آلودگیهای ناشی از ذرات کمتر از ۵/۲ میکرون، به دلیل آنکه از پوست هم جذب میشوند منشأ آشنایی دارند؛ ماشینها و موتورها. آیا زمان آن نرسیده که با طرح ضربتی و موثر با راهکارهایی علمیتر برای حل مشکل اقدام کرد؟ تردیدی نیست که چند روز دیگر، شاید همین فردا، دوباره ماشینها و موتورها در خیابانهای شهر حرکت میکنند و دوباره آلودگی به اوج میرسد.
آیا در آن صورت بازهم باید چشم به آسمان داشت تا بارانی دیگر ببارد؟ امروز عالیترین نهادهای کشور، از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر و دیگر نهادهایی که میتوانند در این موضوع بازکننده گرهی باشند، با هم به وحدت نظر برسند و برای حل دائمی مشکل راه حل پیدا کنند. بیشک درخواست محسن هاشمی مبنی بر تقویت ناوگان حمل و نقل ریلی تهران در کنار توسعه و تجهیز اتوبوسرانی یکی از مهمترین و مطمئنترین راهکارها برای کاستن از آلودگی باشد.
ضمن این که شهرهای دیگر کشور هم وضعیت نگران کنندهای دارند. شهرهایی مانند اصفهان، تبریز، ارومیه، اهواز و همدان در روزهایی حتی از تهران هم هوای آلودهتری دارند. سخن آخر اینکه مسئولان نباید منتظر باران دیگری باشند باید هوای مدیریت هم تغییر کنند تا از رسیدگی به معضل آلودگی هوا غفلت نکنند.
بمب ساعتی شیمیایی
آیا راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد؟ مساله این است که عمر فاجعه از آلودگی بیشتر است. این را میدانیم که تعطیلی راه مناسبی برای غلبه بر مشکل نیست. روزهای آلوده کمکم بیشتر و بیشتر میشود و دیر نیست زمانی که علاوه بر تعطیلیهای رسمی، تعطیلی زمستانی هم به بهانه آلودگی هوا داشته باشیم. آنچه که مدیران باید به یاد داشته باشند این است که حل مشکل نیازمند برنامهای جامع و کاربردی و مدیریتی مستمر میخواند و قطعا راه حل مشکل این نیست که مردم حل کننده نهایی باشند که از شهر بروند.
راه حل مشکل قطعا شبیه مبارزه با ارازل و اوباش نیست که بعد از برنامههای ضربتی و یکروزه در نهایت از خود مردم بخواهیم هر جا که میروند خودشان مواظب اطراف باشند و چهار چشمی دور و بر خود را بپایند؛ نه. این راه حل نیست. اگرچه آمار درست و قابل اتکایی در این زمینه وجود ندارد اما تردیدی نیست که مرگهای مظلومانهای در این موضوع اتفاق میافتد و با ادامه این روند اندک اندک با کم شدن روزهای سالم و اضافه شدن بر روزهای ناسالم و خطرناک دامنه مرگ به خاطر آلودگی هوا وسیعتر میشود و غمگنانه این که نمیتوان انتظار داشت همه از شهر بروند یا منتظر باران باشند. کاش باران بر نگرش مدیران ببارد، کاش باران بر آن دسته از مدیران ببارد که راه حل را در ادامه همان راههای هزار رفته و آزموده میبینند و بر اجرای نیمبند همان راهها هم ابرام ندارند.
کاش باران نوع نگرش مدیریتی کشور را بشوید و تازه و باطراوت کند. باید تاکید کرد که تنها یک راه نهایی برای حل مشکل وجود دارد و آن راه هر چه که باشد نیاز مبرم و بیانقطاع به همکاری همه نهادها و بخشها دارد. راه این است که نیاز به عزمی محکم و ملی احساس میشود و این همه باید در پرتو مدیریتی صحیح و کارآمد اتفاق بیفتد.دیگر نمیتوان برای حل از این معضل غفلت کرد.
- 18
- 4