در روزهای اخیر تحولاتی در صحن جامعه رخ داده که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. چند روز گذشته شهرهای مختلف کشور شاهد مشکلاتی بودهاند که ظاهرا رنگ و بوی اقتصادی و معیشتی دارد. گرچه بسیاری درصددند فرصت طلبانه آن را به سمت و سویی دیگر بکشند اما مردم باید هوشیار باشند که برخی جریانات نتوانند از حرکت آنها سوء استفاده کنند. البته سوالی که در این بین به اذهان متبادر میگردد این است که چرا در دولت دهم با وجود تورم ۴۴درصدی، رشد اقتصادی منفی ۶درصد و قدرت خرید پایین مردم چنین اقدامی نکردند؟ برای بررسی تحولات اخیر، عملکرد منسجم اقتصادی دولت و تحرکات اخیر احمدینژاد، «آرمان» با آیت ا... محسن غرویان استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
ناآرامیهای اخیر خیابانی در شهرهای مختلف کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
شواهد و قرائن نشان میدهد، ظاهر موارد رخ داده اقتصادی است، اما باطنی سیاسی دارد و جریانهای سیاسی در پشت آن قرار دارند. البته جریانهای سیاسی نیز به دو دسته جریانهای داخلی و خارجی تقسیم میشوند. آنهایی که در خارج هستند کسانیاند که با اصل نظام مشکل دارند؛ از این رو این تحرکات را هدایت کرده و مردم را به عنوان بهانه به سمت مطرح کردن مسائل اقتصادی تحریک میکنند تا به مقاصد سیاسی خود دست پیدا کنند. گرچه روشن است که آنها در پی براندازی هستند و در این راستا باید حواس مردم و جوانان جمع باشد تا در زمین آنها بازی نکنند. از سوی دیگر برخی جریانات داخلی نیز در این قضیه بی تاثیر نیستند که مشکل آنها با دولت است.
دلواپسان از گذشته با دولت آقای روحانی مشکل داشتند و اکنون با کسانی که از خارج از کشور این جریانات را تحریک میکنند و درصدد سوء استفاده از شرایط موجودند ناخواسته همراستا شدهاند که باید مراقب باشند. دلواپسان مسائلی را برای فشار به دولت مطرح میکنند، مثلا مساله بنزین را مطرح کردند که باید مجلس آن را بررسی کند،البته صلاح نیست قیمت بنزین افزایش یابد. از سوی دیگر کسانی که در داخل موجهایی را ایجاد کردند و به مخالفت با سران برخی قوا پرداختند در راستای منافع نظام اسلامی حرکت نمیکنند. موجهایی که آقای احمدینژاد ایجاد میکند به نفع کشور نیست. به هر صورت کشور باید نظم و نسق خود را داشته باشد و شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس و....
باید هماهنگ با مقام معظم رهبری حرکت کنند. به هر حال قانون شکنی و ساختار شکنی موجب آشوب و نا امنی در کشور میشود و موجباتی را فراهم میکند که کسانی که با اصل نظام و ولایت فقیه مشکل دارند از این شرایط به نفع خود سوء استفاده کنند. از این رو باید حواس ملت جمع باشد که به سود آنها حرکتی انجام ندهد. البته دولت نیز باید سیاستهای اقتصادی خود را بهگونهای تنظیم کند که مشکلی برای مردم ایجاد نشود و اقشار آسیبپذیر که مشکل دارند تحت فشار قرار نگیرند.
باید مساله حقوقِهای نمایندگان مجلس، و کلا حقوقهای بالا کنترل شود، زیرا اینها اگر واقعیت داشته باشد به مردم فشار میآورد و اعتماد مردم را کاهش خواهد داد، تبعیض و بی عدالتی نباید در جامعه احساس شود. مردم مستضعف ما باید همیشه مورد عنایت باشند چون فشار زندگی بر روی آنها بسیار بالاست. البته من میدانم که دولت نیز واقعا مشکل دارد و کشور تحت فشارهای بینالمللی است. کشور با بحران آب مواجه است و از این رو کشاورزی دچار مشکل شده است. این مسائل دولت را در تنگنا قرار میدهد و مردم باید به این مسائل اشراف داشته باشد. به هر حال همه ملت باید با یکدیگر همکاری کنند تا در راستای حل این مشکلات موفق شویم.
