به گزارش جماران، محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا معتقد است که در حال حاضر هر کسی که حرف عبور از روحانی را به میان میآورد، واقعا جز نابخردی سیاسی، کاری نکرده است. او همچنین بیان میکند که این اتفاق که اصولگرایان بتوانند بعد از آقای روحانی رییسجمهور داشته باشند، یک رویای دور است. عبور از روحانی وقتی اتفاق میافتد که جامعه به دلیل نارضایتیهای موجود دچار یک افسردگی شدید سیاسی بشود. در یک افسردگی سیاسی ناشی از نارضایتی، جریان اصولگرا هرگز برنده نخواهد شد.
بعد از اعتراضات اخیر برخی فعالان اصولگرا بر همکاری با دولت تاکید کردند. سعید جلیلی گفت که اگر در مسوولیتی نیستیم نباید در نقش اپوزویسیون نظام ظاهر شویم. آیا تغییری در رویکرد جریان اصولگرایی به وجود آمده است؟
وقتی این اغتشاشات رخ داد، در ابتدای کار برخی اصولگرایان از این تجمعات و راهپیماییها چندان ناراحت نشدند اما وقتی که بلافاصله تبدیل به جو ناامن و ناآرام شد، شاخکهایشان حساس شد و فهمیدند که فقط موضوع به دولت و عملکردش مربوط نیست. بلکه برخی شعارها بهشدت تند و ساختار شکنانه شد. وقتی کار به اینجا رسید اصولگرایان متوجه شدند که بازیای که فکر کردند میتوانند آغازگرش باشند، اصلا مطابق با تصوراتشان نیست.
در شروعش هم به دست جریان اصولگرا نبود. در واقع یک بازی خوردن بود که جریان راست خیلی زود متوجه آن شد و دامن خود را بلافاصله از آن بیرون کشید. به هر حال این جریان همواره مدافع انقلاب بوده است و در این هنگام هم نمیتوانست از آرمانهایش دست بردارد.
این اتفاق در مناسبات سیاسیاش با جریانها و طیفهای دیگر چه نمودی داشت؟ آیا اصولگرایان به اصلاحطلبان نزدیک شدند؟
جریان اصولگرا مثل جریان اصلاحات از دو گروه کاملا مجزا تشکیل شده است؛ یکی معتدل، عاقل و معتقد به مصالح و امنیت ملی است و دیگری جریانی بداخلاق و افراطی که برایش منافع و مصالح ملی و اهداف بلندمدت سیاسی و اجتماعی مهم نیست. آنها همواره میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند و اگر خصلت تندروی و فحش دادن را از آنان بگیرید، چیزی از آنها نمیماند. این جریان تندرو اصولگرا هم بلافاصله بعد از اتفاقات متوجه شد که چهبسا اگر برائت نجوید فردا همه کاسه و کوزهها بر سرش خراب شود. در نتیجه دنده معکوس کشیده و به عقب برگشتند. اما وقتی دیدند که بازی تمام شده مجددا همان موضع پیشین خود را شروع کرده و دوباره علیه دولت موضع گرفتند.
پس این تغییر برای جریان تندرو اصولگرا مقطعی بوده است؟
جریان تندرو به هیچوجه نمیتواند از مواضع خود دست بردارد و در این صورت میمیرد. اکسیژن این جریان تهمت و توهین و فریاد زدن است و اگر این اکسیژن را از او بگیریم، میمیرد. آن چند روز تغییر در تندروهای اصولگرا نیز از روی اجبار سیاسی و جامعه بود. در همان مقطع هم قلبا تمایلی به این امر نداشت.
آیا فضای همکاری بعد از این اعتراضات شکل گرفته و فضای برای گفتوگوی ملی فراهم شده است؟
گفتوگوی جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا در پی یک حادثه نمیتواند پیش بیاید. شلوغی شهرهای مختلف و احساس خطر نمیتواند حلقه وصل دو جریان باشد. افتراق دو جریان سیاسی حداقل ٣٠ سال قدمت دارد. این اختلافات ریشهدارتر از این است که بتوانند به راحتی با هم صحبت کنند.
