چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، با این اوصاف زمان آن رسیده است که وضعیت قطار انقلاب را با توجه به کسانی که از آن پیاده شدهاند، بررسی کنیم. قطار انقلاب مفهومی با سابقه است و همیشه صحبت از کسانی بوده که به این قطار سوار یا از آن پیاده شدهاند. شاید یکی از دلایلی که بار دیگر این مسئله مطرح شده است صحبتهای حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی باشد. با این اوصاف، باید نگاهی به خود قطار و مسیری که تا به امروز با این حذفها طی کرده است، داشته باشیم.
واقعیت تاریخی این است که بارها در خصوص وضعیت بخشی از کنشگران سیاسی که در این چهل سال حذف شدهاند صحبتهایی صورت گرفته است. در حقیقت، جمهوری اسلامی با چنین رویکردی بخشی از جامعه را نادیده گرفت و به زعم بسیاری بهترین مثال برای چنین رویکردی مهندس بازرگان است که در همان سالهای نخست کنار گذاشته شد. البته بنابر گفته برخی از کارشناسان شاید بتوان بخشی از حذفهای سالهای نخست را با بیتجربگی کسانی که در آن زمان بر اریکه قدرت قرار گرفتند، مرتبط دانست. بنابراین همواره مسائلی در خصوص ناصواب بودن کنار گذاشتن بخشی از این افراد مطرح بوده است.
در همین راستا، رئیسجمهوری هم با تاکید بر حفظ وحدت و اتحاد ملی در آستانه ورود به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب، گفت:« برخی را از قطار انقلاب پیاده کردیم که میتوانستیم پیاده نکنیم و اکنون باید همه را به این قطار دعوت کرد.» حال این صحبت ها سوالاتی را در خصوص تبعاتی که حذف برخی چهره های سیاسی برای انقلاب اسلامی داشته است به ذهن متبادر میکند. اما در مرحله نخست باید این را هم در نظر داشت که افرادی که در این سال ها کنار گذاشته شده اند بیشتر از چه گروهی بوده اند و آیا امکان اینکه برخورد دیگری صورت گیرد، وجود داشت؟
عبدالله ناصری در این خصوص عنوان کرد: «اگر بخواهم خیلی صریح و روشن بگویم آغاز انقلاب هم برخی با رویکردی که در حوزههای مختلف داشتند عرصه را برای حضور بخشی که تجارب جهانی و انقلابی بسیاری داشتند، تنگ کردند. جریان منتسب به مهندس بازرگان میتوانست معلم خوبی در این زمینه باشد. در آینده، بخشی از مخالفان وی به دلیل این اتفاق عذرخواهی کردند، بخشی هم این کار را نکردند. این روند ادامه داشت تا جایی که شرایط سختتر شد.» وی در ادامه افزود: « برای نهضت آزادی و جریان ملی- مذهبی هم همین اتفاق رخ داد. با این اوصاف، پس از جنگ هم مدتی نگذشت که یک بخش در جریان منتسب به جریان خط امام که همین جریان بخش قابل توجهی از آن هم که در گذشته در حذف مهندس بازرگان نقش داشتند، توسط جریان دیگری کنار گذاشته شدند و از قطار پیاده شدند.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب تصریح کرد: « نمونه بارز آن اتفاقات دهه هفتاد بود و جریان چپ از ورود به بسیاری از عرصههای انتخاباتی مانند خبرگان، مجلس شورای اسلامی و حوزههای اجرایی کشور کنار ماند، این روند ادامه داشت تا جنبش دوم خرداد که درواقع یک گفتمان سیاسی و اجتماعی بود، شکل گرفت. کنشگران اصلاحطلب معتقد بودند که به جای پیاده کردن افراد در ایستگاههای مختلف بر تعداد مسافران این قطار اضافه کنیم. به همین جهت شعار تاریخی این دولت که زنده باد مخالف من بود، مطرح شد و این شعاری نبود که همه جریانهای سیاسی بتوانند به آن باور داشته باشند. به رغم مخالفت ها و محدودیتهایی که ایجاد شده بود، این جنبش ادامه داشت و توانست جای خود را در جامعه مدنی محکم کند.»
کنار گذاشتن اصلاحطلبان و تبعات آن
بسیاری از کارشناسان معتقدند که حذف چهره های سیاسی و کنار گذاشتن افرادی که تا سالها در همین ساختار فعالیت داشتند مجددا از سال ۸۴ آغاز شد و بسیاری از اصلاح طلبان در این سال از بسیاری از فعالیت ها کنار گذاشته شدند. ناصری نیز در این خصوص مطرح کرد: « به سال ۸۴ رسیدیم و همانطور که آقای روحانی اشاره داشتند، پیاده کردن افراد از قطار به صورتی کاملا جدی و برنامه ریزی شده اتفاق افتاد. نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۴ و انتخابات شوراها و مجلسهای هفتم و هشتم و نهم این روند تشدید شد و جریان منتسب به خط امام یا اصلاحطلب کاملا پیاده شدند و نقطه اوج این پیاده شدن و برخورد سخت در همان سال ۸۸ بود که این روند تا ۴ سال تداوم یافت.»
وی در ادامه افزود: « در سال ۹۲ و روی کار آمدن آقای روحانی و ایجاد فضای سیاسی و اجتماعی جدیدی که اصلاحطلبان ایجاد کردند و کمی اوضاع عوض شد و به دنبال آن دو سال بعد مجلسی متفاوت از مجلس نهم شکل گرفت و تا حدود زیادی این امید در جامعه ایجاد شد که درهای انقلاب برای مسافرگیری باز شده است اما واقعیت این است که این نگاه دو قطبی به جامعه مدنی و یا جامعه کنشهای سیاسی به طور کلی وجود دارد.»
