در هفتههای گذشته جامعه با پدیده جدیدی به نام«دختران خیابان انقلاب» مواجه شده که با واکنشهای گسترده اجتماعی و سیاسی در فضای مجازی و رسانههای گروهی مواجه شده است. اتفاقی نادر که بیش از آنکه نیاز به برخورد سلبی وقضائی داشته باشد به تحلیلی جامعهشناسی و روانشناسانه نیاز دارد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با محمد تقی فاضل میبدی یزدی گفتوگو کردیم. این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح میکند:
«بخشهایی از ساختار فکری جامعه که قصد دارند به صورت الزامآور و تحکمی با مسأله حجاب برخورد کنند باید این نکته در نظر داشته باشند که این رویکرد واکنش مناسبی با خود به همراه نخواهد داشت. هر چه بخشهایی از ساختار فکری جامعه تلاش کنند که به صورت سلبی با این موضوع برخورد کنند به همان اندازه واکنشها نسبت به این رویکرد منفی و سیاسی خواهد شد. هنگامی که دوطرف ماجرا در دوسوی یک بازی سیاسی قرار میگیرند وضعیت به تقابل کشیده خواهد شد که در این تقابل سیاسی نتیجه مناسبی به دست نخواهد آمد.
وظیفه حکومت در زمینه حجاب، ارشاد، امربه معروف و نهی از منکر از طریق منطق و استدلال است. دنیای امروز دنیای شلاق زدن، زندان کردن و برخوردهای خشن با مسائل اجتماعی و فرهنگی نیست. در دنیای امروز مسائل اجتماعی و فرهنگی باید با رویکردهای عقلایی، منطقی و علمی حل و فصل شود و هر کسی به جز این راهی در پیش بگیرد اشتباه خواهد بود». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با حجتالاسلام فاضل میبدی را از نظر میگذرانید.
دیدگاه شما درباره جریانی بهنام «دختران خیابان انقلاب» چیست؟
ما باید دو مسأله «اجباری» یا «اختیاری» بودن حجاب و مبارزه برای بیحجابی را از هم تفکیک کنیم. اینکه برخی از دختران در مکانهای عمومی روی سکو بروند و حجاب از سر خود بردارند، معقول و مشروع نیست. بدون شک به همان نسبت که برای «حجاب» نمیتوان مبارزه کرده به همان اندازه برای بدحجابی نیز نباید مبارزه کرد. مبارزه برای ارزشهای اخلاقی و مذهبی از اساس اشتباه است و این مسائل باید از راه اندیشیدن و گفتوگو و تعامل به نتیجه مطلوب برسد. از سوی دیگر در جامعه ما همه مسائل به صورت خواسته یا ناخواسته سیاسی شده است.
به همین دلیل حوزه اندیشه، اخلاق و ارزشهای انسانی رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است. بهعنوان مثال اگر در ماه مبارک رمضان افرادی اراده کنند که در اماکن عمومی سیگار بکشند با برخورد هر حکومت اسلامی مواجه خواهند شد و هیچ حکومت اسلامی چنین رفتاری را نمیپسندد و با آن برخورد خواهد کرد. از سوی دیگر الزام و تحکم ارزشهای اخلاقی و دینی از سوی حکومت به مردم نیز رویکرد صحیحی نیست و نتیجه مطلوبی به بار نخواهد آورد. در بسیاری از کشورهای اسلامی، مردم نماز و روزه و واجبات مذهبی را انجام میدهند.
با این وجود در این کشورها هیچ اجباری برای حفظ حجاب وجود ندارد و زنان با هر نوع پوششی که دوست داشته باشند در اماکن عمومی ظاهر میشوند. به عنوان مثال در کشور لبنان به عنوان یک کشور مسلمان هم زنان باحجاب وجود دارد و هم زنان بیحجاب و هیچ الزام و اجباری وجود ندارد. به نظر بنده نیز حجاب اجباری از طریق تهدید و ارعاب و زندان به هیچ عنوان صلاح نیست. من این رویکرد را دارای منطقی قوی نمیدانم و معتقدم که در نهایت برای جامعه پیامدهایی به همراه خواهد داشت.
به همین دلیل به نظر من اگر دستگاه فکری جامعه با منطق و استدلال با این نوع حرکتهای برخورد کند و از برخورد سلبی پرهیز کند بیشتر به حال جامعه مفید خواهد بود. استفاده از گشت ارشاد و ماشینهای گشتیزنی و استفاده از ماموران انتظامی نمیتواند مساله بیحجابی را به صورت ریشهای حل کند و بلکه این موضوع باید از طریق گفتوگو و تعامل حل شود. مسئولان تصمیم گیرنده در این زمینه نیز باید بستری را فراهم کنند که مردم با توجه به رفتار و اخلاق ما به ارزشهای اسلامی و اخلاقی جذب شوند.