برخی از اصولگرایان خیلی مصر بودند که پروژه عبور از روحانی از نگاه مردم کلید بخورد. آیا این پروژه در چند هفته اخیر و بعد از اعتراضات به تعلیق در آمده است؟
جریان تندرو اصولگرا مثل جریان تندرو اصلاحطلب به دنبال عبور از روحانی هستند اما اینها نمیدانند در پس عبور از روحانی چیست. امروزه نمیتوان در نظامی که ٤٠ سال از عمرش گذشته است، دولت و شخص رییسجمهور را کنار گذاشت و پروژهای مثل عبور از روحانی را کلید زد. باید پرسید که بعد از اینکه روحانی برود چه کاری میخواهید بکنید؟جریان تندرو هر دو جناح به آلترناتیوی بعد از روحانی فکر نکرده است.
جریان عاقل هر دو جناح، مسائل سیاسی را در قالب فرآیندها میبینند. آقای روحانی برود که چه اتفاقی بیفتد؟ اگر رییسجمهور در شرایط کنونی از جریان اصولگرا بود که اوضاع بهشدت بدتر از الان بود و ناکامیهای دولت بسیار بزرگتر بود. آنوقت اصولگراها نمیتوانستند مسوولیت اتفاق پیش آمده را بپذیرند. در حال حاضر هر کسی که حرف عبور از روحانی را به میان میآورد، واقعا جز نابخردی سیاسی کاری نکرده است. این مساله را برای دفاع از آقای روحانی نمیگویم. با همه انتقاداتی که اصلاحطلبان و اصولگرایان از دولت داشتهاند، هیچ گزینهای به جای او واقعا وجود ندارد.
شرایط آلترناتیو عبور از روحانی چیست؟
اگر انتخاباتی باشد که شورای نگهبان در آن زیاد اعمال سلیقه نکند، این اتفاق که اصولگرایان بتوانند بعد از آقای روحانی رییسجمهور داشته باشند، یک رویای دور است. عبور از روحانی وقتی اتفاق میافتد که جامعه به دلیل نارضایتیهای موجود دچار یک افسردگی شدید سیاسی بشود. در یک افسردگی سیاسی ناشی از نارضایتی جریان اصولگرا هرگز برنده نخواهد شد. حتی من این گفته را که بعد از روحانی یک پوپولیست سر کار میآید و احمدینژاد دیگری ظهور میکند، نیز رد میکنم. فکر میکنم در این صورت انتخاباتی بیرمق خواهیم داشت که هر کسی هم رییسجمهور شده باشد، رییسجمهوری بسیار ضعیف و کمبنیه خواهد بود.
خطر عبور از روحانی ممکن است به عبور از نظام منجر شود؟ آیا یأس و ناامیدی از دولت چنین خطری را در پی دارد؟ چنین چیزی در اردوگاه اصولگرایی احساس شد که چنین تغییر موضعی داد؟
به نظر من در سوال شما نکتهای است که دولت آقای روحانی باید بهشدت به آن توجه کند. در واقع هر چه نارضایتیهای مردم بیشتر شود، اصلا موضوع به عبور از روحانی منحصر و محدود نمیشود. ممکن است اتفاقات تندتری بیفتد. اصلاحطلبان زودتر از اصولگرایان در این خصوص احساس خطر کردند. فعالان این جریان به سرعت گفتند که ما از اینکه انقلاب دیگری رخ دهد، اصلا خوشحال و راضی نمیشویم. بخش اصلی جریان اصولگرا و بخش عاقل این جریان فهمید که سوژه امروز دیگر روحانی نیست. سوژه فراتر از روحانی است.
با دفاعی که مقامات امریکایی و عربستانی از تظاهراتهای ایران کردند، نشان داد که بلافاصله موضوع به خارج از کشور منتقل خواهد شد. این مساله یک فضاسازی جهانی علیه دولت را رقم خواهد زد. بدنه اصلی جریان اصولگرا کاملا عاقلانه با موضوع برخورد کرد. جریان اصلاحطلب هم منهای تندروهایش واکنش خوبی نشان داد.
دولت روحانی فهمید کمکهایی لازم دارد تا بتواند از گذرگاههای سخت موجود بیرون بیاید. یکی از مهمترین مسائل این گذرگاههای سخت مسائل اقتصادی است. کسانی که در مساله برجام در کشور بازی درآوردند، به نظر من الان بدهکار ملت هستند. در محضر ملت گناهکار هستند. برجام میتوانست خیلی زودتر به نتایج مثبتی برسد و حتی اگر ٣٠ میلیون دلار هم به کشور میآوردیم، مثبت بود.
- 15
- 1