در حالی که با بستنشینی یاران محمود احمدینژاد در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، ماجرای پرونده احمدینژاد و یارانش وارد فاز جدیدی شده بود اما بهتازگی کلیپهایی از اسفندیار رحیممشایی در فضای مجازی منتشر شده است که در اظهاراتی ساختارشکنانه دستگاه قضائی را بهصورت مستقیم مورد خطاب قرار میدهد. به همین دلیل نیز اقدامات و اظهارات احمدینژاد، مشایی و حمیدرضا بقایی برای افکار عمومی سوالات زیادی را به وجود آورده است؛ سوالاتی مانند اینکه احمدینژاد تا کجا پیش خواهد رفت و اینکه قوه قضائیه در نهایت چه برخوردی با وی انجام خواهد داد؟
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی حقوقی اقدامات احمدینژاد و یارانش با دکتر نعمت احمدی وکیل پایهیک دادگستری که تاکنون وکالت پروندههای متعددی را برعهده داشته، گفتوگو کردیم. دکتر احمدی معتقد است: «اگر ما به اظهارات و رفتار شخصیتهای سیاسی کشور نگاه کنیم، متوجه میشویم که رفتار و اظهارات احمدینژاد از اغلب آنها متفاوتتر و رادیکالتر است.»
در ادامه متن گفتوگوی آرمان با دکتر نعمت احمدی را از نظر میگذرانید.
بستنشینی یاران احمدینژاد از نظر حقوقی چه مصداقی دارد؟
بستنشینی یک سنت سیاسی متروک است که در گذشته نیز در کشور ما سابقه تاریخی دارد. با این وجود این اتفاق مدتها بود که در کشور رخ نمیداد و بیشتر به گذشته خیلی دور مربوط میشد. فلسفه بستنشینی نیز به معنای این است که هنگامی که فرد و یا گروهی از راههای قانونی نتوانستند به حقوق خود دست پیدا کنند، به بستنشینی متوسل میشوند. در گذشته کسانی که چنین شرایطی داشتند در امامزادهها، اماکن مذهبی و منزل علما دست به چنین اقدامی میزدند. این اتفاق در دوران مشروطیت نیز بارها رخ داد و مشروطهخواهان در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و همچنین حرم حضرت معصومه(س) بست مینشستند تا فریاد مظلومیت خود را به گوش مردم برسانند.
البته بستنشینی در سفارتخانههای بیگانه نیز در گذشته وجود داشته است. به عنوان مثال در دوران مشروطه برخی از مردم در سفارت انگلستان بست نشستند. با این وجود درپرونده احمدینژاد و یارانش اتهامات وارده مشخص است و به نظر میرسد این افراد مرتکب تخلف شدهاند. در نتیجه احمدینژاد و یارانش مظلوم نیستند بلکه باید نسبت به تخلفاتی که در دوران مسئولیت خود در دولتهای نهم و دهم داشتند، به قوه قضائیه و همچنین مردم پاسخگو باشند. در نتیجه ماهیت بستنشینی یاران احمدینژاد با بستنشینیهایی که در گذشته و بهخصوص در دوران مشروطیت و برای تظلمخواهی رخ داده، متفاوت است.
یاران احمدینژاد با اینگونه اقدامات چه اهدفی را دنبال میکنند؟
احمدینژاد تا قبل از سال۹۲ جزئی از حاکمیت سیاسی کشور بوده و در شرایط کنونی نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان یک نهاد مهم حکومتی است. به نظر من احمدینژاد در شرایط کنونی نیز در حال تکرار رفتار خود در دوران ریاستجمهوری است. احمدینژاد در دوران ریاستجمهوری هم قانونگریزی داشته است. به نظر میرسد در شرایط کنونی نیز علاقه دارد همان رفتارهای خود را ادامه بدهد. احمدینژاد بارها قوانین مصوب مجلس را اجرا نکرد.