چرا این نوع دغدغهها در نسل جدید زنان به وجود آمده و در گذشته وجود نداشته و یا کمتر وجود داشته است؟ چرا نسل جدید زنان نسبت به برخی از رویکردهای گذشته دچار تردید شده است؟
این تردید تنها در مسأله حجاب به وجود نیامده و بلکه در برخی از زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز به وجود آمده است. انقلاب اسلامی برای پایان دادن به ظلم و بیعدالتی اجتماعی به وجود آمد. به همین دلیل نیز مردم از انقلاب انتظار داشتند که عدالت اجتماعی را در جامعه به وجود بیاورد و مشکلات زندگی مردم را کمتر کند. به همین دلیل نیز در آن مقطع تاریخی هرچه روحانیت از سکوی دین عنوان میکرد موردقبول مردم قرار میگرفت.
مردم امید زیادی به روحانیت و عملکرد آنها داشتند و احساس میکردند با مرور زمان بسیاری از مشکلات جامعه و مردم حل خواهد شد. با این وجود به مرور زمان برخی از وعدهها محقق نشد و از سوی دیگر براثر برخی اتفاقات در بعضی از زمینهها مشکلات جامعه بیشتر هم شد. به عنوان مثال مردم انتظار داشتند که فاصله طبقاتی که در حکومت پهلوی زیاد بود به مرور زمان کمتر شود با این وجود نه تنها شکاف طبقاتی نسبت به گذشته کمتر نشده و بلکه در برخی موارد بیشتر هم شده است. در نتیجه به دلیل اینکه برخی از مطالبات جدی مردم در گذشته تحقق پیدا نکرده مردم در برخی از رویکردهای فکری جامعه نیز دچار تردید شدهاند. به نظر من حتی وجاهت برخی نهادها نیز نسبت به گذشته کمتر شده است.
این سخن را بنده به عنوان یک روحانی عنوان میکنم. از سوی دیگر با ظهور فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، آگاهی مردم نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته و در مقابل شبهات بیشتر از نظر اجتماعی و فکری برای مردم به وجود آمده است. این در حالی است که در جامعه ما نگاه به مسائل، سیاسی شده است. در شرایط کنونی علم و دانشگاه و حتی حوزه رویکرد سیاسی در پیش گرفتهاند و برخی حاضر نیستند به صورت واقعبینانه با مشکلات مردم برخورد کنند. در نسل جدید نسبت به بسیاری از احکام دین به یک نسل سرگردان تبدیل شده است. همه این مسائل سبب شده که نسل جدید جامعه نگاه جدیدی به مسائل اجتماعی و از جمله مسأله حجاب داشته باشند و در برخی زمینهها دچار تردید شده باشند.
آیا حجاب یک مسأله صرفا فردی است و یا یک مسأله بیرونی؟
نباید طرف حساب افرادی که به دنبال بیحجابی هستند حکومت و ساختار فکری جامعه باشد. همین مسأله که این افراد مسئولان را طرف حساب خود تلقی کردهاند باعث شده که مسأله شکل سیاسی به خود بگیرد. به نظر من نباید مسأله حجاب و ارزشهای اخلاقی جامعه را سیاسی کرد. سیاسی کردن مسأله حجاب در نهایت به ضرر جامعه تمام خواهد شد. هر دو رویکرد برخورد سیاسی حکومت با مسأله حجاب و همچنین رنگ وبوی سیاسی دادن به بیحجابی اشتباه است و باید اصلاح شود. بررسی مسأله حجاب یک مسأله علمی و تحقیقی است. در نتیجه باید در مبانی اسلامی این موضوع بررسی شود که آیا حجاب یک مسأله اجباری است و یا اختیاری. در نتیجه در یک فضای علمی و تحقیقی باید این مسأله مورد ارزیابی قرار بگیرد. نگاه خانمی که حجاب دارد و خانمی که تمایل به چنین کاری ندارد باید علمی و منطقی باشد.
در این زمینه کتابهای زیادی نیز نوشته شده و تحقیقات گستردهای نیز صورت گرفته است. به همین دلیل نیز ما باید در یک فضای علمی و به دور از غرضورزیهای سیاسی به دنبال راهحل مناسب برای این موضوع باشیم. از سوی دیگر نباید با رویکردهای علمی و تحقیقاتی برخورد سیاسی و تحکم آمیز کرد. بنده باید به بخشهایی از ساختار فکری جامعه که قصد دارند به صورت الزام آور و تحکمی با این مسأله برخورد کنند این نکته را گوشزد کنم که این رویکرد دقیق نیست و واکنش مناسبی با خود به همراه نخواهد داشت. هرچه بخشهایی از ساختار فکری جامعه تلاش کنند که به صورت سلبی با این موضوع برخورد کنند به همان اندازه واکنشها نسبت به این رویکرد منفی و سیاسی خواهد شد.