بسیاری معتقدند در دولتهای نهم و دهم مردم با شرایط اقتصادی بدون مشکلی روبهرو نبودند، اما چنین اتفاقاتی صورت نگرفت، بدین خاطر مطرح میکنند که این مسائل برای متزلزل کردن دولت است، ارزیابی شما چیست؟
معتقدم که تا حدودی همینطور است. چون ما شرایط اقتصادی سختی را در دولت آقای احمدینژاد داشتیم، تورم بسیار بالا و فشار اقتصادی روی مردم و گرانیها بیشتر بود، اما اکنون مشاهده میکنیم کسانی که طرفدار آن تفکرات هستند مردم را به خیابان دعوت میکنند تا به نحوی دولت را تحت فشار قراردهند. با عنایت به این مساله استنباط من این است که قطعا اغراض سیاسی پشت تحرکات اخیر در برخی شهرها وجود دارد و به هر حال باید هوشیار باشیم و وحدت و انسجام خود را حفظ کنیم. به هر صورت رأی ملت به این دولت تعلق گرفته که باید درصدد حفظ آن باشیم. از سوی دیگر جریانی که در انتخابات مورد اقبال مردم واقع نشد و رأی نیاورد باید قواعد دموکراسی را بپذیرد چراکه نباید جامعه دچار تنش و دودستگی شود.
برخی معتقدند که چون دولت چشمانداز اقتصادی روشنی را برای مردم ترسیم نکرده مردم نسبت به عملکرد اقتصادی دولت ابهام دارند. به نظر شما نخستین گام دولت برای از بین بردن این ابهام چیست و باید چگونه عملکردی داشته باشد؟
من معتقدم که سیاستگذاری اقتصادی دولت باید مقداری واقعبینانهتر شود و جهتگیری سیاستهای اقتصادی و منابع مالی باید به سمت اقشار کمدرآمد و اشتغال جوانان هدایت شود. از سوی دیگر باید روابط ما با کشورهای خارجی بهتر شود و دلواپسان نیز بگذارند که دولت روابط اقتصادی عادلانه و پایاپایی را با کشورهای مختلف جهان داشته باشد. به هر حال نمیتوان از این موضوع به سادگی گذشت که آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در منطقه و جهان برعلیه ما در حال تلاش هستند. پس ما باید بتوانیم در عرصههای مختلف فعالیت روزافزون داشته باشیم تا بتوانیم توطئهها و تحرکات دشمنان را خنثی کنیم که این امر مهم کمک همه نهادها و جریانات را میطلبد. البته به لحاظ اقتصادی نیز تیم اقتصادی دولت باید تجدیدنظری در سیاستگذاری اقتصادی خود داشته باشد و با برنامهریزی صحیح رونق اقتصادی را به نحوی ایجاد کند که در جامعه احساس شود.
برخی مخالفان به رغم هشدار بزرگان باز هم تخریب و سیاه نمایی علیه دولت را از سر گرفتند. به نظر شما چرا تا این حد بدین امر مبادرت میورزند؟
به هر حال همیشه اینگونه بوده و زمانی که مقام معظم رهبری بیاناتی را مطرح میکنند هر دسته و جریانی صحبتهای ایشان را به نفع خود استفاده کرده یا به نحوی تفسیرهای خاصی به نفع حزب و گروه خود انجام میدهند که این کمال بیانصافی است. به هر صورت مقام معظم رهبری همیشه حامی دولتها بودهاند و خود ایشان فرمودهاند که من حامی همه دولتها بوده و هستم. هدف مقام معظم رهبری حفظ نظام، کشور و جامعه است و ایشان بحث و نزاعهای جزئی و گروهی را امور حاشیهای میدانند. از اینرو همه باید کنار هم باشند. از سوی دیگر نقد و انتقاد وارد است، اما نقدی که سازنده باشد نه مخرب و در جهت کلی نظام امیدوارکننده باشد تا مردم مایوس نشوند.
اکنون چندین ماه از زمان انتخابات گذشته و دولت و جامعه به کار خود مشغول هستند، پس افرادی که در انتخابات شکست خوردند نباید هنوز عقدههای زمان انتخابات خود را مطرح کنند و به دولت فشار بیاورند. به هر حال دولت نشان داده که نیتش خدمت به مردم است و آنچه در توان دارد انجام میدهد،اما برخی فشارهای داخلی و خارجی وجود دارد که بعضا موجب عدم خدمت رسانی درست دولت میشود. از این رو آنچه در توان دولت است در حال انجام است و اگر دولت جایی نمیتواند خدمت رسانی کند بدین علت است که امکان این امر وجود ندارد. همگان باید بدانند که نباید جو جامعه را منفی کنیم که انگیزه خدمت را در دولت به همین انداره هم که هست کم کنیم.
