقط موضوع خانم زادهها و آقازادهها بلکه هر شایعه ای در فضای مجازی مطرح می شود بلافاصله دست به دست می چرخد. متأسفانه فضای مجازی خیلی به نفع اخلاق عمومی کار نمی کند و موجب پسرفت آن شده است. علت هم این است ما داریم از فضای مجازی بد استفاده می کنیم.
برخي معتقدند که آقازادهها بعضا با اقداماتي به این باورپذیری شایعات درباره خودشان نزد مردم دامن ميزنند؟
بله، این را نمی توان نفی کرد. بحث خانم زاده ها و آقازاده ها قدمتش به ۱۰ سال پیش بر می گردد. چون رفتار و رویه درستی بین خانم زاده و آقازاده ها نبود و مسئولانی هم که فرزندانشان متهم بودند، رفتار درستی نداشتند. بنابراین فرزندان مسئولان به خاطر سوءاستفاده از موقعیت پدرشان و مسئولان به خاطر عدم فاصله گرفتن از خطاهای فرزندانشان، هر دو در این زمینه مقصر هستند.
البته جدا از بحث خانم زاده ها و آقازاده ها، فضای اخلاقی مناسبی هم در جامعه وجود ندارد و فضای مجازی هم این فرایند را تشدید کرده است. یعنی شایعات به دور از ضوابط اخلاقی به سرعت توزیع می شوند و باورپذیریاشان هم سریع شده است. در واقع چون باورپذیری شايعات سریع است، سریع هم توزیع می شوند. باید ببنیم چرا باورپذیری برخی شایعات اعم آقازاده ها و خانم زاده ها یا حتی درباره دیگران مانند برخي هنرمندان و ورزشکاران در جامعه زیاد است که به سرعت توزیع می شوند. گويي هر کس خودش را مسئول می داند که این شایعات را سریع توزیع کند!
تحليل شما از نگاه جامعه به موضوع آقازادگی چيست؟ وقتی آقازاده ها مسئولیتي می گیرند، افکار عمومي آن را بر اساس شايستگيهاي وي ميداند يا سوء استفاده از رانت پدري؟
لفظ آقازادگی با نوعی طعنه و تعریض همراه است، یعنی بار منفی دارد نه بار مثبت. وقتی به کسی آقازاده یا خانم زاده می گویند یعنی به نوعی گناه کار و مجرم است! زمانی بود که این کلمه بار مثبت داشت، مثلا می گفتند آقازاده فلان روحانی، یعنی به عنوان یک کلمه ای با بار مثبت به کار می رفت؛ اما به تدریج این کلمه درباره فرزندان مسئولان باربار منفی به کار گرفته شد.
چرا بار منفی به خود گرفت؟
ریشه اصلی موضوع به این بر می گردد که فارغ از بحث آقازادگی، اساسا بسیاری یا تعدادی از مسئولیت هایی که در کشورهای ما به افراد داده می شود، براساس یک روال منطقی شایسته سالاری نبوده است. عموما یا بخش قابل توجهی از اعطای مسئولیت ها براساس روابط دوستانه، هم حزبی و هم جناحی بودن حاصل شده است. چون شایسته سالاری در جامعه کمرنگ است. بنابراین هر آقازاده یا فرزند هر مسئولی هم که مسئولیتي بگیرد، ولو اینکه براساس شایسته سالاری انتخاب شده باشد، از سوي افکار عمومی مردود است و باور نميشود.
شما می گویید آقازاده ها رفتار درستی نداشتند و پدران شان هم سعی کردند که خطاهای آنها را بپوشانند. ممکن است این مسئله به پاشنه آشیلي برای مسئولان کشور بدل شود؟
بله، طبیعی است. ۱۵ سال پیش به برخی مسئولان گفته شد که «از فرزند خودتان فاصله بگیرید» اما بعضی این کار را نکردند. این باعث شد که آرام آرام فضا در جامعه به سمتي برود که بعضی امتیاز فرزندزادگی یعنی همان ژن خوب پيدا کنند و این باور جا بيفتد! من قصور اصلی را متوجه خود مسئولان می دانم که باید از این فضا فاصله می گرفتند.
اخیرا دیدم بخشی از مسئولان به صراحت آمدند اعلام کردند رفتار فلان فرزندم ربطی به من ندارد و آن کارها را تأیید نمی کنم. این موضوع باید یک فرهنگ عمومی در میان مسئولان شود که اگر می بینند فرزندشان رفتار نامناسبی دارد، از او فاصله بگیرند. ولو اینکه آنها باعث رشد و بالا آمدن فرزندشان در مسئولیت های کشوری نباشند.
