گفتوگوی ملی را از چه موضوعاتی میتوان شروع کرد؟ جواب احسان قاضیزاده هاشمی، نماینده اصولگرای فریمان در مجلس به این سؤال مسأله فساد است. او در گفتوگو با «ایران» میگوید که مسأله فساد به دلیل تأثیرات عمیقی که بر جامعه گذاشته و همین طور اهمیت خاص آن در گرهگشایی از مسائل اقتصادی میتواند نقطه شروع گفتوگوها بین جریانهای سیاسی باشد. او البته یک تبصره را هم به این اقدام اضافه میکند و آن اینکه چنین گفتوگوهایی باید ناظر به مسائل مردم باشند نه اختلافات جریانهای سیاسی.
مدتی است بحث گفتوگوی ملی در کشور نسبت به قبل جدیتر شده است.
آیا شما چنین ضرورتی را قبول دارید؟
باید بپذیریم که مشکلات کشور اصلاً یکی و دو تا نیست و ما با تعدد مشکلات در حوزههای مختلف مواجه هستیم. در همین اعتراضات دی ماه هم این موضوع قابل ملاحظه بود. دیگر در این شکی نیست که ما باید به یک درک مشترک، خصوصاً بر سر مشکلات جوانان و عبور از شرایط نا مساعد اقتصادی برسیم. مسأله دیگر این است که برای این مهم ما نیازمند اصلاح جدی و عمیق ساختارها و رویهها هستیم چون تهدید و خطری که وجود دارد فراگیر است و همه را شامل میشود. خطر هرج و مرج حتی میتواند معترضان را هم در شرایط به مراتب بدتری قرار دهد.
در همین اعتراضات اخیر شاهد بودیم که انتقادات و اعتراضاتی به تمام جریانهای سیاسی کشور مطرح میشد. این نشان میدهد جامعه ما به شکل اورژانسی نیازمند برخی اقدامات سریع است و برای این هم ما باید بتوانیم در بین سلایق مختلف به یک مفاهمه مشترک برسیم و روی حداقلهایی توافق کنیم. از این منظر گفتوگوی ملی برای ما یک ضرورت است. از منظر دیگری باید اشاره کنم که بحث هویت بخشی ملی هم یکی از ضرورتهای امروز کشور است که باید آن را از طریق گفتوگو پیش ببریم.
هویت بخشی ملی یعنی ایجاد رابطه فکری و اندیشهای بین اقشار مختلف مردم و خصوصاً نسل جوان با کشور.
کشور به چه معنا؟ به معنای نظام جمهوری اسلامی ایران یا به معنای جغرافیای سیاسی واحدی که ایران نام دارد؟
به معنای کل ساختار سیاسی، فکری و ذهنی حاکم در ایران. ما الان با یک سری موجهای جدی خروج از کشور مواجه هستیم که دیگر تنها محدود به نخبگان هم نیست.
قسمت زیادی از خروج فعلی از کشور با هدف یافتن کار و اشتغال است که به کشورهای ضعیفی هم انجام میشود. بنابراین مشکلات ما در شرایط فعلی نه مخصوص به حوزه خاصی است و نه قشر خاصی. حتی آن کسی که با ثروت زیاد در بالای شهر هم زندگی میکند دچار مشکل است. امنیت اقتصادی و چشم انداز آینده را که کنار بگذاریم، آلودگی هوا و بحران آب و ترافیک و این دست مسائل فقیر و غنی نمیشناسند.
خب قدم خود شمای نوعی برای چنین گفتوگو و همگرایی چه بوده؟
ما الان در مجلس درصدد هستیم که یک همگرایی بین نمایندگان نسل جوان ایجاد کنیم و بر سر موضوعاتی تصمیم ملی بگیریم. مثلاً یکی خارج کردن بازنشستگان و مدیران سالخورده از خدمت است که از یک سو سیستم را سنگین و کند میکنند و از سوی دیگر جای جوانان را هم میگیرند. الان بر سر این موضوع به طور مثال یک وفاقی در بین نمایندگان مجلس و خصوصاً جوانان از گرایشهای مختلف به وجود آمده است. حالا اینکه توقع مردم از گفتوگوهایی که ما از آن حرف میزنیم صرفاً سیاسی باشد، به نظر برداشت درستی نمیرسد.
اما قبول هم دارید که صرفاً خواسته مردم اقتصادی نیست؟
برداشت من این است که الان مسائل اقتصادی و معیشتی و آثار اجتماعی آن بر مسائل سیاسی غلبه دارد. بنابراین، این نکته را قبول دارم که چهرههای شاخص جریانهای سیاسی جلو بیفتند تا گفتوگوهایی شکل بگیرد اما این گفتوگوها باید ناظر به مسائل ملی و مشکلات مردم باشد نه اختلافاتفی مابین خودشان.