برخی چنین تحلیل میکنند که مردم کشور کسانی هستند که در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کردهاند و هنوز برخی معتقدند که این دسته باید مسافران قطار باشند. ناصری در خصوص این ادعا گفت: « این تنگ نظریها از همان اوایل انقلاب و در برخورد با جریان مهندس بازرگان و مرحوم آقای طالقانی وجود داشت. دیگر چنین روندی نهادینه شده و دیگر امروز کار به جایی رسیده است که افرادی را از میان خود از قطار پیاده میکنند. در این شرایط لازم به یادآوری است که مرحوم آقای بازرگان در همان زمان خطاب به آقای هاشمی گفتند که با این روندی که شما پیش می روید با همین رویکرد زمانی از حضور شما در عرصه قدرت هم جلوگیری خواهد شد. در سال ۹۲ در شرایطی که هیچ کس انتظار نداشت دیدیم که چگونه با آقای هاشمی رفسنجانی شورای نگهبان برخورد و وی را رد صلاحیت کردند. این روند ادامه یافته و تا به امروز هم وجود دارد و نتیجه آن هم این شده است که یک گسست قابل توجه و شیاربندی عمیقی میان نسل اول انقلاب و نسلهای جدید انقلاب میبینیم و مهم تر اینکه این شیار در بخشی از یاران انقلاب و بنیانگذاران انقلاب هم ایجاد شده است. این دو تکه و دو قطبی شدن منجر به این شده است که برخی از نقش آفرینان اوایل انقلاب و کسانی که انقلاب را به ثمر رساندهاند گرفتار شوند.»
حذف خودیها
با نگاهی گذرا به وقایع سالهای اخیر در عرصه سیاست کشور به راحتی میتوان به این نکته پی برد که جریان حذف در این سالها به برخی کنشگران اصلی در نظام بازگشته است. مهدی مطهرنیا نظریه پرداز سیاسی در این رابطه اظهار کرد: «انقلابها وقتی به یک نظام تبدیل میشوند، این انقلابیگری در آنها نهادیه میشود و در این شرایط انقلابیون از حرکتهای انقلابی دوری میجویند و در چارچوب قانون و نهادینه شدن رفتارها و کنشهای سیاسی خود عمل میکنند وگرنه استمرار انقلاب پس از تشکیل نهادها و ارکان انقلابی در نهایت انعکاسی بومرنگی علیه آن انقلابها ر ا به دنبال دارد. بسیاری از انقلابیون پس از انقلابها به نام انقلاب با حذف درون گروهی وارد عمل شده و بقیه انقلابیون را از مسیر حرکت خارج میکنند و بدین ترتیب آرام آرام نظامهای انقلابی به دوران بازگشت به دوان پیشاانقلاب قدم میگذارند و این موجب میشود تا بسیاری از کسانی که در مسیر از قطار انقلاب پیاده شدهاند در یک بافت موقعیتی جدید قرار گیرند و در برابر تحرکات نظام مستقر مقاومتهای متفاوتی را از خود به نمایش بگذارد که انقلاب اسلامی هم از این قضیه دور نبوده است.»
وی تصریح کرد: «انقلاب اسلامی با حذف نیروهای مختلف در حوزههای چپ و راست و گروههای متفاوتی در این زمینه با ویژگیهای گوناگون منجر به این حدف شدند و در نهایت این حذف گریبانگیر گروههای اسلامی که همان چپ و راست جدید بودند را گرفت. این دو گروه در دهه دوم انقلاب به وجود آمدند و به نام اصلاحطلب و اصولگرا خود را به نمایش گذاشتند و در آستانه ورود به دهه چهارم ما شاهد رو در رویی و تقابلهای شدیدی بودیم که خود را در سال ۱۳۸۸ به طور کامل به نمایش گذاشت و منجر به نوعی دیگر از رو در رویی و حذف شد. اکنون باردیگر ما شاهد این هستیم که این کشمکش میان اصلاحطلبان و اصولگرایان اکنون در حال تبدیل شدن به کشمکش مجموعه آنها با جریان دیگری است که از سوی جامعه و در چارچوب اعتراض مدنی خودرا به نمایش میگذارد و در حال سازماندهی خود میان مردم است و در آینده شاهد نوعی جبهه بندی جدید خواهیم بود که اگر در جبهه رویرو حذف نیروها ادامه پیدا کند و این وضعیت رخ دهد، منجر به تضعیف آنها در برابر جبهه دیگر خواهد شد. بنابراین باید این را به یاد داشته باشیم که دایره حذف ممکن است به اقتدار یک جبهه کمک کند اما در نهایت به ضد خود تبدیل میشود و بر اساس قاعده بومرنگ پیامدهای آن به پرتاب کننده بومرنگ باز میگردد.»
تضمینی برای دعوت
در روزهای گذشته به دلیل صحبت های دولت دوازدهم بار دیگر صحبت از دعوت برخی چهره های سیاسی که در سالهای اخیر کنار گذاشته شده اند مطرح شده است. مطهرنیا در این رابطه نیز گفت: « این دعوت باید پشتوانه اجرایی داشته باشد، بارها از سوی مسئولان این دعوت صورت گرفته است وبسیاری هم این دعوت را لبیک گفتند اما تجربه نشان داده است که زمانی که بحران تمام شده و خطر پایان یافته است باردیگر همانها بودند که در مورد اتهام قرار گرفته اند. بنابراین من به این نکته تاکید دارم که به راحتی دیگر این دعوت را لبیک نخواهند گفت، مگر آن که تضمینی جدی در این خصوص وجود داشته باشد.»
زهره احدی
- 10
- 3