اگر فرزندان برخی مسئولان کار خطایی می کنند خود مسئولان باید به صراحت اعلام کنند و اگر با آن فرزند یا نزدیکان خاطيشان برخوردي می شود، چه برخورد قضایی و قانونی و چه حتی برخورد مطبوعاتی، اینها نباید دفاع یا حتی سکوت کنند. اگر سکوت کردن درباره آحاد جامعه جایز باشد، درباره مسئولان یک خطاست! مسئولان نباید در برابر خطاهای فرزندان خود سکوت کنند، در برخورد با این خطاها حتی باید پيش قدم شوند و جلو بیفتند تا این فرهنگ آرام آرام از بین برود و اگر فرزند مسئولی براساس شایستگی مسئولیتی گرفت از حقش محروم نشود،
یعنی دیگر تلقی عمومی این طور نباشد که همه فرزندان مسئولان نالایق هستند! مثلا آقای سورنا ستاری معاون علمی رئیس جمهور فرد سالم و صالحی برای مسئولیتش است و براساس انتساب به پدر شهیدش مسئولیت نگرفته بلکه شایستگی خودش بوده که در چنين جايگاهي است. این مصادیق باید ترویج شود و در مقابلش باید با آقازاده های خطاکار هم برخورد شود، این برخورد نیز اول باید از سوی پدران باشد.
متأسفانه برخورد با آقازادههاي خطاکار به موقع صورت نمی گیرد، بلکه دفاع هم بعضا می شود. وقتي پرونده ای درباره پسر یکی از مسئولان مطرح است، طبق روال قانونی بايد رسیدگی شود. اینکه مسئولان از عملکرد فرزندان خطاکارشان دفاع کرده و حتی دنبال این بیفتند که آنها را خلاص کنند، روال اصلا صحیحی نیست؛ چون اين ذهنيت را در افکار عمومي تقویت ميکند که آقازادهها در کشور بدون شایستگی مسئولیت می گیرند.
چرا آقازاده ها می کوشند نسب خودشان را نزد افکارعمومی پنهان کنند؟
چون واقعا احساس میکنند به خاطر انتساب به پدرشان، مورد هجمه قرار می گیرند. حال آنکه برخی هجمهها ناصحیح است. گاهی اوقات شایعات ناصحیح است، چون فرد با شایستگی مسئولیت گرفته است. مگر فرزندان مسئولان در کشور حق حیات ندارند؟ آنها هم می توانند طبق روال عادی تلاش کنند و شاید مسئولیتی هم بگیرند.
برخی فرزندان مسئولان مجبورند اسم، رسم و انتساب خودش را پنهان کنند تا بتوانند راحت تر در فضای عمومی جامعه تنفس کنند وگرنه طرف برای همیشه محکوم است که فرزند فلان مسئول است! اگر هم هر تجربه و علمی داشته باشد، فدای آن می شود که فرزند فلان مسئول است. این اتفاق هم درست نیست چون اجحاف در حق فرزندان مسئولان محسوب می شود.
راه حل این است که در مرحله اول اگر فرزند مسئولی به کاری گمارده شد، دقت زیادی شود که براساس شایسته سالاری منصوب شده باشد و اگر کوچکترین خطایی داشت، پدران پيش قدم شوند تا خطاي مذکور را اعلام و با آن مقابله کنند. بر مسئولان واجب است که با خطاهای ولو جزیی فرزندان خود نه صرفا به عنوان برگزاری یک جلسه خصوصی با او، بلکه با اعلام عمومی در جامعه برخورد کنند یعنی به مردم بگویند فرزند من این کار را کرده است و با آن موفق نیستم و خطاست.
متأسفانه بعضا شاهدیم که نه تنها مسئولان این کار را نمی کنند، بلکه گاهی هم که قرار است با فرزند خطاکار آنها برخوردی صورت بگیرد، از فرزندشان دفاع می کنند. طبیعی است که به تدریج این ذهنیت در جامعه شکل می گیرد که اینها در مقام دفاع هستند. در چنین فضایی حق آن آقازاده هایی که براساس شایستگی و صلاحیت به جایی رسیدند نیز ضایع می شود.
- 14
- 6