نگاهی به ادبیات مسئولان بعد از وقوع یک حادثه یا یک اتفاق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سالهای اخیر نشان میدهد از رئیسجمهوری تا وزرا اظهارنظرهایی میکنند خلاف آنچه در واقعیت اتفاق افتاده است. مصداق این موضوع، صحبتهای اخیر یکی از مسئولان وزارت کشور است که در واکنش به هل دادن یکی از معترضان به حجاب اجباری از روی جعبه تلفن توسط یک مامور نیروی انتظامی که منجر به شکستن پای دختر معترض شده است، گفته: «برخورد با تخلف باید با رعایت موازین شرعی و قانونی باشد»، این اظهارات او در حالی است که در عمل، خلاف این عقیده اتفاق افتاده است. وزیر علوم نیز درحالی گفته است«اتهامات دانشجویان باید در دانشگاه ها رسیدگی شود حتی اگر اتهامات آنها در خارج از حیطه دانشگاه اتفاق افتاده باشد» که دانشجویان زیادی را سراغ داریم که بازداشت و محاکمه می شوند. این موارد در گفته های رئیس جمهوری، مسئولان سایر قوا تا وزرا و مدیران دیده می شود. پرسش این است که تکرار چنین گفتههایی از سوی مسئولان و تضاد آن با عمل رخ داده، چه تاثیری بر نگاه مردم به قانون و مسئولان میگذارد؟
اگر مروری کوتاه بر سخنان مسئولان حتی در بازه زمانی کمی در رسانهها داشته باشیم پیدا کردن عبارتهایی از این دست که «باید، نباید، ضرورت دارد و...» در جملات مسئولان چندان سخت نیست، بهعبارت دیگر آنان آنقدر در حداقل ماههای گذشته از این کلمات به تکرار استفاده کردهاند که کافی است شهروندی رصدی هرچند گذرا بر اخبار داشته باشد تا تناقض میان عقاید مسئولان با اتفاقات مختلفی که در کشور رخ میدهد را متوجه شوند. در چنین وضعی، بهتدریج مردم چه نگرشی نسبت به مسئولان، قانون و نحوه برخورد مسئولانه دستگاهها با وقایع اجتماعی و سیاسی پیدا میکنند؟
برخورد سلیقهای به جای اعمال قانون
حمید شاکری، جامعهشناس در پاسخ به این سوال به «ابتکار» میگوید: «زمانی که حاکمیت قانون به معنای تثبیت شده بر تمام امور نداشته باشیم و برخورد سلیقهای جایگزین آن شود که البته بخشی از آن نیازمند وجود یک حکومت ایدئولوژیک است، به مرور تضاد میان اظهارات مسئولان و واقعیت رخ داده نمایان میشود. پیامد مواجهه سلیقهای این است که متولی یک رویداد اجتماعی یا سیاسی در صحبتهای خود از بایدها و نبایدهایی حرف میزند که پس از تکرار شدن آن مردم متوجه آن خواهند شد چراکه موضوع دیگر برایشان لوث میشود این درحالی است که مسئولان در وهله نخست خود باید تابع قانون باشند.»
به اعتقاد این فعال اجتماعی، «در تحلیل جامعهشناسانه وقتی که جای هنجارها و ناهنجاریها عوض میشود نتیجه اولیه آن بروز آشفتگی در جامعه است. در درازمدت مدیریت و کنترل اجتماعی دچار مشکل میشود.» شاکری به ذکر مثالی در این زمینه میپردازد و توضیح میدهد: «در ماجرای کمک به زلزلهزدگان استان کرمانشاه مردم به بازیگران، ورزشکاران و در مجموع افراد شناخته شده رجوع کردند. این اتفاق نشان داد جامعه اعتماد خود را نسبت به نهادهای حمایتی همچون بهزیستی، کمیته امداد و هلالاحمر از دست داده است. حالا این حرکت، درست یا غلط جامعه متوجه شده برای کمک رساندن و رسیدگی اگر از مبادی رسمی پیگیری کند نتیجه دلخواهش را بهدست نمیآورد. وقتی مردم اعتماد خود را به دلیل اظهارات ضد و نقیض مسئولان و شرایط موجود جامعه میبینند به گروههای مرجع غیررسمی روی میآورند تا خلاء بهوجود آمده را پر کنند. این اتفاق درحالی رخ میدهد که نهادهای مدنی هویت دارند اما با این حال مردم به سمت سلبریتیها میروند. این رویه نمیتواند با وجود اعتبار افراد مشهور برای حاکمیت اتفاق خوبی باشد.»