در شرایط کنونی پروندههای مشایی و بقایی در مرحله تحقیق مقدماتی است و هنوز هیچ حکمی صادر نشده است. اگر مشایی و بقایی نیز استدلالی دارند باید از راه قانونی اسناد و مدارک لازم را به دادگاه تحویل بدهند تا رسیدگی به پرونده سیر قانونی خود را طی کند. نکته دیگر اینکه احمدینژاد تاکنون چندینبار به دادگاه احضار شده که ظاهرا در دادگاه حاضر نشده است. بنده به عنوان یک وکیل دادگستری از این رفتار تعجب میکنم که چرا این مسیر را در پیش گرفته است. از نظر حقوقی و قضائی نیز اگر دادگاه برای کسی احضاریه ارسال کند و آن فرد در دادگاه حاضر نشود و دادگاه بهاین نتیجه برسد که عدم حضور وی در دادگاه غیرموجه بوده، دادگاه میتواند حکم بازداشت وی را صادر کند.
این اظهارات و اقدامات احمدینژاد از نظر حقوقی چه مصداقی دارد؟
اظهارات و اقدامات احمدینژاد و یارانش بیشتر غیرقانونی است. اگر به اظهارات و رفتار شخصیتهای سیاسی کشور نگاه کنیم، متوجه میشویم که رفتار و اظهارات احمدینژاد از اغلب آنها متفاوتتر و رادیکالتر است. اگر هر شخصی چنین اظهاراتی را بیان میکرد، با برخورد مواجه میشد. در تعریف تشویش اذهان عمومی آمده است که اگر فردی با اقدامات و یا اظهارات خود ولو ناخودآگاه نظام را هدف قراردهد، مصداق تشویش اذهان عمومی است. این در حالی است که احمدینژاد بهصورت علنی برخی مسئولان را مورد خطاب قرار میدهد.
احمدینژاد اگر مدرک و سندی در این زمینه دارد باید به دادگاه ارائه دهد، هرچند به نظر من اظهاراتش علیه مسئولان مصداق بارز توهین و افتراست و میتواند مورد تعقیب قانونی قرار بگیرد. به همین دلیل نیز دادستان عمومی بهتر است به موضوع احمدینژاد ورود کند. ممکن است برخی از افراد و گروههای معاند از اقدامات و اظهارات او خوشحال شوند، اما اقدامات وی ظاهرا اخلال در نظم عمومی است و ضرورت نظم و امنیت اجتماعی برای مردم ایجاب میکند که نهادهای نظارتی مانع از ادامه این رویکرد شوند تا نظم عمومی دچار خدشه نشود.
بهتازگی اسفندیار رحیممشایی در کلیپی ضبطشده نهادهای مهم را مورد خطاب قرار داده است.
در مرحله نخست معتقدم در پشت پرده کلیپ جدید و جنجالی مشایی نوعی تهدید نهفته است. مشایی در این کلیپ به صراحت عنوان میکند که اگر وی را دستگیر کنند، وی در کلیپی ضبطشده اسرار مگو را افشا میکند. وی عنوان میکند اگر میخواهید من را اعدام کنید، در فلانجا این کار را انجام بدهید و اگر میخواهید من را شلاق بزنید، در بهمانجا من را شلاق بزنید. به نظر میرسد منظور مشایی این است که تصمیمات در آن نقاط گرفته میشود. سخنان وی دارای شائبه سیاسی و امنیتی است. مشایی، بقایی و احمدینژاد احساس میکنند در نهاد ریاست جمهوری که در خیابان پاستور قرار دارد، تصمیماتی گرفته میشود که در نهایت منجر به حذف آنها خواهد شد. در عنوانکردن نقطه دیگر برای اجرای حکم نیز به جنبه تحریک و حمایت مردم نظر دارد. به نظر من سخنان مشایی بهصورت برنامهریزیشده و با اهداف خاص بیان میشود.