این مسأله را که گره همین مسائل اقتصادی ما در حوزه سیاست است را معتبر میدانید یا نه؟
اینکه ما به یک تفاهم سیاسی در کشور برسیم شرط لازم ما است. ضمن اینکه همه باید همدیگر را به رسمیت بشناسند و بدانند موضوعشان چیست. یکی از مهمترین مشکلات ما در حوزه سیاسی این است که مشکل موضعبندی داریم. اولاً همه موضوعات را با هم قاطی و مخلوط میکنیم و نمیتوانیم هیچ کدام را به نقطهای برسانیم. ثانیاً موضوعات را خیلی عام و گسترده میبینیم که به طور طبیعی باعث میشود شاخ و برگ بحثها زیاد شود و انسجام گفتوگو و بحثها از بین برود.
الان آیا جریان اصولگرا این آمادگی را دارد که بیاید و بر سر مسائلی که فکر میکند مهم هستند با گروههای دیگر گفتوگو کند؟ چون همین بحث گفتوگوی ملی به شکل دیگری در مجلس هم قبلاً مطرح شده بود اما آنطور که انتظار میرفت، پیشرفتی از آن ندیدیم.
اتفاقاً در مجلس سنگبنای این دست همکاریها و گفتوگوها در حال گذاشته شدن است. همین مسأله تعیین تکلیف بازنشستگان و لزوم تغییر نسل مدیران یکی از مسائل مهمی است که روی آن اتفاق نظر داریم. اما اینکه نیازمند گفتوگوی جدی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، معیشت مردم، فرهنگی و امثال آن هستیم حرف درستی است و ما از آن استقبال میکنیم.
فکر میکنید چه مسائلی وجود دارندکه میتوانند دروازه ورود گروههای سیاسی به میدان گفتوگوی ملی باشند؟
موضوعات متعددی وجود دارد. به طور مثال اینکه چرا خروجی برجام تا الان خیلی خود را در سفره مردم نشان نداده؟ هر گروهی برای این یک نظری دارد. یا اینکه چرا برنامهریزیهای ما علی رغم شعارهایی که میدهیم روز به روز از فعالیتهای صادرات محور فاصله میگیرد؟ از این دست موضوعات میتوان زیاد مطرح کرد اما به نظر من بحث فساد و رانت یک بهانه خیلی خوب برای این گفتوگوهاست. از یک سو بحث رانت اصلاً اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسند.
بعد هم اینکه رانت و فساد عملاً قسمتهای مهمی از اقتصاد ما را که میتوانست تولید ثروت کند، فلج و زمینگیر کرده است. از یک منظر دیگر هم فراگیر شدن فساد و رانت حتی اگر در شرایطی باشد که جامعه وضع اقتصادی خوبی داشته باشد، آثار روانی آن در ابعاد اجتماعی بسیار عمیق هستند که شاید سادهترین آنها فراگیر شدن حس تبعیض و بی عدالتی است. به نظر من گروههای سیاسی با همین موضوع فساد باید یک کار جسورانه و مهم بکنند و آن هم برخورد جدی با افرادی در جریان خودشان است که درگیر این مسأله هستند. یعنی جریان اصولگرا یا اصلاحطلب یا اعتدالی و هر جریان دیگری، اگر فسادی را از یکی از افراد خود دید، باید خودش در صف اول مطالبه برخورد با آن باشد.
این تقاضای شما آیا قدری فانتزی و انتزاعی نیست؟
نه. شاید آرمانی باشد اما انتزاعی نیست. این اتفاقی است که در خیلی از کشورها افتاده، پس در ایران هم میتوان آن را تکرار کرد. وضعیت ما کاملاً مشخص است و نباید بر سر برخی واقعیتها تعارف کنیم. مثلاً سیر نمودار اعتماد عمومی در جامعه ما یک سیر نزولی است.
در همین اعتراضات دیدیم که برای اولین بار علیه دو جریان اصلی کشور شعار داده شد. بازسازی این اعتماد یک کار سریع و اثربخش میخواهد و به نظر من شروع اقداماتی در جریانهای سیاسی مختلف برای مبارزه داخلی با فساد یکی از مهمترین کارهایی است که میتواند اعتماد را مجدداً بازسازی کند. این اعتماد اگر بازسازی نشود، گروههای سیاسی هر برنامهای هم که به طور مشترک داشته باشند نمیتوانند نظر مثبت عمومی را نسبت به آن جلب کنند.
احسان بداغی
- 17
- 3