پروندههای فساد و اختلاس اعتمادم را سلب کرد
این جامعهشناس درحالی پیامدهای ناشی از تکرار اظهارات متناقض مسئولان با آنچه در عمل اتفاق افتاده را بیاعتمادی تدریجی جامعه نسبت به حاکمیت یک کشور عنوان میکند که «صابر» ۳۷ساله بهعنوان یک شهروند در این زمینه به «ابتکار» میگوید: «در سالهای گذشته انتشار چند خبر موجب شد تا نسبت به قانون و مسئولان اعتماد خودم را از دست بدهم. این مسئله در چند پرونده و موضوع مشخص قابل ذکر است؛ پروندههای فساد مالی و نفتی، اختلاسها، اقدامهای خلاف قانون سعید مرتضوی، قاچاق گسترده از مبادی رسمی کشور و خیلی از مسائل دیگر مصداق چنین موضوعی است.»
رطب خوردههایی که منع رطب میکنند
«هادی» ۴۰ساله هم دیگر شهروندی است که به «ابتکار» توضیح میدهد: «در کشور ما معمولا مسئولان رطب خوردهای هستند که منع رطب میکنند، البته فقط هم مسئولان نیستند. مثلا خانم مجری با چادر در تلویزیون درس اخلاق میدهد و در خارج از کشور باد روسریاش را میبرد. در بین مسئولان هم همین است. دم از اسلام و اعتقادات و عمل به قانون دارند اما در اجرا طور دیگری هستند. در موضوع مطرح شده آقایان میگویند که برخورد باید شرعی و قانونی باشد اما در یک اشل کوچکتر آیا بهعنوان مثال برخورد با معلمان معترض یا مالباختگان یک موسسه مالی با موازین شرعی بوده است؟» «حسین» با ۳۶سال ناامیدانه نسبت به رفتارهای مسئولان و اتفاقات ماههای اخیر در جامعه فقط به ذکر بیت شعر از حضرت حافظ اکتفا میکند. او با بیان اینکه چند سالی هست که نسبت به این وضعیت کشور ناامید هستم، به «ابتکار» میگوید: «واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند.»
فراگیری حس بیاعتنایی به قانون
اما یوسف اکبری، به عنوان یک کارشناس حقوقی در اینباره به «ابتکار» میگوید: «رفتارهای امران قانون که نقض صریح قانون باشد علاوهبر ترویج خودسریها نگاه مردم را نیز به مجریان قانون و مسئولان تغییر میدهد و در نهایت حس بیاعتنایی به قانون را فراگیر میکند.» به عقید این مدرس دانشگاه، «قانونگریزی مجریان قانون، رفتارهای افراد جامعه را نیز برای فرار از اجرای قانون و نقض علنی قانون، حق به جانب میکند.»
بی توجهی مسئولان به بار کلمات
صحبتهای اینچنینی از سوی مسئولان زیاد است و همین ازدیاد و تکرار بهطور حتم فاصله میان مردم با آنان را بیشتر و بیشتر میکند. شاید وقت آن رسیده که مسئولان قبل از هر سخنرانی و گفتوگویی به بار کلمات و جملات خود بیندیشند و نسبت به تاثیر ادبیات خود بر جامعه آگاه باشند قبل از اینکه دیر شود و این ناامیدی منجر به بروز مشکلاتی شود که کارشناسان این حوزه بارها درباره آن هشدار دادهاند و البته با نگاهی عمیقتر به این موضوع میتوان فهمید که مسئولان، خود به این پیامدها آگاه هستند اما با این حال شاهد تکرار این رویه هستیم که شاید یکی از دلایل بروز این اتفاق ناهماهنگی بین مسئولان اجرایی و قضایی باشد.
سوسن نوری
- 18
- 6