هنگامی که دوطرف ماجرا در دوسوی یک بازی سیاسی قرار میگیرند وضعیت به تقابل کشیده خواهد شد که در این تقابل سیاسی نتیجه مناسبی به وجود نخواهد آمد. وظیفه مسئولان در زمینه حجاب، ارشاد، امربه معروف و نهی از منکر از طریق منطق و استدلال است. دنیای امروز دنیای برخوردهای خشن با مسائل اجتماعی و فرهنگی نیست. دردنیای امروز مسائل اجتماعی و فرهنگی باید با رویکردهای عقلایی، منطقی و علمی حل و فصل شود و هر کسی به جز این راهی در پیش بگیرد اشتباه خواهد بود. برخورد با نسل جدید نیازمند استدلال و منطق است. برخی به جای اینکه در نمازجمعه موضعگیری سیاسی کنند و مرگ بر این و آن را ترویج کنند باید به حرف و درددل نسل جدید گوش بدهند. ما باید در هر موضوعی که محل مناقشه است با روش گفتوگو و تعامل با آن برخورد کنیم.
تنها راه حل موضوع دخترانی که در اماکن عمومی کشف حجاب میکنند این گفتوگو و تعامل است و نه زندان. دوران برخورد سلبی و خشن با پدیدههای اجتماعی به پایان رسیده است. از نظر شرعی و اسلامی نیز بیحجابی گناه است. کسی که گناه میکند نیز باید خودش در پیشگاه خداوند پاسخگو باشد. اگر با مسأله بیحجابی صرفا به عنوان یک جرم برخورد کردیم مجبور هستیم آن را به یک مسأله کیفری تبدیل کنیم که در نهایت نتیجه کافی از آن بدست نخواهد آمد.
از نظر شما چرا بیحجابی گناه است؟
از نظر من اگر باعث ناهنجاری در جامعه نشود اختیاری است. به عنوان مثال اگر کسی قصد داشته باشد از طریق بیحجابی در جامعه اشاعه فحشا و منکرات کند شرایط متفاوت خواهد بود. با این وجود اگر فردی به این نتیجه رسیده باشد که در اسلام حجاب اجباری نیست و یا اینکه این فرد اصلا مسلمان نیست نباید با واکنش مواجه شود. بیحجابی نباید در جامعه سبب بیعفتی، ساختار شکنی و هنجارشکنی شود و کسی در این مسأله شک و تردید ندارد. این وضعیت در بسیاری از کشورهای اسلامی مانند پاکستان، ترکیه، عراق و لبنان وجود دارد. در هیچ کدام از این کشورها با کسی که برخورد صورت نمیگیرد. از سوی دیگر در اسلام بیحجابی جرم و برای آن مجازات در نظر گرفته نشده است. به عنوان مثال اگر فردی نماز نمیخواند دچار جرم شده و یا گناه. بدون شک کسی که یک روز نماز نمیخواند هیچ جرمی مرتکب نشده و بلکه گناه کرده است. در نتیجه کسی نمیتواند با فردی که نماز نمیخواند برخورد کند.
در برخورد با معضلات اجتماعی راه درست و تاثیرگذار کدام است؟
به نظر من حرکت این دختران اشتباه بوده است. البته هیچ مشکل اجتماعی با تعزیر و برخورد حل نخواهد شد و بلکه مشکل را پیچیدهتر خواهد کرد. به عنوان مثال برخورد سلبی و خشن با معتادان و قاچاقچیان مواد مخدر در طول سالیان گذشته مشکل اعتیاد را در جامعه ریشه کن نکرده ، بلکه گسترش نیز داده است. بدون شک اگر از همان ابتدا با رویکرد علمی و منطقی با پدیده اعتیاد برخورد میکردیم امروز نیز وضعیت بهتری در زمینه اعتیاد داشتیم. درکشورهای پیشرفته دنیا مبارزه با جرایم اجتماعی، تعلیم و تربیت و نهادینه کردن فرهنگ ضد جرم در سنین پایین و کودکی افراد جامعه است. این در حالی است که هنوز در کشور ما این رویکرد به وجود نیامده و در اغلب مواقع ما به جای ریشهیابی و تحلیل عمیق به دنبال برخورد سلبی و قهری با پدیدههای اجتماعی رفتهایم.
- 12
- 2