چندی پیش سخنگوی حوزههای علمیه اظهار داشت که بودجه حوزههای علمیه نصف دانشگاه تهران نیز نمیشود. با توجه به تنگناهای اقتصادی دولت از یک سو و محل درآمد مشخص حوزههای علمیه از وجوهات مختلف؛ سیاست بودجهریزی چگونه باید باشد؟
در اینکه دولت باید از ردیف بودجههای فرهنگی مقداری را در اختیار حوزههای علمیه قرار دهد، شکی نیست. عقیده من این است که حوزههای علمیه نیز مثل دانشگاهها یکی از مراکز فرهنگی کشور هستند و بالاخره باید بخشی از بیت المال و بودجه دولت در اختیار حوزههای علمیه قرار گیرد که در این شکی نیست. البته مردم نیز خود بر روی عرق مذهبی که دارند خودشان وجوهات شرعی به مراجع میدادند و مراجع نیز آن را صرف حوزههای علمیه میکردند، اما آنچه محل بحث است این است که آیا بودجههای دولتی بجا، عاقلانه و در جهت تقویت نظام استفاده میشود یا نه. البته من چندان ورودی بدین مساله نمیکنم چون اطلاعات ریزی در این رابطه ندارم، اما به هرحال حوزههای علمیه نیز باید از بودجههای دولتی استفاده کنند، اما نباید این بودجهها که برخی در حوزههای علمیه دریافت میکنند برخلاف سیاست کلی کشور، نظام، دولت و خواست و رأی مردم باشد.
برخی معتقدند که برای رسیدگی کامل به وضع اقتصاد و معیشت مردم دولت به تنهایی نمیتواند از پس کار برآید چون در این راستا نهادهای موازی در حوزههای مختلف ایجاد شده که در برخی مواقع موثرتر از دولت هستند. به نظر شما سهم سایر نهادها در راستای رسیدگی به مطالبات مردم چه اندازه است؟
در کشور ما منبع درآمد متعدد است که یکسری در اختیار دولت و برخی در اختیار نهادهای دیگر است. به هر صورت اگر یک شورای عالی سیاستگذاری در امر اقتصاد در کشور میداشتیم که همه درآمدهای کشور اعم از مالیات، کشاورزی، صنعت، معدن و... در جایی سرجمع میشد و پس از آن این سرمایه در امور مختلف کشور هزینه میشد ایدهآل بود. گرچه واقعیت بدین گونه نیست، منابع درآمد متعدد و پولها در جاهای مختلف کشور است که به یک سیاستگذاری کلان احتیاج دارد. از سوی دیگر دولت بخشی از این امور اقتصادی را برعهده دارد، اما حاکمیت کامل و مطلق را بر نحوه تولید، توزیع و مصرف ندارد. همانطور که گفته شد ایده آل اقتصاد کشور این است که شورای عالی اقتصاد تشکیل شود تا تمامی سرمایههای کشور زیرمجموعه این شورا قرار گیرد.
با این حساب در راستای منافع ملی و پیشرفت کشور سایر نهادها تا چه حد به دولت در این امر یاری میرسانند؟
به نظر من حامی اصلی دولت مردم هستند و همیشه مقام معظم رهبری نیز مردم، مسئولان و قوای مقننه و قضائیه را به حمایت از دولت تشویق کردهاند. به هر حال بخواهیم یا نخواهیم دولت قانونا منتخب ملت است و از این رو باید حمایت شود ولو اینکه از نظر خط فکری ممکن است برخی افراد یا نهادها اختلافنظر داشته باشند اما مصلحت کشور این است که از دولت حمایت شود. اگر همه به منافع ملی و پیشرفت و سعادت کشور میاندیشند باید از گرایشهای حزبی و جریانی خود دست بردارند و به دولت در راستای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده کمک کنند. اینگونه میتوان در راستای همافزایی ملی میان جریانات سیاسی و اتحاد بین مردم و مسئولان قدم برداشت.
مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود تلویحا برخی را مخاطب قرار دادند که نباید مخالفخوان باشند.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند مسئولان رده بالای نظام چون که فعلا قدرت را در دست ندارند نمیتوانند نقش مخالف نظام را بازی کنند. اینها باید دلسوز نظام و انقلاب باشند. همیشه گفتهایم که مخالف بودن مشکلی ندارد و راه برای وحدت و انسجام وجود دارد، اما اینکه آقای احمدینژاد اینگونه در مقابل یک قوه بایستد و آن قوه را با صفات غیرعادل و امثالهم بشمارد، بسیار نادرست است. چون رئیس قوهقضائیه را مقام معظم رهبری انتخاب میکند. من فکر نمیکنم آقای احمدینژاد از این تحرکات به نتیجهای برسد. او باید مواظب باشد زیرا شخصیتهای این چنینی فقط شخص خودشان نیستند بلکه با امواجی که ایجاد میکنند افرادی را دور خود جمع میکنند که سرانجام خوبی را برای آنها رقم نمیزند. به هر حال ما امیدواریم که همه در کنار هم باشند. روسای قوا در کنار مقام معظم رهبری و مردم اتحاد و هماهنگی و آرامش را در جامعه میخواهند که امیدوارم در این راستا اتفاق ناگواری رخ ندهد.
حمید شجاعی
- 15
- 3