چرا مشایی، بقایی و احمدینژاد با علم به احتمال برخورد دستگاه قضائی، چنین رفتاری از خود بروز میدهند؟
بدون شک یکی از اهداف مهم احمدینژاد حذف برادران لاریجانی از صحنه است. احمدینژاد گمان میکند از راههای سیاسی و قانونی نمیتواند آنها را حذف کند. دلیل این مساله نیز این است که خود وی در گذشته عملکرد سوالبرانگیزی داشته و در شرایط کنونی هیچکس در کنار وی نیست و حاضر نیست از وی حمایت کند. به همین دلیل نیز وی قصد دارد که موجی را در کشور به وجود بیاورد. احمدینژاد در حال بازگوکردن نوعی تاریخ است و در تحلیلهای خود از سال ۸۸ به بعد را مطرح میکند. احمدینژاد یک کلیت را مورد خطاب قرار میدهد و عنوان میکند این جریان در حال حذف ما از صحنه کشور است.
به نظر میرسد احمدینژاد بهصورت آگاهانه و هوشمندانه این مسیر را انتخاب کرده است. بنده نمیتوانم تصور کنم که پشت پرده اقدامات احمدینژاد افرادی مانند مشایی و بقایی هستند. این در حالی است که در شرایط کنونی کشور در شرایط خاص منطقهای و جهانی قرار گرفته است و بیش از هر زمانی به وحدت و انسجام ملی نیاز دارد. نیروهای نظامی ایران به فرماندهی حاجقاسم سلیمانی بهتازگی موفق شدهاند داعش را به پایان راه برسانند. از سوی دیگر بنسلمان در عربستان در حال ساماندهی تحرکات جدیدی علیه ایران است و این تحرکات بر آینده سیاسی منطقه خاورمیانه تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.
بدون شک اگر اقدامات احمدینژاد در آینده نیز ادامه داشته باشد، این وضعیت بینظمی ایجاد خواهد کرد. به همین دلیل نیز باید هرچه سریعتر با احمدینژاد، بقایی و مشایی برخورد قاطع قانونی صورت گیرد. احمدینژاد شاید با اتکا به برخی اطلاعات قصد دارد اهداف سیاسی خود را اجرایی کند. دلیل سخن بنده نیز این است که مشایی در حال آدرسدادن درباره این اسرار است. وی به صراحت عنوان میکند که اگر وی را دستگیر کنند همه پشتپردهها را افشا خواهد کرد. در نتیجه از ظواهر امر به نظرم پیداست همه این اظهارات بیسابقه با برنامهریزی قبلی صورت میگیرد. در شرایط کنونی این سوال برای افکار عمومی ایجاد شده است که بالاخره چگونه با احمدینژاد برخورد میشود؟
آیا اگر با آنها برخورد شود، اسرار مگو افشا خواهد شد و اگر در حاشیه امن قرار داشته باشند، این اتفاق رخ نخواهد داد؟ مگر آقای مشایی چه چیزی در اختیار دارد که مردم از آن بیاطلاع هستند؟ در شرایط کنونی اقدامات، اظهارات و کلیپهای منتشرشده از احمدینژاد، بقایی و مشایی سبب سوال در جامعه شده است. مردم به دنبال این مساله هستند که احمدینژاد و مشایی تا کجا پیش خواهند رفت؟ مردم به دنبال این هستند که آیا موضوع یک دعوای خصوصی و شخصی است یا اینکه احمدینژاد به دنبال اهداف دیگری است؟ به همین دلیل نیز اقدامات احمدینژاد برای مردم سوالبرانگیز شده است و مردم سوالهای متعددی در این زمینه دارند. نکته دیگر اینکه وضعیت احمدینژاد، بقایی و مشایی روزبهروز پیچیدهتر میشود و به نظر میرسد در آینده نیز بر این پیچیدگی افزوده خواهد شد.
احسان انصاری
- 16
- 1